صفحهٔ اصلی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز خردیدن به الگوها |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ویکی/سرایند}} | |||
{{ویکی/بدنه}} | |||
{{ویکی/تهایند}} | |||
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۰۶:۰۶
📊 | 📃 📖 📜 💡 | ⚙️ | |||||||||
به «واژسین» خوش آمدی! | |||||||||||
تا الان ۶۷۳ واژه در واژسین ثَبْتِشْته. | |||||||||||
📁 واژهها 📁 بُنْواجْها 📁 بَیِّنایْنْها | 🔍 پیشرفته |
«واژسین» چیه؟
مسئله چیه؟
- مثال. In a village, the barber shaves all and only those men in the village who do not shave themselves. The question is: Does the barber shave himself?ترجمه: در یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) روستا، یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) آرایشگر موی همه مردان روستا که موی خود را نمیزنند، میزند. سوال اینه: آیا آرایشگر هه ([؟] مذکور؛ یادشده) موی خود را میزند؟
راهحل چیه؟
در «فارسی آینده»، ما با تمرکز بر مصدرها بهعنوان پایه اصلی واژهسازی، سیستمی طراحی کردهایم که از طریق صرف این مصدرها با بُنْواجْها (پیشوندها، میانوندها، و پسوندها)، امکان ساخت واژههای جدید را فراهم میکند.
- این رویکرد به ما اجازه میدهد تا
- واژههایی بسازیم که معانی آنها از ساختارشان قابل استنتاج باشد؛ مثلا:
- «تَراجایْدَن ([؟] مورد جابهجا شدن آنی قرار دادن)»: در آن سرزمین، جادوگر هه ([؟] مذکور؛ یادشده) مردم را میتَراجایْد (؟ مورد جابهجا شدن آنی قرار میداد) (طی الارض میداد).
- «تَراجایِشْتَن ([؟] مورد جابهجا شدن آنی قرار داده شدن)»: در آن سرزمین، [توسط جادوگر هه ([؟] مذکور؛ یادشده)] تَراجایِشْتَم (؟ مورد جابهجا شدن آنی قرار داده شدم) (طی الارض داده شدم).
- «تَراجایِمْدَن ([؟] مورد جابهجا شدن آنی قرار گرفتن)»: در آن سرزمین، هر کس تَوانائْد ([؟] توانا بود) هرجا که بِخاهَد ([؟] مورد خواستهشدن قرار بدهد) بِتَراجایِمَد (؟ مورد جابهجا شدن آنی قرار بگیرد) (طی الارض کند).
- سیستم واژهسازی را منسجم و قابل گسترش نگه داریم؛ مثلا:
- «جایْدَن ([؟] مورد جاینهاده شدن قرار دادن)»: کفش اَم ([؟] من/خودم) را در چمدان جایْدَم (؟ مورد جاینهاده شدن قرار دادم) (جا دادم).
- «مُجایْدَن ([؟] مورد جایانداخته شدن قرار دادن)»: پزشک هه ([؟] مذکور؛ یادشده) دست اَم ([؟] من/خودم) را مُجایْد (؟ مورد جایانداخته شدن قرار داد) (جا انداخت).
- «یُجایْدَن ([؟] مورد جایگزینشدن قرار دادن)»: چرخ پراید اَم ([؟] من/خودم) را با پیکان یُجایْدَم (؟ مورد جایگزینشدن قرار دادم) (جایگزین کردم).
- از ایجاد واژههای جزیرهای و بیارتباط با سایر واژهها جلوگیری کنیم؛ مثلا:
- «تَرْجُمال ([؟] وسیله ترجمه کردن)»: وسیلهای برای ترجمهکردن؛ مثل: «ترجمال گوگل» (مترجم گوگل)
- «تَرْجُمانال ([؟] وسیله ترجمهانداز)»: وسیلهای برای واداشتن به ترجمهشدن؛ مثل «ترجمانال پایتون» (مفسر پایتون)
- «تَرْجُمِسال ([؟] وسیله سازنده ترجمه)»: وسیلهای برای ساختن فایل ترجمه؛ مثل «ترجمسال جاوا» (کامپایلر جاوا)
- و در نهایت...
راهنما
🔎 چگونه معادل فارسی آینده یک عبارت فارسی را پیدا کنم؟
اگر یک عبارت رایج فارسی داری - مثل «ذخیره کردن»، «توسعهدهندهٔ سمت سرور»، یا «کپی کردن» - کافی است آن را در نوار جستجو بنویسی.
اگر معادلهایی برای آن تعریف شده باشد، به صفحهای میرسی که:
- یک معادل کلی یا عمومی دارد (که معمولاً گستردهترین معنی را پوشش میدهد)،
- و چند معادل دقیقتر برای معانی خاصتر آن، در زمینههای مختلف.
📌 برای نمونه، به صفحههای «آماده کردن» یا «سنجیدن برابری» سر بزن.
در جلوی هر معادل، آیکون «❖» دیده میشود. با نگهداشتن نشانگر ماوس روی آن، توضیحی سادهتر ظاهر میشود. با کلیک روی آن، معمولاً اطلاعات جامعتری در مورد آن واژه، از جمله ریشهشناسی و کاربردهایش، نمایش داده میشود.
🌐 چگونه معادل فارسی آینده یک عبارت انگلیسی را پیدا کنم؟
اگر یک واژه یا عبارت انگلیسی داری - مثل «Cache»، «Clone»، یا «Interning» - کافی است آن را (با حروف انگلیسی) در نوار جستجو بنویسی.
اگر معادلهایی برای آن ثبت شده باشد، به صفحهای میرسی که:
- برای هر نقش (اسم، فعل، صفت...) یک یا چند معادل ارائه شده،
- اگر در زمینههای مختلف کاربرد دارد (مثل رایانش، زبانشناسی، فیزیک...)، برای هرکدام معادلی جداگانه آمده،
- و برای هر معادل، مثالی هست تا بهتر بتوانی چگونگی کاربردش را بفهمی.
📌 برای نمونه، به صفحههای «Implement» یا «Web scraper» نگاهی بینداز.
🔮 چگونه مستندات یک عبارت فارسی آینده را پیدا کنم؟
اگر واژه یا عبارتی در فارسی آینده دیدی - مثل «ذخیردن»، «تراجایشتن»، یا «ترجمسال» - و خواستی اطلاعات بیشتری دربارهاش داشته باشی، کافی است نامش را در نوار جستجو بنویسی.
اگر مدخل آن واژه ثبت شده باشد، معمولاً اطلاعات زیر در صفحهاش خواهد بود (بسته به نوع واژه ممکن است برخی موارد حذف یا اضافه شوند):
- 🗣 تلفظ صوتی (اگر وجود داشته باشد) و آوانگاری
- ⚓ ریشهشناسی و ساختار واژه
- ❖ توصیف و حاشیهنویسی
- 💬 تعریف دقیق و قابل تحلیل
- 🚀 مثال واقعی از کاربرد آن در جمله
- 🌐 معادلهای انگلیسی (و گاه زبانهای دیگر)
- ⇯ مصدر: بن فعل در زمانهای گذشته، حال، و آینده
- ⋈ همردیفها (مثلا: «اَفْزودَن ([؟] مورد افزوده شدن قرار دادن)»، «اِضافْتَن ([؟] مورد اضافهشدن قرار دادن)»)
- ⋔ همخانوادهها (مثلا: آزادیدَن ([؟] مورد رها شدن از تبعیت قرار دادن) و رَهادَن ([؟] مورد رها شدن از بند قرار دادن))
- ⊥ متضادها (مثلا: «هُدیدَن ([؟] مورد هدایت شدن قرار دادن)» و «گُمْرَهْتَن ([؟] مورد گمراهشدن قرار دادن)»)
- ≡ هممعنیها (مثلا: «تَرْجُمِسال ([؟] وسیله سازنده ترجمه)»، «جَمِلال ([؟] وسیله گردآونده)»)
- ⇄ وارونها (مثلا: «هَجِرْدَن ([؟] مورد هجرت قرار دادن)» در برابر «آهَجِرْدَن ([؟] مورد بازگرداندهشدن قرار دادن)»)
📌 برای نمونه، به صفحههای «آرمدن»، «فامدن»، یا «تاید» سر بزن تا شکل کامل این اطلاعات را ببینی.
🧩 ترکیب عبارتها در فارسی آینده چگونه است؟
در دستور فارسی آینده، هر ترکیب درستساخت - چه اسم، چه جمله ساده یا مرکب - باید بتواند بهصورت بازگشتی از یکی از سه سیستم اصلی ترکیب زبانی ساخته شده باشد:
- اِسِمِش: برای ساخت و ترکیب نامها، گروههای اسمی، و وابستههای واژگانی
- جُمِلِش: برای ساخت جملههای ساده بر پایه کنش و نقشواژگان
- جُمِلاسِش: برای ترکیب جملهها در قالب جملههای پیچیده، شرطی، تقابلی، و همپایه
🌱 چگونه یک واژه جدید بسازم؟
در دستور فارسی آینده، واژهها بر پایه فرایندهای کنشی ساخته میشوند. نقطهٔ آغاز بیشتر واژگان، مصدر است. سپس با کمک ««بنواجها»»، میتوان آن مصدر را به اسم، صفت، قید، یا نقشهای دیگر تبدیل کرد.
🧠 در فارسی آینده چه نوعواژههایی وجود دارد؟
در فارسی آینده، برای ساختن مفاهیم پیچیده، سه سیستم ترکیب تعریف شده است که هرکدام نوعواژههای مخصوص به خود را دارد:
- اِسِمِش: این سیستم دارای قواعد ترکیب و نوعواژههایی برای نامبردن چیزها میباشد:
- 🔵 بُنِسِم: برای نامبردن چیزها، افراد، مفاهیم، یا پدیدهها؛ مثل: «نِویسال ([؟] دستگاه نوشتن)» و «اِشارال ([؟] وسیله اشاره کردن)»
- 🔵 یُجایین: ضمیرهای جایگزین اسم؛ مثل: «اویان ([؟] آنها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))»، «این»، «آن»، و «کس»
- 🔵 ویژین: برای خاصتر یا کوچکتر کردن دربرگیرندگی یک اسم:
- 🟠 دَلّائی: برای معرفه یا نکرهسازی؛ مثل: «پسر هه (؟ مذکور؛ یادشده)»، «کفش هی (؟ حرف نکره مفرد و جمع)»، و «دایره ها (؟ حرف معرفه جمع)» (ها)
- 🟠 اِشارائی: برای اشاره به موقیت مکانی یا زمانی؛ مثل: «این میز» و «آن دوران»
- 🟠 یُجایائی: ضمیرهایی که در جایگاه مضافالیه استفاده میشوند؛ مثل «اَش ([؟] آن/آنرا)»، «اِشان ([؟] آنها/خودشان)»، «اویان ([؟] آنها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))».
- 🟠 وَصِفائی: برای توصیف ویژگیهای ظاهری یا مفهومی؛ مثل: «کفش بزرگ»، «گل قرمز»، و «مرد دانا»
- 🔵 رَبْطین: برای ترکیب کردن گروههای اسمی بهقصد ساختن ساختارهای پیچیده؛ مثل: «کفشِ علی» (-ِ)، «پسری از فرزندان اَش»، و «کفش در کمد»
- 🔵 نِمویین: پیشْ اسمهایی برای نشاندادن مکان، زمان، وضعیت، یا موقعیت؛ مثل: «زیر میز»، «قبل حرکت»، «میان مردم»، «دومین صندلی»
- 🔵 زُمِرین: برای نشاندادن کمیت یا شمار؛ مثل: «دو مرد»، «همه مثلثها»، «چند لیوان»، و «عبارتهای زیرین» (ـها)
- 🔵 وَصِفین: برای توصیف یک گروه اسمی توسط یک جمله؛ مثل: «پسر هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) که دیروز بینْدیم ([؟] مورد دیدهشدن قرار دادیم)»
- جُمِلِش: این سیستم دارای قواعد ترکیب و نوعواژههایی برای ساختن جملههای ساده غیرپرسشی میباشد:
- 🔵 بُنْجُمْلِه: برای نشاندادن ارتباط معنایی بین اجزاء جمله:
- 🟠 عَمَلْواژه: بُنْجُمْلِههای دارای جریان زمانی؛ مثل: «فایلها را در سایت بِتَلْسِن (؟ مورد بارفرستی شدن قرار بده)» (تَلْسِنْدَن ([؟] مورد بارفرستی شدن قرار دادن))
- 🟠 تَسِبْواژِه: بُنْجُمْلِههای فاقد جریان زمانی؛ مثل: «برای وُرومْدَن ([؟] مورد وارد شدن قرار گرفتن)، شناسنامه لَزِمْمائْد (؟ لازم بود)» (نیازائْدَن ([؟] نیاز داشتن))
- 🟠 نَسَبْواژِه: بُنْجُمْلِههای نسبتدهنده مسندالیه به مسند؛ مثل: «گل هه ([؟] مذکور؛ یادشده) خوشبو ئِد (؟ بود)» (ئِدَن ([؟] بودن (فعل ربط)))
- 🔵 آمویین: برای اصلاحکردن (آمودَن ([؟] مورد اصلاحشدن قرار دادن)) معنی بُنْجُمْلِه ([؟] معناء:بنجمله):
- 🟠 وَقائی: برای بیان اطلاع از زمان یا اوقات؛ مثل: «گاهی»، «همیشه»، «امروز»، و «هرروز»
- 🟠 جایائی: برای بیان اطلاع از مکان؛ مثل: «هرجا»، «همهجا»، «هیچجا»، و «اینجا»
- 🟠 سانائی: برای اصلاحکردن «حالت فعل»؛ مثل: «شَدّاً ([؟] بهشکل شدتیافته)»، «شَدّْماً ([؟] بهشکل شدتدهنده)»، «کَرِراً ([؟] بهشکل تکراریافته)»، و «کَرِرْماً ([؟] بهشکل تکرارشونده)»
- 🟠 کُنائی: برای اصلاحکردن «حالت فاعل»؛ مثل: «نوعِپانِه ([؟] با شیوه شیءگرایی)»، «نوُعِپْمانِه ([؟] با شیوه شیءگرا شونده)»، «جُرِمانِه ([؟] بهشکل مجرمها)»، و «جُرِمْمانِه ([؟] بهشکل مجرمشونده)»
- 🟠 کُنْسانائی: برای اصلاحکردن همزمان «حالت فعل و فاعل»؛ مثل: «شَدّاناً ([؟] معناء:شدانا)»، «گاساناً ([؟] معناء:گاسانا)»، و «اَصِلاناً ([؟] معناء:اصلانا)»
- 🔵 اِسِمین: برای نامبردن از چیزها (خروجی سیستم «اِسِمِش ([؟] معناء:اسمش)»)
- 🔵 نَقِشین: برای مشخصکردن نقش اجزاء جمله؛ مثل: «به»، «از»، «پَسَز ([؟] پس از)»، و «پیشَز ([؟] پیش از)»
- 🔵 بَنْدین: برای مرتبط کردن دو عبارت درون یک جمله؛ مثل: «و» و «یا»
- 🔵 بُنْجُمْلِه: برای نشاندادن ارتباط معنایی بین اجزاء جمله:
- جُمِلاسِش: این سیستم دارای قواعد ترکیب و واژههایی برای ساختن جملههای مرکب و تغییر معنی یافته میباشد:
- 🔵 وَجِهین: برای مشخصکردن وجه معنایی جمله (مثلاً احتمال، توانایی، ضرورت، یا تمایل)؛ مثل: «بایَد ([؟] باید)»، «تایَد ([؟] شدنی بوده/است/خواهد بود)»، و «نَتایَد ([؟] ناشدنی بوده/است/خواهد بود)»
- 🔵 نَقِلین: برای نشاندادن حالت روایتی فعل؛ مثل: «گاسیاً ([؟] احتمالا)»، «اَصِلیاً ([؟] از ابتدا)»، و «اِیْکاش ([؟] ای کاش)»
- 🔵 جَنْبین: عبارتهایی که مستقل از ساختار دستوری جمله هستند و بیشتر برای بیان احساس، یا واکنش بهکار میروند؛ مثل: «آخ!» و «ای بابا!».
- 🔵 وَصِفین: برای روشن کردن یا بسط دادن جمله پیشین؛ مثل: «مَعِنیاً ([؟] یعنی)» و «عَبِریاً ([؟] بهعبارتی)»
- 🔵 خُلِفین: برای آوردن دو جمله مخالف؛ مثل: «ولی»، «گرچه»، و «باینْکِه ([؟] با اینکه)»
- 🔵 رُتِبین: برای بیان تقدم و تاخر؛ مثل: «ابتدا»، «سپس»، و «دَرْنَهایَت ([؟] در نهایت)»
- 🔵 نَتِجین: برای بیان پیامد یا نتیجه جمله پیشین؛ مثل: «بَنابَرین ([؟] معناء:بنابرین)» و «دَرْنَتِج ([؟] در نتیجه)»
- 🔵 شَرْطین: برای بیان شرط یا وابستگی بین جملهها؛ مثل: «اگر» و «چِنانْچِه ([؟] چنانچه)»
- 🔵 بارِزین: برای برجستهکردن نکتهای؛ مثل: «ویژیاً ([؟] بهویژه)»، «ناشَکیاً ([؟] قطعا)»، و «نَشَکیاً ([؟] بدون شک)»
- 🔵 قیاسین: برای بیان شباهت یا تفاوت؛ مثل: «مانند» و «چنانکه»
- 🔵 هَدَفین: برای بیان هدف یا قصد؛ مثل: «چُونْکِه ([؟] چونکه)» و «زیرا»
- 🔵 عَلاوین: برای اضافهکردن جملهای همراستا؛ مثل: «همچنین»، «بِعَلاوِه ([؟] بهعلاوه)»، و «نیز»
- 🔵 خُلِصین: برای تمام کردن یا جمعبندی بحث؛ مثل: «نَتِجیاً ([؟] نتیجتا/نهایتا)»، «جَمِعیاً ([؟] در مجموع)»، و «خُلِصیاً ([؟] خلاصه اینکه)»