أخردن
ظاهر
مصدر «أَخِّرْدَن»، به معنی «مورد تأخیر قرار دادن»، از «أخر + دن [※ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، میگویند.] » ساختهشده است؛ و بن گذشته (ماضی)، کنون (مضارع)، و آینده اش، به ترتیب، «آواثاء:أخرد»، «آواثاء:أخر»، و «آواثاء:أخرن» میباشد.
فارسی
مصدر
- ️تلفظ: /أَخِّرْدَن/📥 ریشهشناسی: أخر + دن [※ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، میگویند.]
- تعریف «أخردن». فرایند وَقَعْدَن ([؟] مورد واقعشدن قرار دادن) دیرتر وَقَعْماء ([؟] واقعشونده) هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) : [💬یا بعبارتی «مورد تأخیر قرار دادن»]
- مثال. أَخِّرْدَن (؟ مورد تأخیر قرار دادن) کار نیک ناشایست ئَد ([؟] است).
عملواژه
- ️تلفظ: /أَخِّرْدَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «أخردن»: ▶ «آواثاء:أخرد» (بنگذشته «أخردن»)، «آواثاء:أخر» (بنکنون «أخردن»)، «آواثاء:أخرن» (بنآینده «أخردن») ◀
- تعریف «أخردن». وَقَعْماء ([؟] واقعشونده) هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) را دیرتر وَقَعْدَن ([؟] مورد واقعشدن قرار دادن): [💬یا بعبارتی «مورد تأخیر قرار دادن»]
- مثال. خدایا! چرا مرگ اِمان ([؟] ما) را اندکی نَأَخِّرْدی (؟ مورد تأخیر قرار ندادی)؟
عَمَلْواژههای ناوَقْعائی فَرْمانی سادی «أَخِّرْدَن» 「؟」 🎯 💡 🌟 | |||||||
نَهادْنَما | تَکْتایی | جَمْعْتایی | |||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] | یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آنها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.] | ||
مثبت [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/مثبت] | - | آواثاء:بأخر | - | - | آواثاء:بأخرید | - | |
منفی [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/منفی] | - | آواثاء:نأخر | - | - | آواثاء:نأخرید | - |
ترجمه
وَقَعْدَن دیرتر
- ترجمه (معادل) انگلیسی «أخردن»: To delay
همصدرها
هممصدرهای ناصَریح «أَخِّرْدَن» | |||||||
سانَّما[+ «ـدن/ـتن» [※ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، میگویند.] ] | گُزارِشی- | گُزاری«ـا» [※ میانوند «ـا» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن عاقل یا با اراده بودن فاعل استفاده میشود؛ مثل «اِرْثادَن ([؟] معناء:ارثادن)».] | اَنْگیزی«ـانـ» [※ میانوند «ـانـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله کسی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده مجاب شده، استفاده میشود؛ مثل «قَبولانْدَن ([؟] مورد پذیرفتهشدن قرار دادن)».] | سَبَبی«ـار» [※ میانوند «ـار» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله سیستمی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده برنامهریزی شده، استفاده میشود؛ مثل «اِجْرارْدَنْ ([؟] توسط سیستم به اجرا در آوردن)».] | باعِثی«ـابـ» [※ میانوند «ـابـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل توسط پدیدهای بوسیله کسی که مجاب یا مجبور شده، استفاده میشود؛ مثل «خورابْدَن ([؟] معناء:خورابدن)» در «سرما گندمها را [به پرندگان] خُورابْد (؟ معناء:خورابد)».] | حَقایی«ـژ» [※ میانوند «ـژ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن فعلی است که براثر یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حقیقت یا واقعیت رخمیدهد، استفاده میشود؛ مثل «فَراموژْدَن ([؟] فراموش کردن)» در «اسم دوستم را فَراموژْدَم (؟ معناء:فراموژدم)».] | |
---|---|---|---|---|---|---|---|
ناصَریح | کُنْمادین«ـمـ» [※ میانوند «ـمـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما ناکُنائی» است که برای ساختن مصدر ناگذرا استفاده میشود؛ مثل، «ذِکْرِمْدَن ([؟] متذکر شدن (دچار یادآوردن خود شدن))» در «احتمالا با این متن بِذِکْرِمَد ([؟] متذکر بشود)».] | [[أخرمدن|آواثاء:أخرمدن]] ([؟] معناء:أخرمدن) | [[أخرمادن|آواثاء:أخرمادن]] ([؟] معناء:أخرمادن) | [[أخرماندن|آواثاء:أخرماندن]] ([؟] معناء:أخرماندن) | [[أخرماردن|آواثاء:أخرماردن]] ([؟] معناء:أخرماردن) | [[أخرمابدن|آواثاء:أخرمابدن]] ([؟] معناء:أخرمابدن) | [[أخرمژدن|آواثاء:أخرمژدن]] ([؟] معناء:أخرمژدن) |
کُنادین- | أَخِّرْدَن ([؟] مورد تأخیر قرار دادن) | [[أخرادن|آواثاء:أخرادن]] ([؟] معناء:أخرادن) | [[أخراندن|آواثاء:أخراندن]] ([؟] معناء:أخراندن) | [[أخراردن|آواثاء:أخراردن]] ([؟] معناء:أخراردن) | [[أخرابدن|آواثاء:أخرابدن]] ([؟] معناء:أخرابدن) | [[أخرژدن|آواثاء:أخرژدن]] ([؟] معناء:أخرژدن) | |
کُناشْتین«ـ*شـ» [※ میانوند «ـشـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما ناکُنائی» است که برای ساختن مصدر مجهول ناگذرا استفاده میشود؛ مثل، «بَهْرِشْتَن ([؟] استفاده شدن)» در «چسب هه ([؟] مذکور؛ یادشده) بِبَهْرِشَد (؟ استفاده میشود)».] | [[أخرشتن|آواثاء:أخرشتن]] ([؟] معناء:أخرشتن) | [[أخراشتن|آواثاء:أخراشتن]] ([؟] معناء:أخراشتن) | [[أخرانشتن|آواثاء:أخرانشتن]] ([؟] معناء:أخرانشتن) | [[أخرارشتن|آواثاء:أخرارشتن]] ([؟] معناء:أخرارشتن) | [[أخرابشتن|آواثاء:أخرابشتن]] ([؟] معناء:أخرابشتن) | [[أخرژشتن|آواثاء:أخرژشتن]] ([؟] معناء:أخرژشتن) | |
کُنِشانْدین«ـش*ـ» [※ میانوند «ـشـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما ناکُنائی» است که برای ساختن مصدر مجهول گذرا استفاده میشود؛ مثل، «خُورِشانْدَن ([؟] مورد خوردهشدن به علت سوقیافتگی قرار دادن)» در «علی غذا اَم ([؟] من/خودم) را خُورِشانْد ([؟] مورد خوردهشدن به علت سوقیافتگی قرار داد)».] | - | - | [[أخرشاندن|آواثاء:أخرشاندن]] ([؟] معناء:أخرشاندن) | [[أخرشاردن|آواثاء:أخرشاردن]] ([؟] معناء:أخرشاردن) | [[أخرشابدن|آواثاء:أخرشابدن]] ([؟] معناء:أخرشابدن) | [[أخرشژدن|آواثاء:أخرشژدن]] ([؟] معناء:أخرشژدن) |
هممصدرهای نااَثَری «أَخِّرْدَن» | |||||||
سانَّما[+ «ـدن/ـتن» [※ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، میگویند.] ] | گُزارِشی- | گُزاری«ـا» [※ میانوند «ـا» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن عاقل یا با اراده بودن فاعل استفاده میشود؛ مثل «اِرْثادَن ([؟] معناء:ارثادن)».] | اَنْگیزی«ـانـ» [※ میانوند «ـانـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله کسی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده مجاب شده، استفاده میشود؛ مثل «قَبولانْدَن ([؟] مورد پذیرفتهشدن قرار دادن)».] | سَبَبی«ـار» [※ میانوند «ـار» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله سیستمی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده برنامهریزی شده، استفاده میشود؛ مثل «اِجْرارْدَنْ ([؟] توسط سیستم به اجرا در آوردن)».] | باعِثی«ـابـ» [※ میانوند «ـابـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل توسط پدیدهای بوسیله کسی که مجاب یا مجبور شده، استفاده میشود؛ مثل «خورابْدَن ([؟] معناء:خورابدن)» در «سرما گندمها را [به پرندگان] خُورابْد (؟ معناء:خورابد)».] | حَقایی«ـژ» [※ میانوند «ـژ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن فعلی است که براثر یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حقیقت یا واقعیت رخمیدهد، استفاده میشود؛ مثل «فَراموژْدَن ([؟] فراموش کردن)» در «اسم دوستم را فَراموژْدَم (؟ معناء:فراموژدم)».] | |
---|---|---|---|---|---|---|---|
نااَثَری | کُنْمادین«ـفمـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/فم] | [[أخرفمدن|آواثاء:أخرفمدن]] ([؟] معناء:أخرفمدن) | [[أخرفمادن|آواثاء:أخرفمادن]] ([؟] معناء:أخرفمادن) | [[أخرفماندن|آواثاء:أخرفماندن]] ([؟] معناء:أخرفماندن) | [[أخرفماردن|آواثاء:أخرفماردن]] ([؟] معناء:أخرفماردن) | [[أخرفمابدن|آواثاء:أخرفمابدن]] ([؟] معناء:أخرفمابدن) | [[أخرفمژدن|آواثاء:أخرفمژدن]] ([؟] معناء:أخرفمژدن) |
کُنادین«ـفـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/ف] | [[أخرفتن|آواثاء:أخرفتن]] ([؟] معناء:أخرفتن) | [[أخرفادن|آواثاء:أخرفادن]] ([؟] معناء:أخرفادن) | [[أخرفاندن|آواثاء:أخرفاندن]] ([؟] معناء:أخرفاندن) | [[أخرفاردن|آواثاء:أخرفاردن]] ([؟] معناء:أخرفاردن) | [[أخرفابدن|آواثاء:أخرفابدن]] ([؟] معناء:أخرفابدن) | [[أخرفژدن|آواثاء:أخرفژدن]] ([؟] معناء:أخرفژدن) | |
کُناشْتین«ـف*شـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/ف*ش] | [[أخرفشتن|آواثاء:أخرفشتن]] ([؟] معناء:أخرفشتن) | [[أخرفاشتن|آواثاء:أخرفاشتن]] ([؟] معناء:أخرفاشتن) | [[أخرفانشتن|آواثاء:أخرفانشتن]] ([؟] معناء:أخرفانشتن) | [[أخرفارشتن|آواثاء:أخرفارشتن]] ([؟] معناء:أخرفارشتن) | [[أخرفابشتن|آواثاء:أخرفابشتن]] ([؟] معناء:أخرفابشتن) | [[أخرفژشتن|آواثاء:أخرفژشتن]] ([؟] معناء:أخرفژشتن) | |
کُنِشانْدین«ـشف*ـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/شف*] | - | - | [[أخرشفاندن|آواثاء:أخرشفاندن]] ([؟] معناء:أخرشفاندن) | [[أخرشفاردن|آواثاء:أخرشفاردن]] ([؟] معناء:أخرشفاردن) | [[أخرشفابدن|آواثاء:أخرشفابدن]] ([؟] معناء:أخرشفابدن) | [[أخرشفژدن|آواثاء:أخرشفژدن]] ([؟] معناء:أخرشفژدن) |
هممصدرهای اَثَری «أَخِّرْدَن» | |||||||
سانَّما[+ «ـدن/ـتن» [※ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، میگویند.] ] | گُزارِشی- | گُزاری«ـا» [※ میانوند «ـا» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن عاقل یا با اراده بودن فاعل استفاده میشود؛ مثل «اِرْثادَن ([؟] معناء:ارثادن)».] | اَنْگیزی«ـانـ» [※ میانوند «ـانـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله کسی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده مجاب شده، استفاده میشود؛ مثل «قَبولانْدَن ([؟] مورد پذیرفتهشدن قرار دادن)».] | سَبَبی«ـار» [※ میانوند «ـار» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله سیستمی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده برنامهریزی شده، استفاده میشود؛ مثل «اِجْرارْدَنْ ([؟] توسط سیستم به اجرا در آوردن)».] | باعِثی«ـابـ» [※ میانوند «ـابـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل توسط پدیدهای بوسیله کسی که مجاب یا مجبور شده، استفاده میشود؛ مثل «خورابْدَن ([؟] معناء:خورابدن)» در «سرما گندمها را [به پرندگان] خُورابْد (؟ معناء:خورابد)».] | حَقایی«ـژ» [※ میانوند «ـژ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن فعلی است که براثر یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حقیقت یا واقعیت رخمیدهد، استفاده میشود؛ مثل «فَراموژْدَن ([؟] فراموش کردن)» در «اسم دوستم را فَراموژْدَم (؟ معناء:فراموژدم)».] | |
---|---|---|---|---|---|---|---|
اَثَری | کُنْمادین«ـخمـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/خم] | [[أخرخمدن|آواثاء:أخرخمدن]] ([؟] معناء:أخرخمدن) | [[أخرخمادن|آواثاء:أخرخمادن]] ([؟] معناء:أخرخمادن) | [[أخرخماندن|آواثاء:أخرخماندن]] ([؟] معناء:أخرخماندن) | [[أخرخماردن|آواثاء:أخرخماردن]] ([؟] معناء:أخرخماردن) | [[أخرخمابدن|آواثاء:أخرخمابدن]] ([؟] معناء:أخرخمابدن) | [[أخرخمژدن|آواثاء:أخرخمژدن]] ([؟] معناء:أخرخمژدن) |
کُنادین«ـخـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/خ] | [[أخرختن|آواثاء:أخرختن]] ([؟] معناء:أخرختن) | [[أخرخادن|آواثاء:أخرخادن]] ([؟] معناء:أخرخادن) | [[أخرخاندن|آواثاء:أخرخاندن]] ([؟] معناء:أخرخاندن) | [[أخرخاردن|آواثاء:أخرخاردن]] ([؟] معناء:أخرخاردن) | [[أخرخابدن|آواثاء:أخرخابدن]] ([؟] معناء:أخرخابدن) | [[أخرخژدن|آواثاء:أخرخژدن]] ([؟] معناء:أخرخژدن) | |
کُناشْتین«ـخ*شـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/خ*ش] | [[أخرخشتن|آواثاء:أخرخشتن]] ([؟] معناء:أخرخشتن) | [[أخرخاشتن|آواثاء:أخرخاشتن]] ([؟] معناء:أخرخاشتن) | [[أخرخانشتن|آواثاء:أخرخانشتن]] ([؟] معناء:أخرخانشتن) | [[أخرخارشتن|آواثاء:أخرخارشتن]] ([؟] معناء:أخرخارشتن) | [[أخرخابشتن|آواثاء:أخرخابشتن]] ([؟] معناء:أخرخابشتن) | [[أخرخژشتن|آواثاء:أخرخژشتن]] ([؟] معناء:أخرخژشتن) | |
کُنِشانْدین«ـشخ*ـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/شخ*] | - | - | [[أخرشخاندن|آواثاء:أخرشخاندن]] ([؟] معناء:أخرشخاندن) | [[أخرشخاردن|آواثاء:أخرشخاردن]] ([؟] معناء:أخرشخاردن) | [[أخرشخابدن|آواثاء:أخرشخابدن]] ([؟] معناء:أخرشخابدن) | [[أخرشخژدن|آواثاء:أخرشخژدن]] ([؟] معناء:أخرشخژدن) |