برگشتن
ظاهر
عَبِرات ([؟] عبارت) «برگشتن» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):
- بَرْگَرِمْدَن:❖ مورد برگردانده شدن قرار گرفتن؛
- مثال. مادر شهید چند سالی برای برگشتن فرزندش انتظار کشید.معادل: مادر شهید هه ([؟] مذکور؛ یادشده) بِمُدَّت ([؟] به مدت) چند سال بَرْگَرِمْدَن (؟ مورد برگردانده شدن قرار گرفتن) فرزند اَش ([؟] آن/آنرا) را نَظَرْد ([؟] مورد انتظار قرار داد).
همچنینی ببین رجعت کردن؛ مراجعه کردن؛ واژگون شدن؛ سرنگون شدن
همچنینی ببین برگرداندن؛ باز گرداندن؛ پس دادن؛ بازگشت دادن