پرش به محتوا

وقعدن

از واژسین

مصدر «وَقَعْدَن»، به معنی «مورد واقع‌شدن قرار دادن»، از «وقعـ + ـدن [ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده می‌شوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه هستند.] » ساخته‌شده است؛ و بن گذشته (ماضی)، کنون (مضارع)، و آینده اش، به ترتیب، «آواثاء:وقعد»، «آواثاء:وقع»، و «آواثاء:وقعن» می‌باشد.

فارسی

مصدر

  1. تعریف «وقعدن». فرایند هَسْتَن ([؟] موجود کردن) یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) خیال در جهان مادی:‌ [💬یا بعبارتی «مورد واقع‌شدن قرار دادن»]
    🚀مثال. هرکس بخاطر وَقَعْدَن (؟ مورد واقع‌شدن قرار دادن) رویاها اَش ([؟] آن) بسیار خوشحال بشود.

عملواژه

  1. تعریف «وقعدن». یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) خیال را در جهان مادی هَسْتَن ([؟] موجود کردن):‌ [💬یا بعبارتی «مورد واقع‌شدن قرار دادن»]
    🚀مثال. انشاالله رویاها اَم ([؟] من/خودم) را بزودی وَقَعْنَم (؟ واقعی خواهم کرد).
عَمَلْواژه‌های وَقَعائی نافَرْجامی سادی «وَقَعْدَن» 「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمْعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
گذشته مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/گذشته/مثبت] آواثاء:وقعدم آواثاء:وقعدی آواثاء:وقعد آواثاء:وقعدیم آواثاء:وقعدید آواثاء:وقعدند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/گذشته/منفی] ناآواثاء:وقعدم ناآواثاء:وقعدی ناآواثاء:وقعد ناآواثاء:وقعدیم ناآواثاء:وقعدید ناآواثاء:وقعدند
کنون مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/کنون/مثبت] آواثاء:وقعم آواثاء:وقعی آواثاء:وقعَد آواثاء:وقعیم آواثاء:وقعید آواثاء:وقعند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/کنون/منفی] ناآواثاء:وقعم ناآواثاء:وقعی ناآواثاء:وقعَد ناآواثاء:وقعیم ناآواثاء:وقعید ناآواثاء:وقعند
آینده مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/آینده/مثبت] وَقَعْنَم آواثاء:وقعنی آواثاء:وقعنَد آواثاء:وقعنیم آواثاء:وقعنید آواثاء:وقعنند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/آینده/منفی] ناوَقَعْنَم ناآواثاء:وقعنی ناآواثاء:وقعنَد ناآواثاء:وقعنیم ناآواثاء:وقعنید ناآواثاء:وقعنند
عَمَلْواژه‌های ناوَقْعائی نافَرْجامی سادی «وَقَعْدَن» 「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمْعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
گذشته مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/گذشته/مثبت] بِآواثاء:وقعدم بِآواثاء:وقعدی بِآواثاء:وقعد بِآواثاء:وقعدیم بِآواثاء:وقعدید بِآواثاء:وقعدند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/گذشته/منفی] نَآواثاء:وقعدم نَآواثاء:وقعدی نَآواثاء:وقعد نَآواثاء:وقعدیم نَآواثاء:وقعدید نَآواثاء:وقعدند
کنون مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/کنون/مثبت] بِآواثاء:وقعم بِآواثاء:وقعی بِآواثاء:وقعَد بِآواثاء:وقعیم بِآواثاء:وقعید بِآواثاء:وقعند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/کنون/منفی] نَآواثاء:وقعم نَآواثاء:وقعی نَآواثاء:وقعَد نَآواثاء:وقعیم نَآواثاء:وقعید نَآواثاء:وقعند
آینده مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/آینده/مثبت] بِوَقَعْنَم بِآواثاء:وقعنی بِآواثاء:وقعنَد بِآواثاء:وقعنیم بِآواثاء:وقعنید بِآواثاء:وقعنند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/آینده/منفی] نَوَقَعْنَم نَآواثاء:وقعنی نَآواثاء:وقعنَد نَآواثاء:وقعنیم نَآواثاء:وقعنید نَآواثاء:وقعنند
عَمَلْواژه‌های ناوَقْعائی فَرْمانی سادی «وَقَعْدَن» 「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمْعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/مثبت] - آواثاء:بوقع - - آواثاء:بوقعید -
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/منفی] - آواثاء:نوقع - - آواثاء:نوقعید -

ترجمه

هَسْتَن یِه خیال
  • ترجمه (معادل) انگلیسی «وقعدن»: To actualize

هم‌صدرها

هم‌مصدرهای ناصَریح «وَقَعْدَن»
سانَّما[+ «ـدن/ـتن» [ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده می‌شوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه هستند.] ] گُزارِشی- گُزاری«ـا» [ میانوند «ـا» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشان‌دادن عاقل یا با اراده بودن فاعل استفاده می‌شود؛ مثل «اِرْثادَن ([؟] معناء:ارثادن)».] اَنْگیزی«ـانـ» [ میانوند «ـانـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشان‌دادن انجام فعل بوسیله کسی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده مجاب شده، استفاده می‌شود؛ مثل «قَبولانْدَن ([؟] مورد پذیرفته‌شدن قرار دادن)».] سَبَبی«ـار» [ میانوند «ـار» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشان‌دادن انجام فعل بوسیله سیستمی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده برنامه‌ریزی شده، استفاده می‌شود؛ مثل «اِجْرارْدَنْ ([؟] توسط سیستم به اجرا در آوردن)».] باعِثی«ـابـ» [ میانوند «ـابـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشان‌دادن انجام فعل توسط پدیده‌ای بوسیله کسی که مجاب یا مجبور شده، استفاده می‌شود؛ مثل «خورابْدَن ([؟] معناء:خورابدن)» در «سرما گندم‌ها را [به پرندگان] خُورابْد (؟ معناء:خورابد)».] حَقایی«ـژ» [ میانوند «ـژ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشان‌دادن فعلی است که براثر یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حقیقت یا واقعیت رخ‌می‌دهد، استفاده می‌شود؛ مثل «فَراموژْدَن ([؟] فراموش کردن)» در «اسم دوستم را فَراموژْدَم (؟ معناء:فراموژدم)».]
ناصَریح کُنْمادین«ـمـ» [ میانوند «ـمـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما ناکُنائی» است که برای ساختن مصدر ناگذرا استفاده می‌شود؛ مثل، «ذَکْرِمْدَن ([؟] متذکر شدن (دچار یادآوردن خود شدن))» در «احتمالا با این متن بِذَکْرِمَد ([؟] متذکر بشود)».] 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[وقعمدن|آواثاء:وقعمدن]] ([؟] معناء:وقعمدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[وقعمادن|آواثاء:وقعمادن]] ([؟] معناء:وقعمادن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[وقعماندن|آواثاء:وقعماندن]] ([؟] معناء:وقعماندن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[وقعماردن|آواثاء:وقعماردن]] ([؟] معناء:وقعماردن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[وقعمابدن|آواثاء:وقعمابدن]] ([؟] معناء:وقعمابدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[وقعمژدن|آواثاء:وقعمژدن]] ([؟] معناء:وقعمژدن)「⋯」
کُنادین- 「؟」 🎯 💡 🌟📌وَقَعْدَن ([؟] مورد واقع‌شدن قرار دادن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[وقعادن|آواثاء:وقعادن]] ([؟] معناء:وقعادن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[وقعاندن|آواثاء:وقعاندن]] ([؟] معناء:وقعاندن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[وقعاردن|آواثاء:وقعاردن]] ([؟] معناء:وقعاردن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[وقعابدن|آواثاء:وقعابدن]] ([؟] معناء:وقعابدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[وقعژدن|آواثاء:وقعژدن]] ([؟] معناء:وقعژدن)「⋯」
کُناشْتین«ـ*شـ» [ میانوند «ـشـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما ناکُنائی» است که برای ساختن مصدر مجهول ناگذرا استفاده می‌شود؛ مثل، «بَهْرِشْتَن ([؟] استفاده شدن)» در «چسب هه ([؟] مذکور؛ یادشده) بِبَهْرِشَد (؟ استفاده می‌شود)».] 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[وقعشتن|آواثاء:وقعشتن]] ([؟] معناء:وقعشتن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[وقعاشتن|آواثاء:وقعاشتن]] ([؟] معناء:وقعاشتن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[وقعانشتن|آواثاء:وقعانشتن]] ([؟] معناء:وقعانشتن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[وقعارشتن|آواثاء:وقعارشتن]] ([؟] معناء:وقعارشتن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[وقعابشتن|آواثاء:وقعابشتن]] ([؟] معناء:وقعابشتن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[وقعژشتن|آواثاء:وقعژشتن]] ([؟] معناء:وقعژشتن)「⋯」
کُنِشانْدین«ـش*ـ» [ میانوند «ـشـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما ناکُنائی» است که برای ساختن مصدر مجهول گذرا استفاده می‌شود؛ مثل، «خُورِشانْدَن ([؟] مورد خورده‌شدن به علت سوق‌یافتگی قرار دادن)» در «علی غذا اَم ([؟] من/خودم) را خُورِشانْد ([؟] مورد خورده‌شدن به علت سوق‌یافتگی قرار داد)».] - - 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[وقعشاندن|آواثاء:وقعشاندن]] ([؟] معناء:وقعشاندن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[وقعشاردن|آواثاء:وقعشاردن]] ([؟] معناء:وقعشاردن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[وقعشابدن|آواثاء:وقعشابدن]] ([؟] معناء:وقعشابدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[وقعشژدن|آواثاء:وقعشژدن]] ([؟] معناء:وقعشژدن)「⋯」
هم‌مصدرهای نااَثَری «وَقَعْدَن»
سانَّما[+ «ـدن/ـتن» [ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده می‌شوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه هستند.] ] گُزارِشی- گُزاری«ـا» [ میانوند «ـا» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشان‌دادن عاقل یا با اراده بودن فاعل استفاده می‌شود؛ مثل «اِرْثادَن ([؟] معناء:ارثادن)».] اَنْگیزی«ـانـ» [ میانوند «ـانـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشان‌دادن انجام فعل بوسیله کسی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده مجاب شده، استفاده می‌شود؛ مثل «قَبولانْدَن ([؟] مورد پذیرفته‌شدن قرار دادن)».] سَبَبی«ـار» [ میانوند «ـار» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشان‌دادن انجام فعل بوسیله سیستمی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده برنامه‌ریزی شده، استفاده می‌شود؛ مثل «اِجْرارْدَنْ ([؟] توسط سیستم به اجرا در آوردن)».] باعِثی«ـابـ» [ میانوند «ـابـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشان‌دادن انجام فعل توسط پدیده‌ای بوسیله کسی که مجاب یا مجبور شده، استفاده می‌شود؛ مثل «خورابْدَن ([؟] معناء:خورابدن)» در «سرما گندم‌ها را [به پرندگان] خُورابْد (؟ معناء:خورابد)».] حَقایی«ـژ» [ میانوند «ـژ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشان‌دادن فعلی است که براثر یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حقیقت یا واقعیت رخ‌می‌دهد، استفاده می‌شود؛ مثل «فَراموژْدَن ([؟] فراموش کردن)» در «اسم دوستم را فَراموژْدَم (؟ معناء:فراموژدم)».]
نااَثَری کُنْمادین«ـفمـ» [ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/فم] 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[وقعفمدن|آواثاء:وقعفمدن]] ([؟] معناء:وقعفمدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[وقعفمادن|آواثاء:وقعفمادن]] ([؟] معناء:وقعفمادن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[وقعفماندن|آواثاء:وقعفماندن]] ([؟] معناء:وقعفماندن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[وقعفماردن|آواثاء:وقعفماردن]] ([؟] معناء:وقعفماردن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[وقعفمابدن|آواثاء:وقعفمابدن]] ([؟] معناء:وقعفمابدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[وقعفمژدن|آواثاء:وقعفمژدن]] ([؟] معناء:وقعفمژدن)「⋯」
کُنادین«ـفـ» [ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/ف] 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[وقعفتن|آواثاء:وقعفتن]] ([؟] معناء:وقعفتن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[وقعفادن|آواثاء:وقعفادن]] ([؟] معناء:وقعفادن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[وقعفاندن|آواثاء:وقعفاندن]] ([؟] معناء:وقعفاندن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[وقعفاردن|آواثاء:وقعفاردن]] ([؟] معناء:وقعفاردن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[وقعفابدن|آواثاء:وقعفابدن]] ([؟] معناء:وقعفابدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[وقعفژدن|آواثاء:وقعفژدن]] ([؟] معناء:وقعفژدن)「⋯」
کُناشْتین«ـف*شـ» [ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/ف*ش] 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[وقعفشتن|آواثاء:وقعفشتن]] ([؟] معناء:وقعفشتن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[وقعفاشتن|آواثاء:وقعفاشتن]] ([؟] معناء:وقعفاشتن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[وقعفانشتن|آواثاء:وقعفانشتن]] ([؟] معناء:وقعفانشتن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[وقعفارشتن|آواثاء:وقعفارشتن]] ([؟] معناء:وقعفارشتن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[وقعفابشتن|آواثاء:وقعفابشتن]] ([؟] معناء:وقعفابشتن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[وقعفژشتن|آواثاء:وقعفژشتن]] ([؟] معناء:وقعفژشتن)「⋯」
کُنِشانْدین«ـشف*ـ» [ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/شف*] - - 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[وقعشفاندن|آواثاء:وقعشفاندن]] ([؟] معناء:وقعشفاندن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[وقعشفاردن|آواثاء:وقعشفاردن]] ([؟] معناء:وقعشفاردن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[وقعشفابدن|آواثاء:وقعشفابدن]] ([؟] معناء:وقعشفابدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[وقعشفژدن|آواثاء:وقعشفژدن]] ([؟] معناء:وقعشفژدن)「⋯」
هم‌مصدرهای اَثَری «وَقَعْدَن»
سانَّما[+ «ـدن/ـتن» [ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده می‌شوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه هستند.] ] گُزارِشی- گُزاری«ـا» [ میانوند «ـا» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشان‌دادن عاقل یا با اراده بودن فاعل استفاده می‌شود؛ مثل «اِرْثادَن ([؟] معناء:ارثادن)».] اَنْگیزی«ـانـ» [ میانوند «ـانـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشان‌دادن انجام فعل بوسیله کسی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده مجاب شده، استفاده می‌شود؛ مثل «قَبولانْدَن ([؟] مورد پذیرفته‌شدن قرار دادن)».] سَبَبی«ـار» [ میانوند «ـار» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشان‌دادن انجام فعل بوسیله سیستمی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده برنامه‌ریزی شده، استفاده می‌شود؛ مثل «اِجْرارْدَنْ ([؟] توسط سیستم به اجرا در آوردن)».] باعِثی«ـابـ» [ میانوند «ـابـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشان‌دادن انجام فعل توسط پدیده‌ای بوسیله کسی که مجاب یا مجبور شده، استفاده می‌شود؛ مثل «خورابْدَن ([؟] معناء:خورابدن)» در «سرما گندم‌ها را [به پرندگان] خُورابْد (؟ معناء:خورابد)».] حَقایی«ـژ» [ میانوند «ـژ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشان‌دادن فعلی است که براثر یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حقیقت یا واقعیت رخ‌می‌دهد، استفاده می‌شود؛ مثل «فَراموژْدَن ([؟] فراموش کردن)» در «اسم دوستم را فَراموژْدَم (؟ معناء:فراموژدم)».]
اَثَری کُنْمادین«ـخمـ» [ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/خم] 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[وقعخمدن|آواثاء:وقعخمدن]] ([؟] معناء:وقعخمدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[وقعخمادن|آواثاء:وقعخمادن]] ([؟] معناء:وقعخمادن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[وقعخماندن|آواثاء:وقعخماندن]] ([؟] معناء:وقعخماندن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[وقعخماردن|آواثاء:وقعخماردن]] ([؟] معناء:وقعخماردن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[وقعخمابدن|آواثاء:وقعخمابدن]] ([؟] معناء:وقعخمابدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[وقعخمژدن|آواثاء:وقعخمژدن]] ([؟] معناء:وقعخمژدن)「⋯」
کُنادین«ـخـ» [ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/خ] 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[وقعختن|آواثاء:وقعختن]] ([؟] معناء:وقعختن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[وقعخادن|آواثاء:وقعخادن]] ([؟] معناء:وقعخادن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[وقعخاندن|آواثاء:وقعخاندن]] ([؟] معناء:وقعخاندن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[وقعخاردن|آواثاء:وقعخاردن]] ([؟] معناء:وقعخاردن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[وقعخابدن|آواثاء:وقعخابدن]] ([؟] معناء:وقعخابدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[وقعخژدن|آواثاء:وقعخژدن]] ([؟] معناء:وقعخژدن)「⋯」
کُناشْتین«ـخ*شـ» [ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/خ*ش] 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[وقعخشتن|آواثاء:وقعخشتن]] ([؟] معناء:وقعخشتن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[وقعخاشتن|آواثاء:وقعخاشتن]] ([؟] معناء:وقعخاشتن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[وقعخانشتن|آواثاء:وقعخانشتن]] ([؟] معناء:وقعخانشتن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[وقعخارشتن|آواثاء:وقعخارشتن]] ([؟] معناء:وقعخارشتن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[وقعخابشتن|آواثاء:وقعخابشتن]] ([؟] معناء:وقعخابشتن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[وقعخژشتن|آواثاء:وقعخژشتن]] ([؟] معناء:وقعخژشتن)「⋯」
کُنِشانْدین«ـشخ*ـ» [ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/شخ*] - - 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[وقعشخاندن|آواثاء:وقعشخاندن]] ([؟] معناء:وقعشخاندن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[وقعشخاردن|آواثاء:وقعشخاردن]] ([؟] معناء:وقعشخاردن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[وقعشخابدن|آواثاء:وقعشخابدن]] ([؟] معناء:وقعشخابدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[وقعشخژدن|آواثاء:وقعشخژدن]] ([؟] معناء:وقعشخژدن)「⋯」
آموصَدْرْهای «وَقَعْدَن»
وَنْدامو تـ [ فراثاء:بنواج/وندامو/عملائی/ت] شـ [ فراثاء:بنواج/وندامو/عملائی/ش] مـ [ فراثاء:بنواج/وندامو/عملائی/م] انـ [ فراثاء:بنواج/وندامو/عملائی/ان] امـ [ فراثاء:بنواج/وندامو/عملائی/ام]
عَمَلائی 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[توقعدن|آواثاء:توقعدن]] ([؟] معناء:توقعدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[شوقعدن|آواثاء:شوقعدن]] ([؟] معناء:شوقعدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[موقعدن|آواثاء:موقعدن]] ([؟] معناء:موقعدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[انوقعدن|آواثاء:انوقعدن]] ([؟] معناء:انوقعدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[اموقعدن|آواثاء:اموقعدن]] ([؟] معناء:اموقعدن)「⋯」
وَنْدامو ئـ [ فراثاء:بنواج/وندامو/ربطائی/هئ] مئـ [ فراثاء:بنواج/وندامو/ربطائی/هئ] وئـ [ فراثاء:بنواج/وندامو/ربطائی/هئ] هئـ [ فراثاء:بنواج/وندامو/ربطائی/هئ] فئـ [ فراثاء:بنواج/وندامو/ربطائی/هئ]
رَبْطائی 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[ئوقعدن|آواثاء:ئوقعدن]] ([؟] معناء:ئوقعدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[مئوقعدن|آواثاء:مئوقعدن]] ([؟] معناء:مئوقعدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[وئوقعدن|آواثاء:وئوقعدن]] ([؟] معناء:وئوقعدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[هئوقعدن|آواثاء:هئوقعدن]] ([؟] معناء:هئوقعدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[فئوقعدن|آواثاء:فئوقعدن]] ([؟] معناء:فئوقعدن)「⋯」
وَنْدامو ثـ [ فراثاء:بنواج/وندامو/وضعائی/ث] بـ [ فراثاء:بنواج/وندامو/وضعائی/ب] نـ [ فراثاء:بنواج/وندامو/وضعائی/ن] پـ [ فراثاء:بنواج/وندامو/وضعائی/پ]
وَضْعائی 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[ثوقعدن|آواثاء:ثوقعدن]] ([؟] معناء:ثوقعدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[بوقعدن|آواثاء:بوقعدن]] ([؟] معناء:بوقعدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[نوقعدن|آواثاء:نوقعدن]] ([؟] معناء:نوقعدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[پوقعدن|آواثاء:پوقعدن]] ([؟] معناء:پوقعدن)「⋯」
وَنْدامو و [ فراثاء:بنواج/وندامو/رجحائی/و] فـ [ فراثاء:بنواج/وندامو/رجحائی/ف]
رَجْحائی 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[ووقعدن|آواثاء:ووقعدن]] ([؟] معناء:ووقعدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[فوقعدن|آواثاء:فوقعدن]] ([؟] معناء:فوقعدن)「⋯」
وَنْدامو هـ [ فراثاء:بنواج/وندامو/تبعائی/ه] یـ [ فراثاء:بنواج/وندامو/تبعائی/ی]
تَبَعائی 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[هوقعدن|آواثاء:هوقعدن]] ([؟] معناء:هوقعدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[یوقعدن|آواثاء:یوقعدن]] ([؟] معناء:یوقعدن)「⋯」
الگو:صدرال/آمو/وج
الگو:صدرال/آمو/وی