وارد کردن
ظاهر
عَبِرْماء ([؟] عبارت) «وارد کردن» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):
- ثَبْتیدَن:❖ مورد ثبتشدن قرار دادن؛
- دَرِجْدَن:❖ مورد درجشدن قرار دادن؛
- مثال. نامکاربری و گذرواژهاش را نرمافزار وارد کرد.معادل: نامکاربری و گذرواژه اَش ([؟] آن/آنرا) را دَرِجْد (؟ مورد درجشدن قرار داد).
- وُرودَن:❖ مورد وارد شدن قرار دادن؛
- شُوُرودَن:❖ مورد واردشدگی قرار دادن؛
- مثال. کلی قطعه مرغوب کمیاب الکترونیک به کشور وارد کرد.معادل: کلی قطعه مرغوب کمیاب الکترونیک را به کشور شُوُرودَم (؟ مورد واردشدگی قرار دادم).