شفعدن
ظاهر
(تغییرمسیر از شفعیدن)
مصدر «شَفِعْدَن»، به معنی «مورد شفاعت قرار دادن»، از «شفعـ + ـدن [※ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده میشوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه است.] » ساختهشده است؛ و بن گذشته (ماضی)، کنون (مضارع)، و آینده اش، به ترتیب، «شَفِعْد»، «آواثاء:شفع»، و «آواثاء:شفعن» میباشد.
فارسی
مصدر
- ️تلفظ: /شَفِعْدَن/📥 ❖ریشهشناسی: شفعـ + ـدن [※ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده میشوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه است.]
- تعریف «شفعدن». فرایند درخواستن گذشتن از گناه کسی: [💬یا بعبارتی «مورد شفاعت قرار دادن»]
- مثال. مادرهای دانشآموزان اَذِّیَتْکار ([؟] اذیتکار) تقریبا سالی یکبار نیازمند شَفِعْدَن (؟ مورد شفاعت قرار دادن) فرزندان اِشان ([؟] آنها/خودشان) بشوند.
عملواژه
- ️تلفظ: /شَفِعْدَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «شفعدن»: ▶ «شَفِعْد» (بنگذشته «شفعدن»)، «آواثاء:شفع» (بنکنون «شفعدن»)، «آواثاء:شفعن» (بنآینده «شفعدن») ◀
- تعریف «شفعدن». گذشتن از گناه کسی را درخواستن: [💬یا بعبارتی «مورد شفاعت قرار دادن»]
- مثال. حسن را مادر اَش ([؟] آن/آنرا) شَفِعْد (؟ شفاعت کرد).
عَمَلْواژههای ناوَقْعائی فَرْمانی سادی «شَفِعْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟 | |||||||
نَهادْنَما | تَکْتایی | جَمْعْتایی | |||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] | یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آنها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.] | ||
مثبت [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/مثبت] | - | آواثاء:بشفع | - | - | آواثاء:بشفعید | - | |
منفی [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/منفی] | - | آواثاء:نشفع | - | - | آواثاء:نشفعید | - |
ترجمه
درخواستن گذشتن
- ترجمه (معادل) انگلیسی «شفعدن»: intercede