ملقدن
ظاهر
مصدر «مُلِقْدَن»، به معنی «مورد ملاقات قرار دادن»، از «ملقـ + ـدن [※ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، میگویند.] » ساختهشده است؛ و بن گذشته (ماضی)، کنون (مضارع)، و آینده اش، به ترتیب، «آواثاء:ملقد»، «آواثاء:ملق»، و «آواثاء:ملقن» میباشد.
فارسی
مصدر
- ️تلفظ: /مُلِقْدَن/📥 ریشهشناسی: ملقـ + ـدن [※ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، میگویند.]
- تعریف «ملقدن». فرایند گَپْتَن ([؟] مورد گپ و گفت قرار دادن) رویانِه ([؟] رو در رو) کسی بِقَصْد ([؟] به قصد) آشْنِمْدَن ([؟] آشنا شدن): [💬یا بعبارتی «مورد ملاقات قرار دادن»]
عملواژه
- ️تلفظ: /مُلِقْدَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «ملقدن»: ▶ «آواثاء:ملقد» (بنگذشته «ملقدن»)، «آواثاء:ملق» (بنکنون «ملقدن»)، «آواثاء:ملقن» (بنآینده «ملقدن») ◀
- تعریف «ملقدن». کسی را بِقَصْد ([؟] به قصد) آشْنِمْدَن ([؟] آشنا شدن) رویانِه ([؟] رو در رو) گَپْتَن ([؟] مورد گپ و گفت قرار دادن): [💬یا بعبارتی «مورد ملاقات قرار دادن»]
- مثال. بنیانگذار دیجیکالا را در همایش کارآفرینان برتر مُلِقْدَم (؟ ملاقات کردم).
عَمَلْواژههای ناوَقْعائی فَرْمانی سادی «مُلِقْدَن» 「؟」 🎯 💡 🌟 | |||||||
نَهادْنَما | تَکْتایی | جَمْعْتایی | |||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] | یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آنها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.] | ||
مثبت [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/مثبت] | - | آواثاء:بملق | - | - | آواثاء:بملقید | - | |
منفی [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/منفی] | - | آواثاء:نملق | - | - | آواثاء:نملقید | - |
ترجمه
گَپْتَن بِقَصْد آشْنِمْدَن
- ترجمه (معادل) انگلیسی «ملقدن»: meet
همصدرها
هممصدرهای ناصَریح «مُلِقْدَن» | |||||||
سانَّما[+ «ـدن/ـتن» [※ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، میگویند.] ] | گُزارِشی- | گُزاری«ـا» [※ میانوند «ـا» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن عاقل یا با اراده بودن فاعل استفاده میشود؛ مثل «اِرْثادَن ([؟] معناء:ارثادن)».] | اَنْگیزی«ـانـ» [※ میانوند «ـانـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله کسی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده مجاب شده، استفاده میشود؛ مثل «قَبولانْدَن ([؟] مورد پذیرفتهشدن قرار دادن)».] | سَبَبی«ـار» [※ میانوند «ـار» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله سیستمی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده برنامهریزی شده، استفاده میشود؛ مثل «اِجْرارْدَنْ ([؟] توسط سیستم به اجرا در آوردن)».] | باعِثی«ـابـ» [※ میانوند «ـابـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل توسط پدیدهای بوسیله کسی که مجاب یا مجبور شده، استفاده میشود؛ مثل «خورابْدَن ([؟] معناء:خورابدن)» در «سرما گندمها را [به پرندگان] خُورابْد (؟ معناء:خورابد)».] | حَقایی«ـژ» [※ میانوند «ـژ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن فعلی است که براثر یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حقیقت یا واقعیت رخمیدهد، استفاده میشود؛ مثل «فَراموژْدَن ([؟] فراموش کردن)» در «اسم دوستم را فَراموژْدَم (؟ معناء:فراموژدم)».] | |
---|---|---|---|---|---|---|---|
ناصَریح | کُنْمادین«ـمـ» [※ میانوند «ـمـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما ناکُنائی» است که برای ساختن مصدر ناگذرا استفاده میشود؛ مثل، «ذِکْرِمْدَن ([؟] متذکر شدن (دچار یادآوردن خود شدن))» در «احتمالا با این متن بِذِکْرِمَد ([؟] متذکر بشود)».] | [[ملقمدن|آواثاء:ملقمدن]] ([؟] معناء:ملقمدن) | [[ملقمادن|آواثاء:ملقمادن]] ([؟] معناء:ملقمادن) | [[ملقماندن|آواثاء:ملقماندن]] ([؟] معناء:ملقماندن) | [[ملقماردن|آواثاء:ملقماردن]] ([؟] معناء:ملقماردن) | [[ملقمابدن|آواثاء:ملقمابدن]] ([؟] معناء:ملقمابدن) | [[ملقمژدن|آواثاء:ملقمژدن]] ([؟] معناء:ملقمژدن) |
کُنادین- | مُلِقْدَن ([؟] مورد ملاقات قرار دادن) | [[ملقادن|آواثاء:ملقادن]] ([؟] معناء:ملقادن) | [[ملقاندن|آواثاء:ملقاندن]] ([؟] معناء:ملقاندن) | [[ملقاردن|آواثاء:ملقاردن]] ([؟] معناء:ملقاردن) | [[ملقابدن|آواثاء:ملقابدن]] ([؟] معناء:ملقابدن) | [[ملقژدن|آواثاء:ملقژدن]] ([؟] معناء:ملقژدن) | |
کُناشْتین«ـ*شـ» [※ میانوند «ـشـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما ناکُنائی» است که برای ساختن مصدر مجهول ناگذرا استفاده میشود؛ مثل، «بَهْرِشْتَن ([؟] استفاده شدن)» در «چسب هه ([؟] مذکور؛ یادشده) بِبَهْرِشَد (؟ استفاده میشود)».] | [[ملقشتن|آواثاء:ملقشتن]] ([؟] معناء:ملقشتن) | [[ملقاشتن|آواثاء:ملقاشتن]] ([؟] معناء:ملقاشتن) | [[ملقانشتن|آواثاء:ملقانشتن]] ([؟] معناء:ملقانشتن) | [[ملقارشتن|آواثاء:ملقارشتن]] ([؟] معناء:ملقارشتن) | [[ملقابشتن|آواثاء:ملقابشتن]] ([؟] معناء:ملقابشتن) | [[ملقژشتن|آواثاء:ملقژشتن]] ([؟] معناء:ملقژشتن) | |
کُنِشانْدین«ـش*ـ» [※ میانوند «ـشـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما ناکُنائی» است که برای ساختن مصدر مجهول گذرا استفاده میشود؛ مثل، «خُورِشانْدَن ([؟] مورد خوردهشدن به علت سوقیافتگی قرار دادن)» در «علی غذا اَم ([؟] من/خودم) را خُورِشانْد ([؟] مورد خوردهشدن به علت سوقیافتگی قرار داد)».] | - | - | [[ملقشاندن|آواثاء:ملقشاندن]] ([؟] معناء:ملقشاندن) | [[ملقشاردن|آواثاء:ملقشاردن]] ([؟] معناء:ملقشاردن) | [[ملقشابدن|آواثاء:ملقشابدن]] ([؟] معناء:ملقشابدن) | [[ملقشژدن|آواثاء:ملقشژدن]] ([؟] معناء:ملقشژدن) |
هممصدرهای نااَثَری «مُلِقْدَن» | |||||||
سانَّما[+ «ـدن/ـتن» [※ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، میگویند.] ] | گُزارِشی- | گُزاری«ـا» [※ میانوند «ـا» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن عاقل یا با اراده بودن فاعل استفاده میشود؛ مثل «اِرْثادَن ([؟] معناء:ارثادن)».] | اَنْگیزی«ـانـ» [※ میانوند «ـانـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله کسی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده مجاب شده، استفاده میشود؛ مثل «قَبولانْدَن ([؟] مورد پذیرفتهشدن قرار دادن)».] | سَبَبی«ـار» [※ میانوند «ـار» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله سیستمی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده برنامهریزی شده، استفاده میشود؛ مثل «اِجْرارْدَنْ ([؟] توسط سیستم به اجرا در آوردن)».] | باعِثی«ـابـ» [※ میانوند «ـابـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل توسط پدیدهای بوسیله کسی که مجاب یا مجبور شده، استفاده میشود؛ مثل «خورابْدَن ([؟] معناء:خورابدن)» در «سرما گندمها را [به پرندگان] خُورابْد (؟ معناء:خورابد)».] | حَقایی«ـژ» [※ میانوند «ـژ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن فعلی است که براثر یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حقیقت یا واقعیت رخمیدهد، استفاده میشود؛ مثل «فَراموژْدَن ([؟] فراموش کردن)» در «اسم دوستم را فَراموژْدَم (؟ معناء:فراموژدم)».] | |
---|---|---|---|---|---|---|---|
نااَثَری | کُنْمادین«ـفمـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/فم] | [[ملقفمدن|آواثاء:ملقفمدن]] ([؟] معناء:ملقفمدن) | [[ملقفمادن|آواثاء:ملقفمادن]] ([؟] معناء:ملقفمادن) | [[ملقفماندن|آواثاء:ملقفماندن]] ([؟] معناء:ملقفماندن) | [[ملقفماردن|آواثاء:ملقفماردن]] ([؟] معناء:ملقفماردن) | [[ملقفمابدن|آواثاء:ملقفمابدن]] ([؟] معناء:ملقفمابدن) | [[ملقفمژدن|آواثاء:ملقفمژدن]] ([؟] معناء:ملقفمژدن) |
کُنادین«ـفـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/ف] | [[ملقفتن|آواثاء:ملقفتن]] ([؟] معناء:ملقفتن) | [[ملقفادن|آواثاء:ملقفادن]] ([؟] معناء:ملقفادن) | [[ملقفاندن|آواثاء:ملقفاندن]] ([؟] معناء:ملقفاندن) | [[ملقفاردن|آواثاء:ملقفاردن]] ([؟] معناء:ملقفاردن) | [[ملقفابدن|آواثاء:ملقفابدن]] ([؟] معناء:ملقفابدن) | [[ملقفژدن|آواثاء:ملقفژدن]] ([؟] معناء:ملقفژدن) | |
کُناشْتین«ـف*شـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/ف*ش] | [[ملقفشتن|آواثاء:ملقفشتن]] ([؟] معناء:ملقفشتن) | [[ملقفاشتن|آواثاء:ملقفاشتن]] ([؟] معناء:ملقفاشتن) | [[ملقفانشتن|آواثاء:ملقفانشتن]] ([؟] معناء:ملقفانشتن) | [[ملقفارشتن|آواثاء:ملقفارشتن]] ([؟] معناء:ملقفارشتن) | [[ملقفابشتن|آواثاء:ملقفابشتن]] ([؟] معناء:ملقفابشتن) | [[ملقفژشتن|آواثاء:ملقفژشتن]] ([؟] معناء:ملقفژشتن) | |
کُنِشانْدین«ـشف*ـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/شف*] | - | - | [[ملقشفاندن|آواثاء:ملقشفاندن]] ([؟] معناء:ملقشفاندن) | [[ملقشفاردن|آواثاء:ملقشفاردن]] ([؟] معناء:ملقشفاردن) | [[ملقشفابدن|آواثاء:ملقشفابدن]] ([؟] معناء:ملقشفابدن) | [[ملقشفژدن|آواثاء:ملقشفژدن]] ([؟] معناء:ملقشفژدن) |
هممصدرهای اَثَری «مُلِقْدَن» | |||||||
سانَّما[+ «ـدن/ـتن» [※ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، میگویند.] ] | گُزارِشی- | گُزاری«ـا» [※ میانوند «ـا» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن عاقل یا با اراده بودن فاعل استفاده میشود؛ مثل «اِرْثادَن ([؟] معناء:ارثادن)».] | اَنْگیزی«ـانـ» [※ میانوند «ـانـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله کسی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده مجاب شده، استفاده میشود؛ مثل «قَبولانْدَن ([؟] مورد پذیرفتهشدن قرار دادن)».] | سَبَبی«ـار» [※ میانوند «ـار» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله سیستمی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده برنامهریزی شده، استفاده میشود؛ مثل «اِجْرارْدَنْ ([؟] توسط سیستم به اجرا در آوردن)».] | باعِثی«ـابـ» [※ میانوند «ـابـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل توسط پدیدهای بوسیله کسی که مجاب یا مجبور شده، استفاده میشود؛ مثل «خورابْدَن ([؟] معناء:خورابدن)» در «سرما گندمها را [به پرندگان] خُورابْد (؟ معناء:خورابد)».] | حَقایی«ـژ» [※ میانوند «ـژ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن فعلی است که براثر یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حقیقت یا واقعیت رخمیدهد، استفاده میشود؛ مثل «فَراموژْدَن ([؟] فراموش کردن)» در «اسم دوستم را فَراموژْدَم (؟ معناء:فراموژدم)».] | |
---|---|---|---|---|---|---|---|
اَثَری | کُنْمادین«ـخمـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/خم] | [[ملقخمدن|آواثاء:ملقخمدن]] ([؟] معناء:ملقخمدن) | [[ملقخمادن|آواثاء:ملقخمادن]] ([؟] معناء:ملقخمادن) | [[ملقخماندن|آواثاء:ملقخماندن]] ([؟] معناء:ملقخماندن) | [[ملقخماردن|آواثاء:ملقخماردن]] ([؟] معناء:ملقخماردن) | [[ملقخمابدن|آواثاء:ملقخمابدن]] ([؟] معناء:ملقخمابدن) | [[ملقخمژدن|آواثاء:ملقخمژدن]] ([؟] معناء:ملقخمژدن) |
کُنادین«ـخـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/خ] | [[ملقختن|آواثاء:ملقختن]] ([؟] معناء:ملقختن) | [[ملقخادن|آواثاء:ملقخادن]] ([؟] معناء:ملقخادن) | [[ملقخاندن|آواثاء:ملقخاندن]] ([؟] معناء:ملقخاندن) | [[ملقخاردن|آواثاء:ملقخاردن]] ([؟] معناء:ملقخاردن) | [[ملقخابدن|آواثاء:ملقخابدن]] ([؟] معناء:ملقخابدن) | [[ملقخژدن|آواثاء:ملقخژدن]] ([؟] معناء:ملقخژدن) | |
کُناشْتین«ـخ*شـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/خ*ش] | [[ملقخشتن|آواثاء:ملقخشتن]] ([؟] معناء:ملقخشتن) | [[ملقخاشتن|آواثاء:ملقخاشتن]] ([؟] معناء:ملقخاشتن) | [[ملقخانشتن|آواثاء:ملقخانشتن]] ([؟] معناء:ملقخانشتن) | [[ملقخارشتن|آواثاء:ملقخارشتن]] ([؟] معناء:ملقخارشتن) | [[ملقخابشتن|آواثاء:ملقخابشتن]] ([؟] معناء:ملقخابشتن) | [[ملقخژشتن|آواثاء:ملقخژشتن]] ([؟] معناء:ملقخژشتن) | |
کُنِشانْدین«ـشخ*ـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/شخ*] | - | - | [[ملقشخاندن|آواثاء:ملقشخاندن]] ([؟] معناء:ملقشخاندن) | [[ملقشخاردن|آواثاء:ملقشخاردن]] ([؟] معناء:ملقشخاردن) | [[ملقشخابدن|آواثاء:ملقشخابدن]] ([؟] معناء:ملقشخابدن) | [[ملقشخژدن|آواثاء:ملقشخژدن]] ([؟] معناء:ملقشخژدن) |