سهتن
ظاهر
مصدر «سُهْتَن»، به معنی «مور احساس قرار دادن یک تجربه»، از «سهـ + ـدن [※ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده میشوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه است.] » ساختهشده است؛ و بن گذشته (ماضی)، کنون (مضارع)، و آینده اش، به ترتیب، «سُهْت»، «سُه»، و «سُهْن» میباشد.
فارسی
مصدر
- ️تلفظ: /سُهْتَن/📥 ❖ریشهشناسی: سهـ + ـدن [※ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده میشوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه است.]
- تعریف «سهتن». فرایند دریافتن هیجان درونی هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) پَسَز ([؟] پس از) تَجْرُبْدَن ([؟] مورد تجربه قرار دادن) وَقَعِیَّت ([؟] واقعیت) هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع): [💬یا بعبارتی «مور احساس قرار دادن یک تجربه»]
- مثال. سُهْتَن (؟ مور احساس قرار دادن یک تجربه) ترس هنگام دیدن شیر گرسنه در نزدیکی خود، بسیار طبیعی ئَد ([؟] است)!
عملواژه
- ️تلفظ: /سُهْتَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «سهتن»: ▶ «سُهْت» (بنگذشته «سهتن»)، «سُه» (بنکنون «سهتن»)، «سُهْن» (بنآینده «سهتن») ◀
- تعریف «سهتن». هیجان درونی هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) را پَسَز ([؟] پس از) تَجْرُبْدَن ([؟] مورد تجربه قرار دادن) وَقَعِیَّت ([؟] واقعیت) هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) دریافتن: [💬یا بعبارتی «مور احساس قرار دادن یک تجربه»]
عَمَلْواژههای ناوَقْعائی فَرْمانی سادی «سُهْتَن»「؟」 🎯 💡 🌟 | |||||||
نَهادْنَما | تَکْتایی | جَمْعْتایی | |||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] | یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آنها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.] | ||
مثبت [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/مثبت] | - | آواثاء:بسه | - | - | آواثاء:بسهید | - | |
منفی [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/منفی] | - | آواثاء:نسه | - | - | آواثاء:نسهید | - |
ترجمه
دریافتن هیجان
- ترجمه (معادل) انگلیسی «سهتن»: To feel