عَبِرات ([؟] عبارت) «کلی (؟)» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):
- خِیْلی:❖ مقدار زیادی؛
- 🗝️مثال. دیروز در پایانه خاوران، کلی دود را تنفس کردم.🔮معادل: دیروز در پایانه خاوران، خِیْلی (؟ مقدار زیادی) دود را هِکْتَم ([؟] مورد تنفس شدن قرار دادم).
- بِسْیاری:❖ تعداد زیادی؛
- 🗝️مثال. کلی دانشجو به همایش آمدند.🔮معادل: بِسْیاری (؟ تعداد زیادی) دانشجو به همایش آیِمْدَنْد ([؟] مورد آمدهشدن قرار گرفتند).
- کَرّاتی:❖ دفعات زیادی؛
- 🗝️مثال. پس از کلی تلاش، بالاخره در آزمون قبول شد.🔮معادل: پَسَز ([؟] پس از) کَرّاتی (؟ دفعات زیادی) تَلاشْتَن ([؟] مورد تلاش قرار دادن)، دَرْنَهایَت ([؟] در نهایت) در آزمون قَبِلِشْت ([؟] مورد قبولشدن قرار داده شد).
- کُلِّمْئا:❖ کلی؛
- 🗝️مثال. این یک طرح کلی است.🔮معادل: این یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) طَرِح ([؟] طرح) کُلِّمْئا (؟ کلی) ئِس ([؟] است).
- کُلّی:❖ کلی؛
- 🗝️مثال. دو روش کلی برای انجام این کار وجود دارد.🔮معادل: دو روش کُلّی (؟ کلی) برای اَنِجْدَن ([؟] مورد انجامشدن قرار دادن) این کار وُجومائَد ([؟] موجود است).
- کُلّانِه:❖ بهشکل کلی؛
- 🗝️مثال. منظورش را کلی بیان کرد.🔮معادل: نَظَرْماء ([؟] منظور) اَش ([؟] آن/آنرا) را کُلّانِه (؟ بهشکل کلی) بَیِّنْد ([؟] مورد بیانشدن قرار داد).
- شَدّانِه:❖ بهشکل شدید؛
- 🗝️مثال. در نهایت، پس از کلی دقت، متوجه شدم چی میگفت.🔮معادل: دَرْنَهایَت ([؟] در نهایت)، پَسَز ([؟] پس از) دِقَّتیدَن ([؟] مورد دقتکرده شدن قرار دادن) شَدّانِه (؟ بهشکل شدید)، فَهِمْدَم ([؟] مورد فهمیده شدن قرار دادم) چی بِگویْد ([؟] مورد گفتهشدن قرار بداد).
- شَدّاً:❖ بهحالت شدید؛
- 🗝️مثال. دیروز کلی خوشحال بودم.🔮معادل: دیروز شَدّاً (؟ بهحالت شدید) خوشحال ئِسْتَم ([؟] بودم (فعل ربط)).
- دَوامانِه:❖ بهشکل دوامدار؛
- 🗝️مثال. کلی به گفتهاش خندیدم.🔮معادل: دَوامانِه (؟ بهشکل دوامدار) به گویِشْتِه ([؟] مورد گفته شدن قرار داده شده) اَش ([؟] آن/آنرا) خندیدم.