ایجدن
ظاهر
(تغییرمسیر از ایجیدن)
مصدر «ایجِدَن»، به معنی «ایجاد کردن»، از «ایجـ + ـدن [※ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، میگویند.] » ساختهشده است؛ و بن گذشته (ماضی)، کنون (مضارع)، و آینده اش، به ترتیب، «آواثاء:ایجد»، «آواثاء:ایج»، و «آواثاء:ایجین» میباشد.
فارسی
مصدر
- ️تلفظ: /ایجِدَن/📥 ریشهشناسی: ایجـ + ـدن [※ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، میگویند.] متضاد «ایجدن»: ربطاء:ایجدن/ضد همردیف(های) «ایجدن»: ربطاء:ایجدن/هش
- تعریف «ایجدن». فرایند هَسْتَن ([؟] موجود کردن) چیزی جدید: [💬یا بعبارتی «ایجاد کردن»]
- مثال. ایجِدَن (؟ ایجاد کردن) علاقه به علم بین دانشآموزان بسیار مهم ئَد ([؟] است).
عملواژه
- ️تلفظ: /ایجِدَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «ایجدن»: ▶ «آواثاء:ایجد» (بنگذشته «ایجدن»)، «آواثاء:ایج» (بنکنون «ایجدن»)، «آواثاء:ایجین» (بنآینده «ایجدن») ◀
- تعریف «ایجدن». چیزی جدید را هَسْتَن ([؟] موجود کردن): [💬یا بعبارتی «ایجاد کردن»]
عَمَلْواژههای ناوَقْعائی فَرْمانی سادی «ایجِدَن» 「؟」 🎯 💡 🌟 | |||||||
نَهادْنَما | تَکْتایی | جَمْعْتایی | |||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] | یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آنها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.] | ||
مثبت [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/مثبت] | - | بِایج | - | - | آواثاء:بایجید | - | |
منفی [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/منفی] | - | آواثاء:نایج | - | - | آواثاء:نایجید | - |
ترجمه
هَسْتَن چیزی
- ترجمه (معادل) انگلیسی «ایجدن»: create
همصدرها
هممصدرهای ناصَریح «ایجِدَن» | |||||||
سانَّما[+ «ـدن/ـتن» [※ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، میگویند.] ] | گُزارِشی- | گُزاری«ـا» [※ میانوند «ـا» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن عاقل یا با اراده بودن فاعل استفاده میشود؛ مثل «اِرْثادَن ([؟] معناء:ارثادن)».] | اَنْگیزی«ـانـ» [※ میانوند «ـانـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله کسی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده مجاب شده، استفاده میشود؛ مثل «قَبولانْدَن ([؟] مورد پذیرفتهشدن قرار دادن)».] | سَبَبی«ـار» [※ میانوند «ـار» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله سیستمی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده برنامهریزی شده، استفاده میشود؛ مثل «اِجْرارْدَنْ ([؟] توسط سیستم به اجرا در آوردن)».] | باعِثی«ـابـ» [※ میانوند «ـابـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل توسط پدیدهای بوسیله کسی که مجاب یا مجبور شده، استفاده میشود؛ مثل «خورابْدَن ([؟] معناء:خورابدن)» در «سرما گندمها را [به پرندگان] خُورابْد (؟ معناء:خورابد)».] | حَقایی«ـژ» [※ میانوند «ـژ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن فعلی است که براثر یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حقیقت یا واقعیت رخمیدهد، استفاده میشود؛ مثل «فَراموژْدَن ([؟] فراموش کردن)» در «اسم دوستم را فَراموژْدَم (؟ معناء:فراموژدم)».] | |
---|---|---|---|---|---|---|---|
ناصَریح | کُنْمادین«ـمـ» [※ میانوند «ـمـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما ناکُنائی» است که برای ساختن مصدر ناگذرا استفاده میشود؛ مثل، «ذِکْرِمْدَن ([؟] متذکر شدن (دچار یادآوردن خود شدن))» در «احتمالا با این متن بِذِکْرِمَد ([؟] متذکر بشود)».] | [[ایجمدن|آواثاء:ایجمدن]] ([؟] معناء:ایجمدن) | [[ایجمادن|آواثاء:ایجمادن]] ([؟] معناء:ایجمادن) | [[ایجماندن|آواثاء:ایجماندن]] ([؟] معناء:ایجماندن) | [[ایجماردن|آواثاء:ایجماردن]] ([؟] معناء:ایجماردن) | [[ایجمابدن|آواثاء:ایجمابدن]] ([؟] معناء:ایجمابدن) | [[ایجمژدن|آواثاء:ایجمژدن]] ([؟] معناء:ایجمژدن) |
کُنادین- | ایجِدَن ([؟] ایجاد کردن) | [[ایجادن|آواثاء:ایجادن]] ([؟] معناء:ایجادن) | [[ایجاندن|آواثاء:ایجاندن]] ([؟] معناء:ایجاندن) | [[ایجاردن|آواثاء:ایجاردن]] ([؟] معناء:ایجاردن) | [[ایجابدن|آواثاء:ایجابدن]] ([؟] معناء:ایجابدن) | [[ایجژدن|آواثاء:ایجژدن]] ([؟] معناء:ایجژدن) | |
کُناشْتین«ـ*شـ» [※ میانوند «ـشـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما ناکُنائی» است که برای ساختن مصدر مجهول ناگذرا استفاده میشود؛ مثل، «بَهْرِشْتَن ([؟] استفاده شدن)» در «چسب هه ([؟] مذکور؛ یادشده) بِبَهْرِشَد (؟ استفاده میشود)».] | [[ایجشتن|آواثاء:ایجشتن]] ([؟] معناء:ایجشتن) | [[ایجاشتن|آواثاء:ایجاشتن]] ([؟] معناء:ایجاشتن) | [[ایجانشتن|آواثاء:ایجانشتن]] ([؟] معناء:ایجانشتن) | [[ایجارشتن|آواثاء:ایجارشتن]] ([؟] معناء:ایجارشتن) | [[ایجابشتن|آواثاء:ایجابشتن]] ([؟] معناء:ایجابشتن) | [[ایجژشتن|آواثاء:ایجژشتن]] ([؟] معناء:ایجژشتن) | |
کُنِشانْدین«ـش*ـ» [※ میانوند «ـشـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما ناکُنائی» است که برای ساختن مصدر مجهول گذرا استفاده میشود؛ مثل، «خُورِشانْدَن ([؟] مورد خوردهشدن به علت سوقیافتگی قرار دادن)» در «علی غذا اَم ([؟] من/خودم) را خُورِشانْد ([؟] مورد خوردهشدن به علت سوقیافتگی قرار داد)».] | - | - | [[ایجشاندن|آواثاء:ایجشاندن]] ([؟] معناء:ایجشاندن) | [[ایجشاردن|آواثاء:ایجشاردن]] ([؟] معناء:ایجشاردن) | [[ایجشابدن|آواثاء:ایجشابدن]] ([؟] معناء:ایجشابدن) | [[ایجشژدن|آواثاء:ایجشژدن]] ([؟] معناء:ایجشژدن) |
هممصدرهای نااَثَری «ایجِدَن» | |||||||
سانَّما[+ «ـدن/ـتن» [※ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، میگویند.] ] | گُزارِشی- | گُزاری«ـا» [※ میانوند «ـا» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن عاقل یا با اراده بودن فاعل استفاده میشود؛ مثل «اِرْثادَن ([؟] معناء:ارثادن)».] | اَنْگیزی«ـانـ» [※ میانوند «ـانـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله کسی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده مجاب شده، استفاده میشود؛ مثل «قَبولانْدَن ([؟] مورد پذیرفتهشدن قرار دادن)».] | سَبَبی«ـار» [※ میانوند «ـار» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله سیستمی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده برنامهریزی شده، استفاده میشود؛ مثل «اِجْرارْدَنْ ([؟] توسط سیستم به اجرا در آوردن)».] | باعِثی«ـابـ» [※ میانوند «ـابـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل توسط پدیدهای بوسیله کسی که مجاب یا مجبور شده، استفاده میشود؛ مثل «خورابْدَن ([؟] معناء:خورابدن)» در «سرما گندمها را [به پرندگان] خُورابْد (؟ معناء:خورابد)».] | حَقایی«ـژ» [※ میانوند «ـژ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن فعلی است که براثر یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حقیقت یا واقعیت رخمیدهد، استفاده میشود؛ مثل «فَراموژْدَن ([؟] فراموش کردن)» در «اسم دوستم را فَراموژْدَم (؟ معناء:فراموژدم)».] | |
---|---|---|---|---|---|---|---|
نااَثَری | کُنْمادین«ـفمـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/فم] | [[ایجفمدن|آواثاء:ایجفمدن]] ([؟] معناء:ایجفمدن) | [[ایجفمادن|آواثاء:ایجفمادن]] ([؟] معناء:ایجفمادن) | [[ایجفماندن|آواثاء:ایجفماندن]] ([؟] معناء:ایجفماندن) | [[ایجفماردن|آواثاء:ایجفماردن]] ([؟] معناء:ایجفماردن) | [[ایجفمابدن|آواثاء:ایجفمابدن]] ([؟] معناء:ایجفمابدن) | [[ایجفمژدن|آواثاء:ایجفمژدن]] ([؟] معناء:ایجفمژدن) |
کُنادین«ـفـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/ف] | [[ایجفتن|آواثاء:ایجفتن]] ([؟] معناء:ایجفتن) | [[ایجفادن|آواثاء:ایجفادن]] ([؟] معناء:ایجفادن) | [[ایجفاندن|آواثاء:ایجفاندن]] ([؟] معناء:ایجفاندن) | [[ایجفاردن|آواثاء:ایجفاردن]] ([؟] معناء:ایجفاردن) | [[ایجفابدن|آواثاء:ایجفابدن]] ([؟] معناء:ایجفابدن) | [[ایجفژدن|آواثاء:ایجفژدن]] ([؟] معناء:ایجفژدن) | |
کُناشْتین«ـف*شـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/ف*ش] | [[ایجفشتن|آواثاء:ایجفشتن]] ([؟] معناء:ایجفشتن) | [[ایجفاشتن|آواثاء:ایجفاشتن]] ([؟] معناء:ایجفاشتن) | [[ایجفانشتن|آواثاء:ایجفانشتن]] ([؟] معناء:ایجفانشتن) | [[ایجفارشتن|آواثاء:ایجفارشتن]] ([؟] معناء:ایجفارشتن) | [[ایجفابشتن|آواثاء:ایجفابشتن]] ([؟] معناء:ایجفابشتن) | [[ایجفژشتن|آواثاء:ایجفژشتن]] ([؟] معناء:ایجفژشتن) | |
کُنِشانْدین«ـشف*ـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/شف*] | - | - | [[ایجشفاندن|آواثاء:ایجشفاندن]] ([؟] معناء:ایجشفاندن) | [[ایجشفاردن|آواثاء:ایجشفاردن]] ([؟] معناء:ایجشفاردن) | [[ایجشفابدن|آواثاء:ایجشفابدن]] ([؟] معناء:ایجشفابدن) | [[ایجشفژدن|آواثاء:ایجشفژدن]] ([؟] معناء:ایجشفژدن) |
هممصدرهای اَثَری «ایجِدَن» | |||||||
سانَّما[+ «ـدن/ـتن» [※ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، میگویند.] ] | گُزارِشی- | گُزاری«ـا» [※ میانوند «ـا» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن عاقل یا با اراده بودن فاعل استفاده میشود؛ مثل «اِرْثادَن ([؟] معناء:ارثادن)».] | اَنْگیزی«ـانـ» [※ میانوند «ـانـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله کسی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده مجاب شده، استفاده میشود؛ مثل «قَبولانْدَن ([؟] مورد پذیرفتهشدن قرار دادن)».] | سَبَبی«ـار» [※ میانوند «ـار» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله سیستمی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده برنامهریزی شده، استفاده میشود؛ مثل «اِجْرارْدَنْ ([؟] توسط سیستم به اجرا در آوردن)».] | باعِثی«ـابـ» [※ میانوند «ـابـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل توسط پدیدهای بوسیله کسی که مجاب یا مجبور شده، استفاده میشود؛ مثل «خورابْدَن ([؟] معناء:خورابدن)» در «سرما گندمها را [به پرندگان] خُورابْد (؟ معناء:خورابد)».] | حَقایی«ـژ» [※ میانوند «ـژ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن فعلی است که براثر یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حقیقت یا واقعیت رخمیدهد، استفاده میشود؛ مثل «فَراموژْدَن ([؟] فراموش کردن)» در «اسم دوستم را فَراموژْدَم (؟ معناء:فراموژدم)».] | |
---|---|---|---|---|---|---|---|
اَثَری | کُنْمادین«ـخمـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/خم] | [[ایجخمدن|آواثاء:ایجخمدن]] ([؟] معناء:ایجخمدن) | [[ایجخمادن|آواثاء:ایجخمادن]] ([؟] معناء:ایجخمادن) | [[ایجخماندن|آواثاء:ایجخماندن]] ([؟] معناء:ایجخماندن) | [[ایجخماردن|آواثاء:ایجخماردن]] ([؟] معناء:ایجخماردن) | [[ایجخمابدن|آواثاء:ایجخمابدن]] ([؟] معناء:ایجخمابدن) | [[ایجخمژدن|آواثاء:ایجخمژدن]] ([؟] معناء:ایجخمژدن) |
کُنادین«ـخـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/خ] | [[ایجختن|آواثاء:ایجختن]] ([؟] معناء:ایجختن) | [[ایجخادن|آواثاء:ایجخادن]] ([؟] معناء:ایجخادن) | [[ایجخاندن|آواثاء:ایجخاندن]] ([؟] معناء:ایجخاندن) | [[ایجخاردن|آواثاء:ایجخاردن]] ([؟] معناء:ایجخاردن) | [[ایجخابدن|آواثاء:ایجخابدن]] ([؟] معناء:ایجخابدن) | [[ایجخژدن|آواثاء:ایجخژدن]] ([؟] معناء:ایجخژدن) | |
کُناشْتین«ـخ*شـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/خ*ش] | [[ایجخشتن|آواثاء:ایجخشتن]] ([؟] معناء:ایجخشتن) | [[ایجخاشتن|آواثاء:ایجخاشتن]] ([؟] معناء:ایجخاشتن) | [[ایجخانشتن|آواثاء:ایجخانشتن]] ([؟] معناء:ایجخانشتن) | [[ایجخارشتن|آواثاء:ایجخارشتن]] ([؟] معناء:ایجخارشتن) | [[ایجخابشتن|آواثاء:ایجخابشتن]] ([؟] معناء:ایجخابشتن) | [[ایجخژشتن|آواثاء:ایجخژشتن]] ([؟] معناء:ایجخژشتن) | |
کُنِشانْدین«ـشخ*ـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/شخ*] | - | - | [[ایجشخاندن|آواثاء:ایجشخاندن]] ([؟] معناء:ایجشخاندن) | [[ایجشخاردن|آواثاء:ایجشخاردن]] ([؟] معناء:ایجشخاردن) | [[ایجشخابدن|آواثاء:ایجشخابدن]] ([؟] معناء:ایجشخابدن) | [[ایجشخژدن|آواثاء:ایجشخژدن]] ([؟] معناء:ایجشخژدن) |