اجباری کردن
ظاهر
عِبُرْماء ([؟] عبارت) «اجباری کردن» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):
- جَبِّرْدَن:❖ مورد اجباریشده قرار دادن؛
- مثال. استاد حضور یافتن در کلاس پیش از ساعت ۸ را اجباری کرد.معادل: استاد هه ([؟] مذکور؛ یادشده) حَضْرِمْدَن ([؟] مورد حضوریابی قرار گرفتن (حضور یافتن)) در جَلِسْگاه ([؟] اتاق نشست (کلاس)) پیشَز ([؟] پیش از) ساعت ۸ را جَبِّرْد (؟ مورد اجباریشده قرار داد).