پرش به محتوا

فامدن

از واژسین
مصدر «فامْدَن»، به معنی «مورد رنگ‌آمیزی قرار دادن»، از «فامـ + ـدن [ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، می‌گویند.] » ساخته‌شده است؛ و بن گذشته (ماضی)، کنون (مضارع)، و آینده اش، به ترتیب، «فامْد»، «فام»، و «فامْن» می‌باشد.

فارسی

مصدر

  • 🗣تلفظ: /فامْدَن/📥 ریشه‌شناسی: فامـ + ـدن [ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، می‌گویند.]
  1. تعریف «فامدن». فرایند درآوردن چیزی به رنگ هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع):‌ [💬یا بعبارتی «مورد رنگ‌آمیزی قرار دادن»]
    🚀مثال. برای فامْدَن (؟ مورد رنگ‌آمیزی قرار دادن) قطعه‌های آهن، هایَد ([؟] بهتره) نخست روی آن‌ها ضدزنگ بمالی.

عملواژه

  • 🗣تلفظ: /فامْدَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «فامدن»: «فامْد» (بن‌گذشته «فامدن»)، «فام» (بن‌کنون «فامدن»)، «فامْن» (بن‌آینده «فامدن»)
  1. تعریف «فامدن». چیزی را به رنگ هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) درآوردن:‌ [💬یا بعبارتی «مورد رنگ‌آمیزی قرار دادن»]
    🚀مثال. قطعه آهن هه ([؟] مذکور؛ یادشده) را به قرمز فامْدَم (؟ رنگ‌آمیزی کردم).
عَمَلْواژه‌های وَقَعائی نافَرْجامی سادی «فامْدَن» 「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمْعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
گذشته مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/گذشته/مثبت] فامْدَم فامْدی فامْد فامْدیم فامْدید فامْدَنْد
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/گذشته/منفی] نافامْدَم نافامْدی نافامْد نافامْدیم نافامْدید نافامْدَنْد
کنون مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/کنون/مثبت] فامَم فامی فامَد فامیم فامید فامَنْد
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/کنون/منفی] نافامَم نافامی نافامَد نافامیم نافامید نافامَنْد
آینده مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/آینده/مثبت] فامْنَم فامْنی فامْنَد فامْنیم فامْنید فامْنَنْد
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/آینده/منفی] نافامْنَم نافامْنی نافامْنَد نافامْنیم نافامْنید نافامْنَنْد
عَمَلْواژه‌های ناوَقْعائی نافَرْجامی سادی «فامْدَن» 「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمْعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
گذشته مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/گذشته/مثبت] بِفامْدَم بِفامْدی بِفامْد بِفامْدیم بِفامْدید بِفامْدَنْد
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/گذشته/منفی] نَفامْدَم نَفامْدی نَفامْد نَفامْدیم نَفامْدید نَفامْدَنْد
کنون مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/کنون/مثبت] بِفامَم بِفامی بِفامَد بِفامیم بِفامید بِفامَنْد
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/کنون/منفی] نَفامَم نَفامی نَفامَد نَفامیم نَفامید نَفامَنْد
آینده مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/آینده/مثبت] بِفامْنَم بِفامْنی بِفامْنَد بِفامْنیم بِفامْنید بِفامْنَنْد
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/آینده/منفی] نَفامْنَم نَفامْنی نَفامْنَد نَفامْنیم نَفامْنید نَفامْنَنْد
عَمَلْواژه‌های ناوَقْعائی فَرْمانی سادی «فامْدَن» 「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمْعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/مثبت] - بِفام - - بِفامید -
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/منفی] - نَفام - - نَفامید -

ترجمه

درآوردن به رنگ هی
  • ترجمه (معادل) انگلیسی «فامدن»: color

هم‌صدرها

هم‌مصدرهای ناصَریح «فامْدَن»
سانَّما[+ «ـدن/ـتن» [ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، می‌گویند.] ] گُزارِشی- گُزاری«ـا» [ میانوند «ـا» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشان‌دادن عاقل یا با اراده بودن فاعل استفاده می‌شود؛ مثل «اِرْثادَن ([؟] معناء:ارثادن)».] اَنْگیزی«ـانـ» [ میانوند «ـانـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشان‌دادن انجام فعل بوسیله کسی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده مجاب شده، استفاده می‌شود؛ مثل «قَبولانْدَن ([؟] مورد پذیرفته‌شدن قرار دادن)».] سَبَبی«ـار» [ میانوند «ـار» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشان‌دادن انجام فعل بوسیله سیستمی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده برنامه‌ریزی شده، استفاده می‌شود؛ مثل «اِجْرارْدَنْ ([؟] توسط سیستم به اجرا در آوردن)».] باعِثی«ـابـ» [ میانوند «ـابـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشان‌دادن انجام فعل توسط پدیده‌ای بوسیله کسی که مجاب یا مجبور شده، استفاده می‌شود؛ مثل «خورابْدَن ([؟] معناء:خورابدن)» در «سرما گندم‌ها را [به پرندگان] خُورابْد (؟ معناء:خورابد)».] حَقایی«ـژ» [ میانوند «ـژ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشان‌دادن فعلی است که براثر یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حقیقت یا واقعیت رخ‌می‌دهد، استفاده می‌شود؛ مثل «فَراموژْدَن ([؟] فراموش کردن)» در «اسم دوستم را فَراموژْدَم (؟ معناء:فراموژدم)».]
ناصَریح کُنْمادین«ـمـ» [ میانوند «ـمـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما ناکُنائی» است که برای ساختن مصدر ناگذرا استفاده می‌شود؛ مثل، «ذِکْرِمْدَن ([؟] متذکر شدن (دچار یادآوردن خود شدن))» در «احتمالا با این متن بِذِکْرِمَد ([؟] متذکر بشود)».] 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[فاممدن|آواثاء:فاممدن]] ([؟] معناء:فاممدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[فاممادن|آواثاء:فاممادن]] ([؟] معناء:فاممادن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[فامماندن|آواثاء:فامماندن]] ([؟] معناء:فامماندن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[فامماردن|آواثاء:فامماردن]] ([؟] معناء:فامماردن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[فاممابدن|آواثاء:فاممابدن]] ([؟] معناء:فاممابدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[فاممژدن|آواثاء:فاممژدن]] ([؟] معناء:فاممژدن)「⋯」
کُنادین- 「؟」 🎯 💡 🌟📌فامْدَن ([؟] مورد رنگ‌آمیزی قرار دادن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[فامادن|آواثاء:فامادن]] ([؟] معناء:فامادن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[فاماندن|آواثاء:فاماندن]] ([؟] معناء:فاماندن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[فاماردن|آواثاء:فاماردن]] ([؟] معناء:فاماردن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[فامابدن|آواثاء:فامابدن]] ([؟] معناء:فامابدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[فامژدن|آواثاء:فامژدن]] ([؟] معناء:فامژدن)「⋯」
کُناشْتین«ـ*شـ» [ میانوند «ـشـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما ناکُنائی» است که برای ساختن مصدر مجهول ناگذرا استفاده می‌شود؛ مثل، «بَهْرِشْتَن ([؟] استفاده شدن)» در «چسب هه ([؟] مذکور؛ یادشده) بِبَهْرِشَد (؟ استفاده می‌شود)».] 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[فامشتن|آواثاء:فامشتن]] ([؟] معناء:فامشتن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[فاماشتن|آواثاء:فاماشتن]] ([؟] معناء:فاماشتن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[فامانشتن|آواثاء:فامانشتن]] ([؟] معناء:فامانشتن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[فامارشتن|آواثاء:فامارشتن]] ([؟] معناء:فامارشتن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[فامابشتن|آواثاء:فامابشتن]] ([؟] معناء:فامابشتن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[فامژشتن|آواثاء:فامژشتن]] ([؟] معناء:فامژشتن)「⋯」
کُنِشانْدین«ـش*ـ» [ میانوند «ـشـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما ناکُنائی» است که برای ساختن مصدر مجهول گذرا استفاده می‌شود؛ مثل، «خُورِشانْدَن ([؟] مورد خورده‌شدن به علت سوق‌یافتگی قرار دادن)» در «علی غذا اَم ([؟] من/خودم) را خُورِشانْد ([؟] مورد خورده‌شدن به علت سوق‌یافتگی قرار داد)».] - - 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[فامشاندن|آواثاء:فامشاندن]] ([؟] معناء:فامشاندن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[فامشاردن|آواثاء:فامشاردن]] ([؟] معناء:فامشاردن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[فامشابدن|آواثاء:فامشابدن]] ([؟] معناء:فامشابدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[فامشژدن|آواثاء:فامشژدن]] ([؟] معناء:فامشژدن)「⋯」
هم‌مصدرهای نااَثَری «فامْدَن»
سانَّما[+ «ـدن/ـتن» [ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، می‌گویند.] ] گُزارِشی- گُزاری«ـا» [ میانوند «ـا» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشان‌دادن عاقل یا با اراده بودن فاعل استفاده می‌شود؛ مثل «اِرْثادَن ([؟] معناء:ارثادن)».] اَنْگیزی«ـانـ» [ میانوند «ـانـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشان‌دادن انجام فعل بوسیله کسی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده مجاب شده، استفاده می‌شود؛ مثل «قَبولانْدَن ([؟] مورد پذیرفته‌شدن قرار دادن)».] سَبَبی«ـار» [ میانوند «ـار» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشان‌دادن انجام فعل بوسیله سیستمی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده برنامه‌ریزی شده، استفاده می‌شود؛ مثل «اِجْرارْدَنْ ([؟] توسط سیستم به اجرا در آوردن)».] باعِثی«ـابـ» [ میانوند «ـابـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشان‌دادن انجام فعل توسط پدیده‌ای بوسیله کسی که مجاب یا مجبور شده، استفاده می‌شود؛ مثل «خورابْدَن ([؟] معناء:خورابدن)» در «سرما گندم‌ها را [به پرندگان] خُورابْد (؟ معناء:خورابد)».] حَقایی«ـژ» [ میانوند «ـژ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشان‌دادن فعلی است که براثر یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حقیقت یا واقعیت رخ‌می‌دهد، استفاده می‌شود؛ مثل «فَراموژْدَن ([؟] فراموش کردن)» در «اسم دوستم را فَراموژْدَم (؟ معناء:فراموژدم)».]
نااَثَری کُنْمادین«ـفمـ» [ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/فم] 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[فامفمدن|آواثاء:فامفمدن]] ([؟] معناء:فامفمدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[فامفمادن|آواثاء:فامفمادن]] ([؟] معناء:فامفمادن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[فامفماندن|آواثاء:فامفماندن]] ([؟] معناء:فامفماندن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[فامفماردن|آواثاء:فامفماردن]] ([؟] معناء:فامفماردن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[فامفمابدن|آواثاء:فامفمابدن]] ([؟] معناء:فامفمابدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[فامفمژدن|آواثاء:فامفمژدن]] ([؟] معناء:فامفمژدن)「⋯」
کُنادین«ـفـ» [ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/ف] 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[فامفتن|آواثاء:فامفتن]] ([؟] معناء:فامفتن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[فامفادن|آواثاء:فامفادن]] ([؟] معناء:فامفادن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[فامفاندن|آواثاء:فامفاندن]] ([؟] معناء:فامفاندن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[فامفاردن|آواثاء:فامفاردن]] ([؟] معناء:فامفاردن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[فامفابدن|آواثاء:فامفابدن]] ([؟] معناء:فامفابدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[فامفژدن|آواثاء:فامفژدن]] ([؟] معناء:فامفژدن)「⋯」
کُناشْتین«ـف*شـ» [ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/ف*ش] 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[فامفشتن|آواثاء:فامفشتن]] ([؟] معناء:فامفشتن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[فامفاشتن|آواثاء:فامفاشتن]] ([؟] معناء:فامفاشتن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[فامفانشتن|آواثاء:فامفانشتن]] ([؟] معناء:فامفانشتن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[فامفارشتن|آواثاء:فامفارشتن]] ([؟] معناء:فامفارشتن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[فامفابشتن|آواثاء:فامفابشتن]] ([؟] معناء:فامفابشتن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[فامفژشتن|آواثاء:فامفژشتن]] ([؟] معناء:فامفژشتن)「⋯」
کُنِشانْدین«ـشف*ـ» [ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/شف*] - - 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[فامشفاندن|آواثاء:فامشفاندن]] ([؟] معناء:فامشفاندن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[فامشفاردن|آواثاء:فامشفاردن]] ([؟] معناء:فامشفاردن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[فامشفابدن|آواثاء:فامشفابدن]] ([؟] معناء:فامشفابدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[فامشفژدن|آواثاء:فامشفژدن]] ([؟] معناء:فامشفژدن)「⋯」
هم‌مصدرهای اَثَری «فامْدَن»
سانَّما[+ «ـدن/ـتن» [ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، می‌گویند.] ] گُزارِشی- گُزاری«ـا» [ میانوند «ـا» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشان‌دادن عاقل یا با اراده بودن فاعل استفاده می‌شود؛ مثل «اِرْثادَن ([؟] معناء:ارثادن)».] اَنْگیزی«ـانـ» [ میانوند «ـانـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشان‌دادن انجام فعل بوسیله کسی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده مجاب شده، استفاده می‌شود؛ مثل «قَبولانْدَن ([؟] مورد پذیرفته‌شدن قرار دادن)».] سَبَبی«ـار» [ میانوند «ـار» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشان‌دادن انجام فعل بوسیله سیستمی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده برنامه‌ریزی شده، استفاده می‌شود؛ مثل «اِجْرارْدَنْ ([؟] توسط سیستم به اجرا در آوردن)».] باعِثی«ـابـ» [ میانوند «ـابـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشان‌دادن انجام فعل توسط پدیده‌ای بوسیله کسی که مجاب یا مجبور شده، استفاده می‌شود؛ مثل «خورابْدَن ([؟] معناء:خورابدن)» در «سرما گندم‌ها را [به پرندگان] خُورابْد (؟ معناء:خورابد)».] حَقایی«ـژ» [ میانوند «ـژ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشان‌دادن فعلی است که براثر یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حقیقت یا واقعیت رخ‌می‌دهد، استفاده می‌شود؛ مثل «فَراموژْدَن ([؟] فراموش کردن)» در «اسم دوستم را فَراموژْدَم (؟ معناء:فراموژدم)».]
اَثَری کُنْمادین«ـخمـ» [ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/خم] 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[فامخمدن|آواثاء:فامخمدن]] ([؟] معناء:فامخمدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[فامخمادن|آواثاء:فامخمادن]] ([؟] معناء:فامخمادن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[فامخماندن|آواثاء:فامخماندن]] ([؟] معناء:فامخماندن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[فامخماردن|آواثاء:فامخماردن]] ([؟] معناء:فامخماردن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[فامخمابدن|آواثاء:فامخمابدن]] ([؟] معناء:فامخمابدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[فامخمژدن|آواثاء:فامخمژدن]] ([؟] معناء:فامخمژدن)「⋯」
کُنادین«ـخـ» [ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/خ] 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[فامختن|آواثاء:فامختن]] ([؟] معناء:فامختن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[فامخادن|آواثاء:فامخادن]] ([؟] معناء:فامخادن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[فامخاندن|آواثاء:فامخاندن]] ([؟] معناء:فامخاندن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[فامخاردن|آواثاء:فامخاردن]] ([؟] معناء:فامخاردن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[فامخابدن|آواثاء:فامخابدن]] ([؟] معناء:فامخابدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[فامخژدن|آواثاء:فامخژدن]] ([؟] معناء:فامخژدن)「⋯」
کُناشْتین«ـخ*شـ» [ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/خ*ش] 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[فامخشتن|آواثاء:فامخشتن]] ([؟] معناء:فامخشتن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[فامخاشتن|آواثاء:فامخاشتن]] ([؟] معناء:فامخاشتن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[فامخانشتن|آواثاء:فامخانشتن]] ([؟] معناء:فامخانشتن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[فامخارشتن|آواثاء:فامخارشتن]] ([؟] معناء:فامخارشتن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[فامخابشتن|آواثاء:فامخابشتن]] ([؟] معناء:فامخابشتن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[فامخژشتن|آواثاء:فامخژشتن]] ([؟] معناء:فامخژشتن)「⋯」
کُنِشانْدین«ـشخ*ـ» [ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/شخ*] - - 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[فامشخاندن|آواثاء:فامشخاندن]] ([؟] معناء:فامشخاندن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[فامشخاردن|آواثاء:فامشخاردن]] ([؟] معناء:فامشخاردن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[فامشخابدن|آواثاء:فامشخابدن]] ([؟] معناء:فامشخابدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[فامشخژدن|آواثاء:فامشخژدن]] ([؟] معناء:فامشخژدن)「⋯」
آموصَدْرْهای «فامْدَن»
وَنْدامو تـ [ فراثاء:بنواج/وندامو/عملائی/ت] شـ [ فراثاء:بنواج/وندامو/عملائی/ش] مـ [ فراثاء:بنواج/وندامو/عملائی/م] انـ [ فراثاء:بنواج/وندامو/عملائی/ان] امـ [ فراثاء:بنواج/وندامو/عملائی/ام]
عَمَلائی 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[تفامدن|آواثاء:تفامدن]] ([؟] معناء:تفامدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[شفامدن|آواثاء:شفامدن]] ([؟] معناء:شفامدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[مفامدن|آواثاء:مفامدن]] ([؟] معناء:مفامدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[انفامدن|آواثاء:انفامدن]] ([؟] معناء:انفامدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[امفامدن|آواثاء:امفامدن]] ([؟] معناء:امفامدن)「⋯」
وَنْدامو ئـ [ فراثاء:بنواج/وندامو/ربطائی/هئ] مئـ [ فراثاء:بنواج/وندامو/ربطائی/هئ] وئـ [ فراثاء:بنواج/وندامو/ربطائی/هئ] هئـ [ فراثاء:بنواج/وندامو/ربطائی/هئ] فئـ [ فراثاء:بنواج/وندامو/ربطائی/هئ]
رَبْطائی 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[ئفامدن|آواثاء:ئفامدن]] ([؟] معناء:ئفامدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[مئفامدن|آواثاء:مئفامدن]] ([؟] معناء:مئفامدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[وئفامدن|آواثاء:وئفامدن]] ([؟] معناء:وئفامدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[هئفامدن|آواثاء:هئفامدن]] ([؟] معناء:هئفامدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[فئفامدن|آواثاء:فئفامدن]] ([؟] معناء:فئفامدن)「⋯」
وَنْدامو ثـ [ فراثاء:بنواج/وندامو/وضعائی/ث] بـ [ فراثاء:بنواج/وندامو/وضعائی/ب] نـ [ فراثاء:بنواج/وندامو/وضعائی/ن] پـ [ فراثاء:بنواج/وندامو/وضعائی/پ]
وَضْعائی 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[ثفامدن|آواثاء:ثفامدن]] ([؟] معناء:ثفامدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[بفامدن|آواثاء:بفامدن]] ([؟] معناء:بفامدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[نفامدن|آواثاء:نفامدن]] ([؟] معناء:نفامدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[پفامدن|آواثاء:پفامدن]] ([؟] معناء:پفامدن)「⋯」
وَنْدامو و [ فراثاء:بنواج/وندامو/رجحائی/و] فـ [ فراثاء:بنواج/وندامو/رجحائی/ف]
رَجْحائی 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[وفامدن|آواثاء:وفامدن]] ([؟] معناء:وفامدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[ففامدن|آواثاء:ففامدن]] ([؟] معناء:ففامدن)「⋯」
وَنْدامو هـ [ فراثاء:بنواج/وندامو/تبعائی/ه] یـ [ فراثاء:بنواج/وندامو/تبعائی/ی]
تَبَعائی 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[هفامدن|آواثاء:هفامدن]] ([؟] معناء:هفامدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[یفامدن|آواثاء:یفامدن]] ([؟] معناء:یفامدن)「⋯」
الگو:صدرال/آمو/وج
الگو:صدرال/آمو/وی