رده:وضحائی: تفاوت میان نسخه‌ها
آغازدن |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ کنونی تا ۲۴ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۱۱:۵۸
این برگه همه واژگان فارسی دارای معادل «فارسی آینده» است.
زیررده‌ها
این رده ۷ زیرردۀ زیر را دارد، این رده در کل ۷ زیررده دارد.
و
- وضحائی حرف اضافه (۳ ص)
- وضحائی حرف تعریف (۲ ص)
- وضحائی حرف ربط (۴ ص)
- وضحائی صفت (۵۰ ص)
- وضحائی قید (۴۲ ص)
- وضحائی مصدر (۵۸۷ ص)
صفحه‌ها در ردهٔ «وضحائی»
۲۰۰ صفحۀ زیر در این رده هستند؛ این رده در کل ۸۴۹ صفحه دارد.
(صفحهٔ قبلی) (صفحهٔ بعدی)آ
ا
- ابلاغ کردن
- اتفاق افتادن
- اتوماتیک
- اثبات کردن
- اثر دادن
- اثر گذاشتن
- اجابت کردن
- اجازه
- اجازه دادن
- اجازه مجاز کردن دادن
- اجباری کردن
- اجتماع
- اجرا شدن
- اجرا کردن
- اجرایی
- احترام گذاشتن
- احتمالا
- احتمالی
- احراز هویت کردن
- احساس
- احضار کردن
- اختلاف
- اداره (؟)
- ادامه دادن
- ادعا کردن
- اذیت کردن
- ارتفاع
- ارث بردن
- ارجاع دادن
- ارجاعدهنده
- ارزش (؟)
- ارزیابی کردن
- از دست دادن
- ازدواج کردن
- استثناء
- استثناء کردن
- استخدام
- استخدام کردن
- استدلال
- استدلال کردن
- استطاعت داشتن
- استفاده شدن
- استفاده کردن
- اسلاید
- اسکرول کردن
- اسکرین
- اشتراک گذاشتن
- اصالتسنجی کردن
- اصرار کردن
- اصطلاح
- اصل (؟)
- اصلاح کردن
- اضافه کردن
- اطاعت شدن
- اطاعت کردن
- اطلاع یافتن
- اطلاعات
- اطمینان
- اطمینان دادن
- اطمینان یافتن
- اعتبارسنجی کردن
- اعتماد به نفس
- اعطا کردن
- اعلان شدن
- اعلان کردن
- اعلانی
- اعمال کردن
- افراز کردن
- افزایش دادن
- افسرده کردن
- افسون کردن
- افشا کردن
- الحاق کردن
- الصاق کردن
- الفت دادن
- امضاء کردن
- امکان
- انبار کردن
- انتخاب کردن
- انتظار کشیدن
- انجام دادن
- اندوختن
- اندوهگین کردن
- انعطافپذیری
- انفاق کردن
- انکار کردن
- اهمیت دادن
- اورگانیسم
- ایجاد کردن
- ایمان آوردن
- اینترنینگ
ب
- با آهستگی
- بار گرفتن
- بارز کردن
- بارگذاری کردن
- بارگیری کردن
- باز کردن
- بازنویسی کردن
- باطل کردن
- باعث شدن
- بافتزاد
- باقی گذاشتن
- بالا رفتن
- بالاخره
- باور کردن
- باگ
- بحث کردن
- بخشیدن (؟)
- بخل (؟)
- بخل ورزیدن
- بخل کردن
- بدون توجه به
- برتری دادن
- برجسته کردن
- بررسی کردن
- برنامهنویس
- برنامهنویسی
- برنامهنویسی کردن
- بروز کردن
- برگرداندن
- برگشتن
- بستن
- بشارت
- بشارت دادن
- بطور آنی
- بلاک
- به ازدواج درآوردن
- به خطر انداختن
- به دست آوردن
- به دست گرفتن
- به دوش کشیدن
- به سجده انداختن
- به نمایش گذاشتن
- به وجود آوردن
- بهتر بودن
- بهینهسازی
- بهینهسازی روزنهای
- بهینهسازی چشمی
- بهخوبی
- بهدرستی
- بهدلیل
- بهزور
- بهشرطی که
- بهشکل عمومی
- بهشکل معجزهآسا
- بهطور واضح
- بهعبارتی
- بهقصد
- بهمدت کوتاهی
- بودن
- بکاپ گرفتن
- بیان کردن
- بیانکننده
- بیدار شدن
- بیدار کردن
- بیرون کردن
- بیشتر (؟)
- بیعت کردن
- بینا کردن
- بیتوجهی کردن
- بیثمر کردن