پرش به محتوا

صفحهٔ اصلی

از واژسین
📊 📃 📖 📜 💡 ⚙️
به «واژسین» خوش آمدی!
تا الان ۲۹۷ واژه در واژسین ثَبْتِشْته.
📁 واژه‌ها 📁 بنواج‌ها 📁 فَهْماءها 🔍 پیشرفته

«واژسین» چیه؟

«واژسین» پایگاه مستندات «فارسی آینده [ فراثاء:فارسی آینده] » است؛ درواقع، تعریف و تلفظ دقیق واژه‌ها، قاعده‌های ساخت واژه‌ها، دستور زبان، و معادل «فارسی آینده» واژه‌های انگلیسی و فارسی (امروزی) در آن مستند می‌شود.
🔹

مسئله چیه؟

در زبان‌های امروزین قواعد زبان گویای چگونگی یافتن و فهمیدن واقعیت‌ها توسط انسان نیستند؛ بعبارتی، ما ازطریق زبان نمی‌توانیم هرآنچه در ذهنمان است را ثبت کنیم، ذهنمان را برای یافتن واقعیت‌ها سازماندهی کنیم، یا خطاهای شناختی‌امان را شناسایی کنیم. بعنوان مثال، زبان نمی‌تواند علت تناقض‌نمای «آرایشگر» را آشکار کند:
🏺 Example: In a village, the barber shaves all and only those men in the village who do not shave themselves. The question is: Does the barber shave himself?
🔮 معنی: در یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) روستا، یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) آرایشگر موی همه مردان روستا که موی خود را نمی‌زنند، می‌زند. سوال اینه: آیا آرایشگر هه ([؟] مذکور؛ یادشده) موی خود را می‌زند؟
اگر فرض کنیم موی خود را می‌زند، نتیجه می‌شود که موی خود را نمی‌زند؛ خب، حالا که موی خود را نمی‌زند، نتیجه می‌شود که او موی خود را می‌زند!
🞋

راه‌حل چیه؟

چون برای بیان بدون ابهام منظورمان نیازمند تعداد زیادی واژه هستیم، و چون اگر واژه‌ها بشکل جزیره‌های معنایی مستقل باشند جدای از اینکه به خاطر سپردن و یادآوریشان دشوار بوده و عملا بدون استفاده می‌شوند، امکان بیان بی‌ابهام منظورمان را هم نخواهند داشت؛ بنظر بهترین راه برای ساختن واژه‌های جدید صرف کردن واژه‌های موجود است؛ مانند، مصدر «خوردن» که با چند «بُنْواجْ» [همان پیشوند، میانوند، و پسنوندها] به راحتی می‌تواند برای ساختن انواع فعل، مثل «خوردم»، صرف شود.

ولی حالا سوالی که پیش می‌آید این است که بهتره چه نوع-واژه‌هایی را برای ساختن چه نوع-واژه‌هایی صرف کنیم تا سیستم صرفمان خیلی بزرگ نشود و همچنین جدای از توانایی‌امان در نامیدن تقریبا همه چیز، واژه‌ها تا حدودی گویای مفهوم‌اشان نیز باشند، یا بعبارتی جزیره‌ای نشوند؟

بنظر، چون انسان‌ها هنگام ثبت و بیان منظورشان بیشتر بدنبال پاسخگویی به سه پرسش «کی؟»، «کِی؟»، و «چگونه؟» اند، بهتره همه چیز از نامیدن فرایندها، در قالب مصدرها، باشد و تمام نوع-واژه‌های دیگر، اعم از اسم، صفت، و قید، ازطریق صرف کردن مصدرها با کمک بُنْواجْ‌ها ساخته شوند.

جان کلام: برای بیان بی‌ابهام منظورمان بهتره فرایندها را نامگذاری کنیم (همان تعریف مصدرها)، و با تعیین قاعده‌های مناسب صرف، واژه‌های جدید مورد نیازمان را بسازیم؛ تا منظورمان را با کمترین ابهام ترسیم کنیم!

همه این کارها برای شناخت خودمان و جهانمان نیز سودمند است!