درمان کردن
عَبِرات ([؟] عبارت) «درمان کردن» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):
- دَرْمودَن:❖ مورد درمانشدن قرار دادن؛
- مثال. برای درمان کردن علی به تهران مراجعه کردند.معادل: تهران را برای دَرْمودَن (؟ مورد درمانشدن قرار دادن) علی رُجِعْدَنْد ([؟] مورد مراجعهشدن قرار دادند).
- شَفایْدَن:❖ مورد شفایافتن قرار دادن؛
- عَلِجْدَن:❖ مورد معالجهشدن قرار دادن؛
- مثال. وضعیتش بسیار خطرناک است، باید خیلی سریع درمانش کرد.معادل: وَضِعِیَّت ([؟] حالت درونی) اَش ([؟] آن/آنرا) شَدّاً ([؟] بهحالت شدید) خَطَرْناک ([؟] دارای مخاطریت (خطرناک)) ئَد ([؟] است (فعل ربط))، بایَد ([؟] باید) خِیْلی ([؟] مقدار زیادی) سَریعانِه ([؟] بهشکل سریع) بِعَلِجْد (؟ مورد معالجهشدن قرار بداد) اَش ([؟] آن/آنرا).
همچنین ببین: تیمار کردن؛ دوا کردن