آماده کردن
ظاهر
عَبِرْماء ([؟] عبارت) «آماده کردن» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):
- تَیِرْدَن:❖ مورد درستکرده شدن قرار دادن؛
- مثال. خوراکی و لباسهای بچهها را برای اردو فردا آماده کردم.معادل: خوراکی و لباسهای بچهها را برای اردو فردا تَیِرْدَم (؟ مورد درستکرده شدن قرار دادم).
- آمیدَن:❖ مورد آمادهشدن قرار دادن؛
- فَرِهْتَن:❖ مورد فراهمشدن قرار دادن؛
- مثال. برای سفر نوروزی همه وسایل را آماده کردم.معادل: برای سفر نوروز همه وسیلهها را فَرِهْتَم (؟ مورد فراهمشدن قرار دادم).
- مُهِیْدَن:❖ مورد مهیاشدن قرار دادن؛
- تَأْمینْدَن:❖ مورد تامینشدن قرار دادن؛
- تَهِیْدَن:❖ مورد تهیهشدن قرار دادن؛
- مثال. پوشاک خانوادهام را برای سال نو آماده کردم.معادل: پوشاک خانواده اَم ([؟] من/خودم) را برای سال نو تَهِیْدَم (؟ مورد تهیهشدن قرار دادم).
- تَمِهْتَن:❖ مورد تدارکدیدهشدن قرار دادن؛