پرش به محتوا

بخشیدن (؟)

از واژسین

عَبِرات ([؟] عبارت) «بخشیدن (؟)» معنی‌های زیر را دارائَد ([؟] دارا است):

  • دِهْدَن: مورد داده‌شدن قرار دادن؛
    🗝️مثال. خورشید به زمین روشنایی می‌بخشد.🔮معادل: خورشید روشنایی را به زمین بِدِهَد (؟ مورد داده‌شدن قرار بدهد).
  • اَعْطیدَن: مورد اعطاشدن قرار دادن؛
    🗝️مثال. آن سیستم برای بخشیدن مجوز دسترسی، کاربرها را احراز هویت می‌کند.🔮معادل: سیستم هه ([؟] مذکور؛ یادشده) برای اَعْطیدَن (؟ مورد اعطاشدن قرار دادن) جَوِزْماء ([؟] مجازشو) دَسِسی ([؟] دسترسی)، کاربرها را بِکیاجَد ([؟] مورد سنجش هویت قرار بدهد).
  • دابِوْدَن: مورد محول‌شدن قرار دادن؛
    🗝️مثال. مدیر سمت جدیدی به دستیارش بخشید.🔮معادل: دَبِّرَنْدِه ([؟] مدیر) هه ([؟] مذکور؛ یادشده) سمت جدید هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) را به دستیار اَش ([؟] آن/آنرا) دابِوْد (؟ مورد محول‌شدن قرار داد).
  • بَذِلْدَن: مورد بخشیده‌شدن قرار دادن؛
    🗝️مثال. پدرش همه اموالش را به او بخشید.🔮معادل: پدر اَش ([؟] آن/آنرا) همه مال‌ها اَش ([؟] آن/آنرا) را به او بَذِلْد (؟ مورد بخشیده‌شدن قرار داد).
  • بَخْشودَن: مورد عفو شدن قرار دادن؛
    🗝️مثال. علی خطای غیر عمد او را بخشید.🔮معادل: خطای سَهِوْئا ([؟] سهوی) او را بَخْشود (؟ مورد عفو شدن قرار داد).
  • سَبَبْدَن: مورد سبب‌شدن قرار دادن؛
    🗝️مثال. آن تصمیم آرامش زیادی به مردم بخشید.🔮معادل: تَصِمُوف ([؟] حاصل تصمیم) هه ([؟] مذکور؛ یادشده) آرُمِمَت ([؟] میزان آرام‌شدگی) بزرگ هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) را در مردم سَبَبْد (؟ مورد سبب‌شدن قرار داد).