پرش به محتوا

فهمدن

از واژسین

مصدر «فَهِمْدَن»، به‌معنی «مورد فهمیده شدن قرار دادن» می‌باشد؛ به‌عبارتی دیگر، فرایندی که در آن رابطه بین یک اطلاع جدید با اطلاع‌های دانسته‌شده قبلی، دریافته بشود. این مصدر از «فهمـ + ـیدن [ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده می‌شوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه است.] » ساخته‌شده است.

; بن‌های تصریفی «فَهِمْدَن»

بن‌های تصریفی «فَهِمْدَن» به‌گونه زیر ساخته می‌شوند:

فارسی

مصدر

  1. تعریف «فهمدن». فرایند دَرْیابْدَن ([؟] مورد آگاهی‌یافته‌شدن قرار دادن) رَبْطیَّت ([؟] ارتباط) فَهِمّاء ([؟] فهم‌شو (مفهوم)) هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) با دانِشْتِه‌های ([؟] دانسته‌های) پیشین:‌ [💬یا بعبارتی «مورد فهمیده شدن قرار دادن»]
    🚀مثال. برای فَهِمْدَن (؟ مورد فهمیده شدن قرار دادن) موضوع باید خوب بِدِقَّتی ([؟] مورد دقت قرار بدهی).

عملواژه

  1. تعریف «فهمدن». رَبْطیَّت ([؟] ارتباط) فَهِمّاء ([؟] فهم‌شو (مفهوم)) هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) با دانِشْتِه‌های ([؟] دانسته‌های) پیشین را دَرْیابْدَن ([؟] مورد آگاهی‌یافته‌شدن قرار دادن):‌ [💬یا بعبارتی «مورد فهمیده شدن قرار دادن»]
    🚀مثال. رَبْطیَّت ([؟] ارتباط) علی با حسن را فَهِمْدَم (؟ مورد فهمیده شدن قرار دادم).
عَمَلْواژه‌های اَنِجائی نافَرْجامی سادی «فَهِمْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمِعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
قبل پیشْگُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پیشگذشته] {{:آواثاء:بنجثاء:فهمدن/پیشگذشتهم}} {{:آواثاء:بنجثاء:فهمدن/پیشگذشتهی}} {{:آواثاء:بنجثاء:فهمدن/پیشگذشته

}}

{{:آواثاء:بنجثاء:فهمدن/پیشگذشتهیم}} {{:آواثاء:بنجثاء:فهمدن/پیشگذشتهید

}}

{{:آواثاء:بنجثاء:فهمدن/پیشگذشتهند}}
گُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/گذشته] فَهِمْدَم آواثاء:فهمدی فَهِمْد آواثاء:فهمدیم آواثاء:فهمدید آواثاء:فهمدند
پَسْگُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پسگذشته] {{:آواثاء:بنجثاء:فهمدن/پسگذشتهم}} {{:آواثاء:بنجثاء:فهمدن/پسگذشتهی}} {{:آواثاء:بنجثاء:فهمدن/پسگذشتهد

}}

{{:آواثاء:بنجثاء:فهمدن/پسگذشتهیم}} {{:آواثاء:بنجثاء:فهمدن/پسگذشتهید

}}

{{:آواثاء:بنجثاء:فهمدن/پسگذشتهند}}
حال کُنون [ فراثاء:عملواژه/زمانما/کنون] آواثاء:فهمم آواثاء:فهمی آواثاء:فهمَد آواثاء:فهمیم آواثاء:فهمید آواثاء:فهمند
بعد پیشْآیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پیشآینده] {{:آواثاء:بنجثاء:فهمدن/پیشآیندهم}} {{:آواثاء:بنجثاء:فهمدن/پیشآیندهی}} {{:آواثاء:بنجثاء:فهمدن/پیشآینده

}}

{{:آواثاء:بنجثاء:فهمدن/پیشآیندهیم}} {{:آواثاء:بنجثاء:فهمدن/پیشآیندهید

}}

{{:آواثاء:بنجثاء:فهمدن/پیشآیندهند}}
آیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/آینده] آواثاء:فهمنم آواثاء:فهمنی آواثاء:فهمنَد آواثاء:فهمنیم آواثاء:فهمنید آواثاء:فهمنند
پَسْآیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پسآینده] {{:آواثاء:بنجثاء:فهمدن/پسآیندهم}} {{:آواثاء:بنجثاء:فهمدن/پسآیندهی}} {{:آواثاء:بنجثاء:فهمدن/پسآیندهَد

}}

{{:آواثاء:بنجثاء:فهمدن/پسآیندهیم}} {{:آواثاء:بنجثاء:فهمدن/پسآیندهید

}}

{{:آواثاء:بنجثاء:فهمدن/پسآیندهند}}
عَمَلْواژه‌های اَنِجائی فَرْمانی سادی «فَهِمْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمِعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
مُثْبَت [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/مثبت] - آواثاء:بفهم - - آواثاء:بفهمید -
طَرْدی [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/منفی/طردی] - آواثاء:نفهم - - آواثاء:نفهمید -
حَذَری [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/منفی/حذری] - آواثاء:نافهم - - آواثاء:نافهمید -

ترجمه

دَرْیابْدَن (؟ مورد آگاهی‌یافته‌شدن قرار دادن) رَبْطیَّت (؟ ارتباط)
  • ترجمه (معادل) انگلیسی «فهمدن»: To understand