پرش به محتوا

فامدن

از واژسین

مصدر «فامْدَن»، به معنی «مورد رنگ‌آمیزی قرار دادن»، از «فامـ + ـدن [ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده می‌شوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه است.] » ساخته‌شده است؛ و بن گذشته (ماضی)، کنون (مضارع)، و آینده اش، به ترتیب، «فامْد»، «فام»، و «فامْن» می‌باشد.

فارسی

مصدر

  1. تعریف «فامدن». فرایند درآوردن چیزی به رنگ هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع):‌ [💬یا بعبارتی «مورد رنگ‌آمیزی قرار دادن»]
    🚀مثال. برای فامْدَن (؟ مورد رنگ‌آمیزی قرار دادن) قطعه‌های آهن، هایَد ([؟] بهتره) نخست روی آن‌ها ضدزنگ بمالی.

عملواژه

  • 🗣تلفظ: /فامْدَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «فامدن»: «فامْد» (بن‌گذشته «فامدن»)، «فام» (بن‌کنون «فامدن»)، «فامْن» (بن‌آینده «فامدن»)
  1. تعریف «فامدن». چیزی را به رنگ هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) درآوردن:‌ [💬یا بعبارتی «مورد رنگ‌آمیزی قرار دادن»]
    🚀مثال. قطعه آهن هه ([؟] مذکور؛ یادشده) را به قرمز فامْدَم (؟ رنگ‌آمیزی کردم).
عَمَلْواژه‌های وَقَعائی نافَرْجامی سادی «فامْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمْعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
گذشته مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/گذشته/مثبت] فامْدَم فامْدی فامْد فامْدیم فامْدید فامْدَنْد
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/گذشته/منفی] نافامْدَم نافامْدی نافامْد نافامْدیم نافامْدید نافامْدَنْد
کنون مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/کنون/مثبت] فامَم فامی فامَد فامیم فامید فامَنْد
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/کنون/منفی] نافامَم نافامی نافامَد نافامیم نافامید نافامَنْد
آینده مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/آینده/مثبت] فامْنَم فامْنی فامْنَد فامْنیم فامْنید فامْنَنْد
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/آینده/منفی] نافامْنَم نافامْنی نافامْنَد نافامْنیم نافامْنید نافامْنَنْد
عَمَلْواژه‌های ناوَقْعائی نافَرْجامی سادی «فامْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمْعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
گذشته مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/گذشته/مثبت] بِفامْدَم بِفامْدی بِفامْد بِفامْدیم بِفامْدید بِفامْدَنْد
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/گذشته/منفی] نَفامْدَم نَفامْدی نَفامْد نَفامْدیم نَفامْدید نَفامْدَنْد
کنون مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/کنون/مثبت] بِفامَم بِفامی بِفامَد بِفامیم بِفامید بِفامَنْد
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/کنون/منفی] نَفامَم نَفامی نَفامَد نَفامیم نَفامید نَفامَنْد
آینده مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/آینده/مثبت] بِفامْنَم بِفامْنی بِفامْنَد بِفامْنیم بِفامْنید بِفامْنَنْد
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/آینده/منفی] نَفامْنَم نَفامْنی نَفامْنَد نَفامْنیم نَفامْنید نَفامْنَنْد
عَمَلْواژه‌های ناوَقْعائی فَرْمانی سادی «فامْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمْعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/مثبت] - بِفام - - بِفامید -
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/منفی] - نَفام - - نَفامید -

ترجمه

درآوردن به رنگ هی
  • ترجمه (معادل) انگلیسی «فامدن»: color