جایدن
ظاهر
مصدر «جایْدَن»، به معنی «جا دادن»، از «جایـ + ـدن [※ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، میگویند.] » ساختهشده است؛ و بن گذشته (ماضی)، کنون (مضارع)، و آینده اش، به ترتیب، «جایْد»، «جای»، و «جایْن» میباشد.
فارسی
مصدر
- ️تلفظ: /جایْدَن/📥 ریشهشناسی: جایـ + ـدن [※ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، میگویند.]
- تعریف «جایدن». فرایند نِهیدَن ([؟] گذاشتن؛ نهادن) چیزی در جای ([؟] یک فضای دو یا سه بعدی محصور شده توسط شیءهایی) هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع): [💬یا بعبارتی «جا دادن»]
- مثال. جایْدَن (؟ جا دادن) یک جفت جوراب در چمدان پر بسیار دشوار ئَد ([؟] است).
عملواژه
- ️تلفظ: /جایْدَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «جایدن»: ▶ «جایْد» (بنگذشته «جایدن»)، «جای» (بنکنون «جایدن»)، «جایْن» (بنآینده «جایدن») ◀
- تعریف «جایدن». چیزی را در جای ([؟] یک فضای دو یا سه بعدی محصور شده توسط شیءهایی) هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) نِهیدَن ([؟] گذاشتن؛ نهادن): [💬یا بعبارتی «جا دادن»]
- مثال. شلوار اَم ([؟] من/خودم) را در چمدان جایْدَم (؟ جا دادم).
عَمَلْواژههای ناوَقْعائی فَرْمانی سادی «جایْدَن» 「؟」 🎯 💡 🌟 | |||||||
نَهادْنَما | تَکْتایی | جَمْعْتایی | |||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] | یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آنها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.] | ||
مثبت [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/مثبت] | - | آواثاء:بجای | - | - | آواثاء:بجایید | - | |
منفی [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/منفی] | - | آواثاء:نجای | - | - | آواثاء:نجایید | - |
ترجمه
نِهیدَن در جای هی
- ترجمه (معادل) انگلیسی «جایدن»: accommodate
همصدرها
هممصدرهای ناصَریح «جایْدَن» | |||||||
سانَّما[+ «ـدن/ـتن» [※ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، میگویند.] ] | گُزارِشی- | گُزاری«ـا» [※ میانوند «ـا» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن عاقل یا با اراده بودن فاعل استفاده میشود؛ مثل «اِرْثادَن ([؟] معناء:ارثادن)».] | اَنْگیزی«ـانـ» [※ میانوند «ـانـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله کسی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده مجاب شده، استفاده میشود؛ مثل «قَبولانْدَن ([؟] مورد پذیرفتهشدن قرار دادن)».] | سَبَبی«ـار» [※ میانوند «ـار» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله سیستمی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده برنامهریزی شده، استفاده میشود؛ مثل «اِجْرارْدَنْ ([؟] توسط سیستم به اجرا در آوردن)».] | باعِثی«ـابـ» [※ میانوند «ـابـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل توسط پدیدهای بوسیله کسی که مجاب یا مجبور شده، استفاده میشود؛ مثل «خورابْدَن ([؟] معناء:خورابدن)» در «سرما گندمها را [به پرندگان] خُورابْد (؟ معناء:خورابد)».] | حَقایی«ـژ» [※ میانوند «ـژ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن فعلی است که براثر یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حقیقت یا واقعیت رخمیدهد، استفاده میشود؛ مثل «فَراموژْدَن ([؟] فراموش کردن)» در «اسم دوستم را فَراموژْدَم (؟ معناء:فراموژدم)».] | |
---|---|---|---|---|---|---|---|
ناصَریح | کُنْمادین«ـمـ» [※ میانوند «ـمـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما ناکُنائی» است که برای ساختن مصدر ناگذرا استفاده میشود؛ مثل، «ذِکْرِمْدَن ([؟] متذکر شدن (دچار یادآوردن خود شدن))» در «احتمالا با این متن بِذِکْرِمَد ([؟] متذکر بشود)».] | جایِمْدَن ([؟] جا گرفتن؛ قرار گرفتن) | [[جایمادن|آواثاء:جایمادن]] ([؟] معناء:جایمادن) | [[جایماندن|آواثاء:جایماندن]] ([؟] معناء:جایماندن) | [[جایماردن|آواثاء:جایماردن]] ([؟] معناء:جایماردن) | [[جایمابدن|آواثاء:جایمابدن]] ([؟] معناء:جایمابدن) | [[جایمژدن|آواثاء:جایمژدن]] ([؟] معناء:جایمژدن) |
کُنادین- | جایْدَن ([؟] جا دادن) | [[جایادن|آواثاء:جایادن]] ([؟] معناء:جایادن) | [[جایاندن|آواثاء:جایاندن]] ([؟] معناء:جایاندن) | [[جایاردن|آواثاء:جایاردن]] ([؟] معناء:جایاردن) | [[جایابدن|آواثاء:جایابدن]] ([؟] معناء:جایابدن) | [[جایژدن|آواثاء:جایژدن]] ([؟] معناء:جایژدن) | |
کُناشْتین«ـ*شـ» [※ میانوند «ـشـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما ناکُنائی» است که برای ساختن مصدر مجهول ناگذرا استفاده میشود؛ مثل، «بَهْرِشْتَن ([؟] استفاده شدن)» در «چسب هه ([؟] مذکور؛ یادشده) بِبَهْرِشَد (؟ استفاده میشود)».] | [[جایشتن|آواثاء:جایشتن]] ([؟] معناء:جایشتن) | [[جایاشتن|آواثاء:جایاشتن]] ([؟] معناء:جایاشتن) | [[جایانشتن|آواثاء:جایانشتن]] ([؟] معناء:جایانشتن) | [[جایارشتن|آواثاء:جایارشتن]] ([؟] معناء:جایارشتن) | [[جایابشتن|آواثاء:جایابشتن]] ([؟] معناء:جایابشتن) | [[جایژشتن|آواثاء:جایژشتن]] ([؟] معناء:جایژشتن) | |
کُنِشانْدین«ـش*ـ» [※ میانوند «ـشـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما ناکُنائی» است که برای ساختن مصدر مجهول گذرا استفاده میشود؛ مثل، «خُورِشانْدَن ([؟] مورد خوردهشدن به علت سوقیافتگی قرار دادن)» در «علی غذا اَم ([؟] من/خودم) را خُورِشانْد ([؟] مورد خوردهشدن به علت سوقیافتگی قرار داد)».] | - | - | [[جایشاندن|آواثاء:جایشاندن]] ([؟] معناء:جایشاندن) | [[جایشاردن|آواثاء:جایشاردن]] ([؟] معناء:جایشاردن) | [[جایشابدن|آواثاء:جایشابدن]] ([؟] معناء:جایشابدن) | [[جایشژدن|آواثاء:جایشژدن]] ([؟] معناء:جایشژدن) |
هممصدرهای نااَثَری «جایْدَن» | |||||||
سانَّما[+ «ـدن/ـتن» [※ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، میگویند.] ] | گُزارِشی- | گُزاری«ـا» [※ میانوند «ـا» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن عاقل یا با اراده بودن فاعل استفاده میشود؛ مثل «اِرْثادَن ([؟] معناء:ارثادن)».] | اَنْگیزی«ـانـ» [※ میانوند «ـانـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله کسی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده مجاب شده، استفاده میشود؛ مثل «قَبولانْدَن ([؟] مورد پذیرفتهشدن قرار دادن)».] | سَبَبی«ـار» [※ میانوند «ـار» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله سیستمی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده برنامهریزی شده، استفاده میشود؛ مثل «اِجْرارْدَنْ ([؟] توسط سیستم به اجرا در آوردن)».] | باعِثی«ـابـ» [※ میانوند «ـابـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل توسط پدیدهای بوسیله کسی که مجاب یا مجبور شده، استفاده میشود؛ مثل «خورابْدَن ([؟] معناء:خورابدن)» در «سرما گندمها را [به پرندگان] خُورابْد (؟ معناء:خورابد)».] | حَقایی«ـژ» [※ میانوند «ـژ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن فعلی است که براثر یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حقیقت یا واقعیت رخمیدهد، استفاده میشود؛ مثل «فَراموژْدَن ([؟] فراموش کردن)» در «اسم دوستم را فَراموژْدَم (؟ معناء:فراموژدم)».] | |
---|---|---|---|---|---|---|---|
نااَثَری | کُنْمادین«ـفمـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/فم] | جافِمْدَن ([؟] معناء:جایفمدن) | [[جایفمادن|آواثاء:جایفمادن]] ([؟] معناء:جایفمادن) | [[جایفماندن|آواثاء:جایفماندن]] ([؟] معناء:جایفماندن) | [[جایفماردن|آواثاء:جایفماردن]] ([؟] معناء:جایفماردن) | [[جایفمابدن|آواثاء:جایفمابدن]] ([؟] معناء:جایفمابدن) | [[جایفمژدن|آواثاء:جایفمژدن]] ([؟] معناء:جایفمژدن) |
کُنادین«ـفـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/ف] | جایِفْتَن ([؟] مورد جایدهی از نمونهای قرار دادن) | [[جایفادن|آواثاء:جایفادن]] ([؟] معناء:جایفادن) | [[جایفاندن|آواثاء:جایفاندن]] ([؟] معناء:جایفاندن) | [[جایفاردن|آواثاء:جایفاردن]] ([؟] معناء:جایفاردن) | [[جایفابدن|آواثاء:جایفابدن]] ([؟] معناء:جایفابدن) | [[جایفژدن|آواثاء:جایفژدن]] ([؟] معناء:جایفژدن) | |
کُناشْتین«ـف*شـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/ف*ش] | جایْفِشْتَن ([؟] مورد جایدهی قرار گرفتن) | [[جایفاشتن|آواثاء:جایفاشتن]] ([؟] معناء:جایفاشتن) | [[جایفانشتن|آواثاء:جایفانشتن]] ([؟] معناء:جایفانشتن) | [[جایفارشتن|آواثاء:جایفارشتن]] ([؟] معناء:جایفارشتن) | [[جایفابشتن|آواثاء:جایفابشتن]] ([؟] معناء:جایفابشتن) | [[جایفژشتن|آواثاء:جایفژشتن]] ([؟] معناء:جایفژشتن) | |
کُنِشانْدین«ـشف*ـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/شف*] | - | - | جایِشْفانْدَن ([؟] مورد جایدهی نمونهای، به علت سوقیافتگی، قرار دادن) | [[جایشفاردن|آواثاء:جایشفاردن]] ([؟] معناء:جایشفاردن) | [[جایشفابدن|آواثاء:جایشفابدن]] ([؟] معناء:جایشفابدن) | [[جایشفژدن|آواثاء:جایشفژدن]] ([؟] معناء:جایشفژدن) |
هممصدرهای اَثَری «جایْدَن» | |||||||
سانَّما[+ «ـدن/ـتن» [※ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، میگویند.] ] | گُزارِشی- | گُزاری«ـا» [※ میانوند «ـا» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن عاقل یا با اراده بودن فاعل استفاده میشود؛ مثل «اِرْثادَن ([؟] معناء:ارثادن)».] | اَنْگیزی«ـانـ» [※ میانوند «ـانـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله کسی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده مجاب شده، استفاده میشود؛ مثل «قَبولانْدَن ([؟] مورد پذیرفتهشدن قرار دادن)».] | سَبَبی«ـار» [※ میانوند «ـار» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله سیستمی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده برنامهریزی شده، استفاده میشود؛ مثل «اِجْرارْدَنْ ([؟] توسط سیستم به اجرا در آوردن)».] | باعِثی«ـابـ» [※ میانوند «ـابـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل توسط پدیدهای بوسیله کسی که مجاب یا مجبور شده، استفاده میشود؛ مثل «خورابْدَن ([؟] معناء:خورابدن)» در «سرما گندمها را [به پرندگان] خُورابْد (؟ معناء:خورابد)».] | حَقایی«ـژ» [※ میانوند «ـژ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن فعلی است که براثر یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حقیقت یا واقعیت رخمیدهد، استفاده میشود؛ مثل «فَراموژْدَن ([؟] فراموش کردن)» در «اسم دوستم را فَراموژْدَم (؟ معناء:فراموژدم)».] | |
---|---|---|---|---|---|---|---|
اَثَری | کُنْمادین«ـخمـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/خم] | جاخِمْدَن ([؟] قرار گرفتن واقعی) | [[جایخمادن|آواثاء:جایخمادن]] ([؟] معناء:جایخمادن) | [[جایخماندن|آواثاء:جایخماندن]] ([؟] معناء:جایخماندن) | [[جایخماردن|آواثاء:جایخماردن]] ([؟] معناء:جایخماردن) | [[جایخمابدن|آواثاء:جایخمابدن]] ([؟] معناء:جایخمابدن) | [[جایخمژدن|آواثاء:جایخمژدن]] ([؟] معناء:جایخمژدن) |
کُنادین«ـخـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/خ] | جایُخْتَن ([؟] مورد جایدهی واقعی/موجودی قرار دادن) | [[جایخادن|آواثاء:جایخادن]] ([؟] معناء:جایخادن) | [[جایخاندن|آواثاء:جایخاندن]] ([؟] معناء:جایخاندن) | [[جایخاردن|آواثاء:جایخاردن]] ([؟] معناء:جایخاردن) | [[جایخابدن|آواثاء:جایخابدن]] ([؟] معناء:جایخابدن) | [[جایخژدن|آواثاء:جایخژدن]] ([؟] معناء:جایخژدن) | |
کُناشْتین«ـخ*شـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/خ*ش] | جایْخِشْتَن ([؟] مورد جایدهی قرار گرفتن) | [[جایخاشتن|آواثاء:جایخاشتن]] ([؟] معناء:جایخاشتن) | [[جایخانشتن|آواثاء:جایخانشتن]] ([؟] معناء:جایخانشتن) | [[جایخارشتن|آواثاء:جایخارشتن]] ([؟] معناء:جایخارشتن) | [[جایخابشتن|آواثاء:جایخابشتن]] ([؟] معناء:جایخابشتن) | [[جایخژشتن|آواثاء:جایخژشتن]] ([؟] معناء:جایخژشتن) | |
کُنِشانْدین«ـشخ*ـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/شخ*] | - | - | جایِشْخانْدَن ([؟] مورد جایدهی، به علت سوقیافتگی، قرار دادن خود مفعول) | [[جایشخاردن|آواثاء:جایشخاردن]] ([؟] معناء:جایشخاردن) | [[جایشخابدن|آواثاء:جایشخابدن]] ([؟] معناء:جایشخابدن) | [[جایشخژدن|آواثاء:جایشخژدن]] ([؟] معناء:جایشخژدن) |