عِبُرْماء ([؟] عبارت) «انتظار کشیدن» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):
- نَظَرْدَن:❖ مورد نظر (انتظار) قرار دادن؛
- 🗝️مثال. مادر شهید چند سالی برای برگشتن فرزندش انتظار کشید.🔮معادل: مادر شهید هه ([؟] مذکور؛ یادشده) بِمُدَّت ([؟] به مدت) چند سال برگشتن فرزند اَش ([؟] آن/آنرا) را نَظَرْد (؟ مورد انتظار قرار داد).
- صَبِرْدَن:❖ مورد صبوری قرار دادن؛
- 🗝️مثال. پس از افزودن اسید به آب، چند دقیقه انتظار کشید تا نتیجه را ببیند.🔮معادل: پَسَز ([؟] پس از) افزودن اسید به آب چند دقیقه صَبِرْد (؟ صبر کرد) که نتیجه را ببیند.