آگاهی یافتن
ظاهر
عِبُرْماء ([؟] عبارت) «آگاهی یافتن» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):
- آگَهْتَن:❖ مورد آگاهییافتن قرار دادن؛
- مثال. دهقان فداکار از ریزش کوه پیش از آمدن قطار آگاهی یافت.معادل: دهقان فداکار ریزش کوه را پیشَز ([؟] پیش از) آمدن قطار آگَهْت (؟ مورد آگاهییافتن قرار داد).
- خَبَرْدَن:❖ مورد خبریافتن قرار دادن؛
- مثال. وقتی از خواب بیدار شدم از جنگها آگاهی یافتم.معادل: وقتی ویرِمْدَم ([؟] از خواب بیدار شدم) جنگها را خَبَرْدَم (؟ مورد خبریافتن قرار دادم).
- هوشْتَن:❖ مورد هشیارییافتن قرار دادن؛
- مثال. از میزان خطر سرمایهگذاری پولم آگاهی یافتم.معادل: میزان خطر تُثَمَرْدَن ([؟] مورد سرمایهگذاری شدن قرار دادن) پول اَم ([؟] من/خودم) را هوشْتَم (؟ مورد هشیارییافتن قرار دادم).