آماده کردن
ظاهر
شُعِبْرْماء ([؟] عبارت) «آماده کردن» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):
- آمیدَن:❖ مورد آمادهشدن برای شرایطی قرار دادن؛
- فَرِهْدَن:❖ مورد تهیهشدن قرار دادن امکانهای موردنیاز؛
- مثال. برای سفر نوروزی همه وسایل را آماده کردم.معادل: برای سفر نوروز همه وسیلهها را فَرِهْدَم (؟ فراهم کردم).
- مُهِیْدَن:❖ آماده کردن عملکرد چیزی؛
- تَأْمینْدَن:❖ مورد رفعشدن قرار دادن نیازمندی؛
- تَهِیْدَن:❖ مورد تهیهشدن قرار دادن؛
- مثال. پوشاک خانوادهام را برای سال نو آماده کردم.معادل: پوشاک خانواده اَم ([؟] من/خودم) را برای سال نو تَهِیْدَم (؟ تهیه کردم).