رجعدن
ظاهر
مصدر «رُجِعْدَن»، بهمعنی «مورد ارجاعدهی شدن قرار دادن»، از «رجعـ + ـدن» ساختهشده است؛ و بن گذشته (ماضی)، کنون (مضارع)، و آینده اش، به ترتیب، «رُجِعْد»، «آواثاء:رجع»، و «آواثاء:رجعن» میباشد.
فارسی
مصدر
- تعریف «رجعدن». هُدیدَن ([؟] هدایت کردن) کسی یا چیزی برای کَسِبْدَن ([؟] مورد کسبشدن قرار دادن) اطلاع، خدمت، یا یاری هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) به جای دیگر: [💬یا بعبارتی «مورد ارجاعدهی شدن قرار دادن»]
- مثال. رُجِعْدَن (؟ مورد ارجاعدهی شدن قرار دادن) علی به تهران برای دَرْمویِشْتَن ([؟] درمان شدن) خوب ئَد ([؟] است).
عملواژه
- ️تلفظ: /رُجِعْدَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «رجعدن»: ▶ «رُجِعْد» (بنگذشته «رجعدن»)، «آواثاء:رجع» (بنکنون «رجعدن»)، «آواثاء:رجعن» (بنآینده «رجعدن») ◀
- تعریف «رجعدن». کسی یا چیزی را برای کَسِبْدَن ([؟] مورد کسبشدن قرار دادن) اطلاع، خدمت، یا یاری هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) به جای دیگر هُدیدَن ([؟] هدایت کردن): [💬یا بعبارتی «مورد ارجاعدهی شدن قرار دادن»]
- مثال. پزشک هه ([؟] مذکور؛ یادشده) علی را برای دَرْمویِشْتَن ([؟] درمان شدن) به تهران رُجِعْد (؟ مورد ارجاعدهی شدن قرار داد).
عَمَلْواژههای ناوَقْعائی فَرْمانی سادی «رُجِعْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟 | |||||||
نَهادْنَما | تَکْتایی | جَمْعْتایی | |||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] | یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آنها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.] | ||
مثبت [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/مثبت] | - | آواثاء:برجع | - | - | آواثاء:برجعید | - | |
منفی [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/منفی] | - | آواثاء:نرجع | - | - | آواثاء:نرجعید | - |
ترجمه
هُدیدَن (؟ هدایت کردن) به جایی
- ترجمه (معادل) انگلیسی «رجعدن»: To refer
ردهها:
- صفحههای دارای پیوند خراب به پرونده
- واژهها
- واژه فارسی
- مصدر فارسی
- مصدر فارسی عملی
- مصدر فارسی عملی ناصریح
- مصدر فارسی عملی کنایی
- مصدر فارسی عملی کنادین
- مصدر فارسی عملی علنئا
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنایی
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنادین
- مصدر فارسی عملی کنایی کنادین
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنایی کنادین
- مصدر فارسی عملی ناصریح علنئا
- مصدر فارسی عملی کنایی علنئا
- مصدر فارسی عملی کنادین علنئا
- مصدر فارسی عملی کنایی کنادین علنئا
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنایی کنادین علنئا