پرش به محتوا

Implement

از واژسین

انگلیسی

فعل

  1. معادل (ترجمه) فارسی «Implement»: اَسِسْتَن ([؟] پیاده‌سازی کردن):
    🏺مثال. The school will implement the new curriculum starting in the next academic year.🔮ترجمه: مدرسه هه ([؟] مذکور؛ یادشده) در سال حَصْلائی ([؟] تحصیلی) آینده برنامه آموزشی جدید هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) را بِاَسِسینَد (؟ پیاده‌سازی خواهد کرد).

اسم

  1. معادل (ترجمه) فارسی «Implement»: اَبْزار ([؟] معناء:ابزار)؛ آلَت ([؟] معناء:آلت):
    🏺مثال. The farmer used various implements, such as plows and seeders, to prepare the land for planting.🔮ترجمه: کشاورز هه ([؟] مذکور؛ یادشده) اَبْزارْهای ناهَمْنُوع ([؟] مختلف) هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع)، مانند گاوآهن و بذرپاش، را برای آمیدَن ([؟] مورد آماده‌شدن برای شرایطی قرار دادن) زمین اَش (؟ آن) بِقَصْد ([؟] به قصد) کاشت بَهْرید ([؟] استفاده کرد).