Implement

از واژسین

انگلیسی

فعل

  1. اَسِسْتَن📤[≛]پیاده‌سازی کردن:
    🗨️The school will implement the new curriculum starting in the next academic year.
    مدرسه هه در سال حَصْلائی[؟]تحصیلی آینده برنامه آموزشی جدید هی را بِاَسِسیند.

اسم

  1. اَبْزار📤[≛]وسیله؛ آلَت📤[≛]اسباب:
    🗨️The farmer used various implements, such as plows and seeders, to prepare the land for planting.
    کشاورز هه ابزارهای ناهَمْنُوع[؟]متنوع هی، مانند گاوآهن و بذرپاش، را برای آمیدَن[؟]آماده کردن زمین اش بِهَدَف کاشت بَهْرید[؟]استفاده کرد.