پرش به محتوا

الگو:ویکی/بدنه

از واژسین

«واژسین» چیه؟

«واژسین» پایگاه مستندات «فارسی آینده [ فراثاء:فارسی آینده] » است؛ درواقع، تعریف و تلفظ دقیق واژه‌ها، قاعده‌های ساخت انواع واژه‌ها، دستور زبان، و معادل «فارسی آینده» واژه‌های انگلیسی و فارسی (امروزی) در آن مستند می‌شود.
🔹

مسئله چیه؟

در زبان‌های امروزین قواعد زبان گویای چگونگی یافتن و فهمیدن واقعیت‌ها توسط انسان نیستند؛ برای همین، ما ازطریق زبان نمی‌توانیم هرآنچه در ذهنمان است را ثبت کنیم، ذهنمان را برای یافتن واقعیت‌ها سازماندهی کنیم، یا خطاهای شناختی‌امان را شناسایی کنیم. بعنوان مثال، قاعده‌های زبان بگونه‌ای نیست که بسادگی ما را از دچار شدن به تناقض‌نمای «آرایشگر» بازدارد:
🏺مثال. In a village, the barber shaves all and only those men in the village who do not shave themselves. The question is: Does the barber shave himself?🔮ترجمه: در یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) روستا، یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) آرایشگر موی همه مردان روستا که موی خود را نمی‌زنند، می‌زند. سوال اینه: آیا آرایشگر هه ([؟] مذکور؛ یادشده) موی خود را می‌زند؟
اگر فرض کنیم موی خود را می‌زند، نتیجه می‌شود که موی خود را نمی‌زند؛ خب، حالا که موی خود را نمی‌زند، نتیجه می‌شود که او موی خود را می‌زند!
🞋

راه‌حل چیه؟

راه‌حل، بیان بدون ابهام مفاهیم است؛ ولی، برای ساختن زبانی که بتواند مفاهیم ذهنی را بدون ابهام بیان کند، نیاز به واژه‌هایی داریم که نه‌تنها معانی دقیق داشته باشند، بلکه ساختار آن‌ها نیز قابل تحلیل و گسترش باشد.

در «فارسی آینده»، ما با تمرکز بر مصدرها به‌عنوان پایه اصلی واژه‌سازی، سیستمی طراحی کرده‌ایم که از طریق صرف این مصدرها با بُنْواجْ‌ها (پیشوندها، میانوندها، و پسوندها)، امکان ساخت واژه‌های جدید را فراهم می‌کند.

این رویکرد به ما اجازه می‌دهد تا
  1. واژه‌هایی بسازیم که معانی آن‌ها از ساختارشان قابل استنتاج باشد؛ مثلا:
    «تَراجایْدَن ([؟] مورد جابه‌جا شدن آنی قرار دادن)»: در آن سرزمین، جادوگر هه ([؟] مذکور؛ یادشده) مردم را می‌تَراجایْد (؟ مورد جابه‌جا شدن آنی قرار می‌داد) (طی الارض می‌داد).
    «تَراجایِشْتَن ([؟] مورد جابه‌جا شدن آنی قرار داده شدن)»: در آن سرزمین، [توسط جادوگر هه ([؟] مذکور؛ یادشده)] تَراجایِشْتَم (؟ مورد جابه‌جا شدن آنی قرار داده شدم) (طی الارض داده شدم).
    «تَراجایِمْدَن ([؟] مورد جابه‌جا شدن آنی قرار گرفتن)»: در آن سرزمین، هر کس تَوانائْد ([؟] توانا بود) هرجا که بِخاهَد ([؟] مورد خواسته‌شدن قرار بدهد) بِتَراجایِمَد (؟ مورد جابه‌جا شدن آنی قرار بگیرد) (طی الارض کند).
  2. سیستم واژه‌سازی را منسجم و قابل گسترش نگه داریم؛ مثلا:
    «جایْدَن ([؟] مورد جای‌نهاده شدن قرار دادن)»: کفش اَم ([؟] من/خودم) را در چمدان جایْدَم (؟ مورد جای‌نهاده شدن قرار دادم) (جا دادم).
    «مُجایْدَن ([؟] مورد جای‌انداخته شدن قرار دادن)»: پزشک هه ([؟] مذکور؛ یادشده) دست اَم ([؟] من/خودم) را مُجایْد (؟ مورد جای‌انداخته شدن قرار داد) (جا انداخت).
    «یُجایْدَن ([؟] مورد جایگزین‌شدن قرار دادن)»: چرخ پراید اَم ([؟] من/خودم) را با پیکان یُجایْدَم (؟ مورد جایگزین‌شدن قرار دادم) (جایگزین کردم).
  3. از ایجاد واژه‌های جزیره‌ای و بی‌ارتباط با سایر واژه‌ها جلوگیری کنیم؛ مثلا:
    «تَرْجُمال ([؟] وسیله ترجمه کردن)»: وسیله‌ای برای ترجمه‌کردن؛ مثل: «ترجمال گوگل» (مترجم گوگل)
    «تَرْجُمانال ([؟] وسیله ترجمه‌انداز)»: وسیله‌ای برای واداشتن به ترجمه‌شدن؛ مثل «ترجمانال پایتون» (مفسر پایتون)
    «تَرْجُمِسال ([؟] وسیله سازنده ترجمه)»: وسیله‌ای برای ساختن فایل ترجمه؛ مثل «ترجمسال جاوا» (کامپایلر جاوا)
و در نهایت...
با این روش، زبان ما نه‌تنها ابزار ارتباطی، بلکه ابزاری برای تفکر دقیق‌تر و شناخت بهتر جهان خواهد بود.
🗺️

راهنما

در فارسی آینده چه نوع‌واژه‌هایی وجود دارد؟

در فارسی آینده، برای ساختن مفاهیم پیچیده، سه سیستم ترکیب تعریف شده است که هرکدام نقش‌واژه‌های مخصوص به خود را دارد:

  1. اِسِمِش: این سیستم دارای قواعد ترکیب و نقش‌واژه‌هایی برای نام‌بردن چیزها می‌باشد:
    بُنِسِم: واژه‌هایی برای نام‌بردن چیزها، افراد، مفاهیم، یا پدیده‌ها؛ مثل «نِویسال ([؟] دستگاه نوشتن)» و «اِشارال ([؟] وسیله اشاره کردن)».
    ویژین: واژه‌هایی برای خاص‌تر یا کوچکتر کردن مجموعه مصداق‌های یک اسم؛ و شامل زیرنوع‌های زیر است:
    دَلّائی: واژه‌هایی برای تعیین مصداق یک اسم برپایه شناختگی؛ مثل «هه ([؟] مذکور؛ یادشده)»، «هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع)»، و «ها ([؟] حرف معرفه جمع)» در عبارت‌های «پسر هه ([؟] مذکور؛ یادشده)»، «کفش هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع)»، و «دایره ها ([؟] حرف معرفه جمع)».
    اِشارائی: واژه‌هایی برای اشاره به مصداق یک اسم در یک زمان یا مکان؛ مثل «این» و «آن» در عبارت‌های «این میز» و «آن دوران».
    وَصِفائی: عبارت‌هایی پس از اسم برای توصیف آن؛ مثل «بزرگ»، «قرمز»، و «دانا» در عبارت‌های «کفش بزرگ»، «گل قرمز»، و «مرد دانا».
    رَبْطین: واژه‌هایی برای ترکیب کردن اسم‌ها به‌قصد ساختن گره اسمی؛ مثل «-ِ»، «از»، و «در» در عبارت‌های «کفشِ علی»، «پسری از فرزندانش»، و «کفش در کمد».
    یُجایین: ضمیرهای جایگزین اسم؛ مثل «اَش ([؟] آن/آنرا)»، «اِشان ([؟] آن‌ها/خودشان)»، و «آن» در عبارت‌های «کفش اَش ([؟] آن/آنرا)»، «خانه اِشان ([؟] آن‌ها/خودشان)»، و «پوست آن».
    نِمویین: عبارت‌هایی پیش از اسم برای نشان‌دادن مکان، زمان، وضعیت، یا موقعیت؛ مثل «زیر»، «قبل»، «میان»، و «دومین» در عبارت‌های «زیر میز»، «قبل حرکت»، «میان مردم»، «دومین صندلی».
    زُمِرین: واژه‌هایی برای نشان‌دادن کمیت یا شمار مصداق؛ مثل «دو»، «همه»، «چند»، و «ـ‌ها» در عبارت‌های «دو مرد»، «همه مثلث‌ها»، «چند لیوان»، و «عبارت‌های زیرین».
  2. جُمِلِش: این سیستم دارای قواعد ترکیب و نقش‌واژه‌هایی برای ساختن جمله‌های ساده می‌باشد:
    بُنْجُمْلِه: این عبارت‌ها ارتباط معنایی بین اجزاء جمله را نشان می‌دهند و شامل سه زیرنوع است:
    عَمَلْواژه: بُنْجُمْلِه‌های دارای جریان زمانی؛ مثل «بِتَلْسِن ([؟] مورد بارفرستی شدن قرار بده)» در جمله «فایل‌ها را در سایت بِتَلْسِن (؟ مورد بارفرستی شدن قرار بده)».
    تَسِبْواژِه: بُنْجُمْلِه‌های فاقد جریان زمانی؛ مثل «نیازْمائْد ([؟] نیاز بود)» در جمله «برای وُرومْدَن ([؟] مورد وارد شدن قرار گرفتن)، آوردن شناسنامه لَزِمْمائْد (؟ لازم بود)».
    نَسَبْواژِه: بُنْجُمْلِه‌های نسبت‌دهنده مسندالیه به مسند؛ مثل «ئِد ([؟] بود)» در «گل هه ([؟] مذکور؛ یادشده) خوشبو ئِد (؟ بود)».
    آمُویین: عبارت‌هایی که اطلاعاتی درباره فعل می‌دهند و شامل زیرنوع‌های زیر است:
    وَقائی: عبارت‌هایی برای بیان اطلاع از اوقات؛ مثل «گاهی»، «همیشه»، «امروز»، و «هرروز».
    جایائی: عبارت‌هایی برای بیان اطلاع از مکان؛ مثل «هرجا»، «همه‌جا»، «هیچ‌جا»، و «اینجا».
    سانائی: عبارت‌هایی برای بیان اطلاع از حالت فعل؛ مثل «شَدّاً ([؟] به‌شکل شدت‌دهنده)»، «شَدّْماً ([؟] به‌شکل شدت‌یافته)»، «کَرِراً ([؟] به‌شکل تکرارشونده)»، و «کَرِرْماً ([؟] به‌شکل تکراریافته)».
    کُنائی: عبارت‌هایی برای بیان اطلاع از حالت فاعل؛ مثل «نوعِپانِه ([؟] با نوع‌پنداری کردن)»، «نوُعِپْمانِه ([؟] با نوع‌پنداری شدن)»، «جُرِمانِه ([؟] با جرم کردن)»، و «جُرِمْمانِه ([؟] معناء:جرممانه)».
    نَقِلائی: عبارت‌هایی برای نشان‌دادن حالت روایتی فعل؛ مثل «گاساناً ([؟] احتمالا)»، «اَصِلاناً ([؟] از ابتدا)».
    وَجِهین: واژه‌هایی برای مشخص‌کردن وجه معنایی جمله (مثلاً احتمال، توانایی، ضرورت، یا تمایل)؛ مثل «بایَد ([؟] باید)»، «تایَد ([؟] شدنی بوده/است/خواهد بود)»، و «اِیْکاش ([؟] ای کاش)».
    اِشارین: واژه‌هایی برای اشاره کردن به اشخاص، اشیا، یا مکان‌ها، به‌شکل نسبی یا مطلق؛ مثل «او»، «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))»، «این»، و «آن».
    بَنْدین: واژه‌هایی که دو عبارت را درون یک جمله به‌هم ربط می‌دهند؛ مثل «و»، «یا»، و «که».
    نَقْشین: واژه‌هایی که نقش اجزاء جمله را مشخص می‌کنند؛ مثل «به»، «از»، «پَسَز ([؟] پس از)»، و «پیشَز ([؟] پیش از)».
    جَنْبین: عبارت‌هایی که مستقل از ساختار دستوری جمله هستند و بیشتر برای بیان احساس، یا واکنش به‌کار می‌روند؛ مثل «آخ!» و «ای بابا!».
  3. جُمِلاسِش: این سیستم دارای قواعد ترکیب و واژه‌هایی برای ساختن جمله‌های مرکب می‌باشد:
    وَصِفین: واژه‌هایی برای روشن کردن یا بسط دادن جمله پیشین؛ مثل «مَعِناناً ([؟] یعنی)» و «عَبِراناً ([؟] به‌عبارتی)».
    خُلِفین: واژه‌هایی برای آوردن دو جمله مخالف؛ مثل «ولی»، «گرچه»، و «باینْکِه ([؟] با اینکه)».
    رُتِبین: واژه‌هایی برای بیان تقدم و تاخر؛ مثل «ابتدا»، «سپس»، و «دَرْنَهایَت ([؟] در نهایت)».
    نَتِجین: واژه‌هایی برای بیان پیامد یا نتیجه جمله پیشین؛ مثل «بَنابَرین ([؟] معناء:بنابرین)» و «دَرْنَتِج ([؟] در نتیجه)».
    شَرْطین: واژه‌هایی برای بیان شرط یا وابستگی بین جمله‌ها؛ مثل «اگر» و «چِنانْچِه ([؟] چنانچه)».
    بارِزین: واژه‌هایی برای برجسته‌کردن نکته‌ای؛ مثل «ویژاناً ([؟] به‌ویژه)»، «ناشَکاناً ([؟] قطعا)»، و نَشَکاناً ([؟] بدون شک).
    قیاسین: واژه‌هایی برای بیان شباهت یا تفاوت؛ مثل «مانند» و «چنانکه».
    هَدَفین: واژه‌هایی برای بیان هدف یا قصد؛ مثل «چُونْکِه ([؟] چون‌که)» و «زیرا».
    عَلاوین: واژه‌هایی برای اضافه‌کردن جمله‌ای هم‌راستا؛ مثل «همچنین»، «بِعَلاوِه ([؟] به‌علاوه)»، و «نیز».
    خُلِصین: واژه‌هایی برای تمام کردن یا جمع‌بندی بحث؛ مثل «نَتِجاناً ([؟] نتیجتا/نهایتا)»، «جَمِعاناً ([؟] در مجموع)»، و «خُلِصاناً ([؟] خلاصه اینکه)».
🔎 چگونه معادل فارسی آینده یک عبارت فارسی را پیدا کنم؟

اگر یک عبارت رایج فارسی داری - مثل «ذخیره کردن»، «توسعه‌دهندهٔ سمت سرور»، یا «کپی کردن» - کافی است آن را در نوار جستجو بنویسی.

اگر معادل‌هایی برای آن تعریف شده باشد، به صفحه‌ای می‌رسی که:

  • یک معادل کلی یا عمومی دارد (که معمولاً گسترده‌ترین معنی را پوشش می‌دهد)،
  • و چند معادل دقیق‌تر برای معانی خاص‌تر آن، در زمینه‌های مختلف.

📌 برای نمونه، به صفحه‌های «آماده کردن» یا «سنجیدن برابری» سر بزن.

در جلوی هر معادل، آیکون «❖» دیده می‌شود. با نگه‌داشتن نشانگر ماوس روی آن، توضیحی ساده‌تر ظاهر می‌شود. با کلیک روی آن، معمولاً اطلاعات جامع‌تری در مورد آن واژه، از جمله ریشه‌شناسی و کاربردهایش، نمایش داده می‌شود.

🌐 چگونه معادل فارسی آینده یک عبارت انگلیسی را پیدا کنم؟

اگر یک واژه یا عبارت انگلیسی داری - مثل «Cache»، «Clone»، یا «Interning» - کافی است آن را (با حروف انگلیسی) در نوار جستجو بنویسی.

اگر معادل‌هایی برای آن ثبت شده باشد، به صفحه‌ای می‌رسی که:

  • برای هر نقش (اسم، فعل، صفت...) یک یا چند معادل ارائه شده،
  • اگر در زمینه‌های مختلف کاربرد دارد (مثل رایانش، زبان‌شناسی، فیزیک...)، برای هرکدام معادلی جداگانه آمده،
  • و برای هر معادل، مثالی هست تا بهتر بتوانی چگونگی کاربردش را بفهمی.

📌 برای نمونه، به صفحه‌های «Implement» یا «Web scraper» نگاهی بینداز.

🔮 چگونه مستندات یک عبارت فارسی آینده را پیدا کنم؟

اگر واژه یا عبارتی در فارسی آینده دیدی - مثل «ذخیر‌دن»، «تراجایشتن»، یا «ترجمسال» - و خواستی اطلاعات بیشتری درباره‌اش داشته باشی، کافی است نامش را در نوار جستجو بنویسی.

اگر مدخل آن واژه ثبت شده باشد، معمولاً اطلاعات زیر در صفحه‌اش خواهد بود (بسته به نوع واژه ممکن است برخی موارد حذف یا اضافه شوند):

  • 🗣 تلفظ صوتی (اگر وجود داشته باشد) و آوانگاری
  • 💬 تعریف دقیق و قابل تحلیل
  • 🚀 مثال واقعی از کاربرد آن در جمله
  • ⚓ ریشه‌شناسی و ساختار واژه
  • 🌐 معادل‌های انگلیسی (و گاه زبان‌های دیگر)
  • ⇯ مصدر: بن فعل در زمان‌های گذشته، حال، و آینده
  • ⋈ واژه‌های هم‌ردیف (مثلاً: «اَفْزودَن ([؟] مورد افزوده شدن قرار دادن)»، «اِضافْتَن ([؟] مورد اضافه‌شدن قرار دادن)»)
  • ⊥ واژه‌های متضاد (مثلاً: «هُدیدَن ([؟] مورد هدایت شدن قرار دادن)» و «گُمْرَهْتَن ([؟] مورد گمراه‌شدن قرار دادن)»)
  • ≡ هم‌معناها (مثلاً: «تَرْجُمِسال ([؟] وسیله سازنده ترجمه)»، «جَمِلال ([؟] وسیله گردآونده)»)
  • ⇄ وارون‌ها (مثلاً: «هَجِرْدَن ([؟] مورد هجرت قرار دادن)» در برابر «آهَجِرْدَن ([؟] مورد بازگردانده‌شدن قرار دادن)»)
📌 برای نمونه، به صفحه‌های «آرمدن»، «فامدن»، یا «تاید» سر بزن تا شکل کامل این اطلاعات را ببینی.