نفریندن
ظاهر
مصدر «نِفْرینْدَن»، به معنی «نفرین کردن»، از «نفرینـ + ـدن» ساختهشده است؛ و بن گذشته (ماضی)، کنون (مضارع)، و آینده اش، به ترتیب، «آواثاء:نفریند»، «آواثاء:نفرین»، و «آواثاء:نفرینین» میباشد.
فارسی
مصدر
- ️تلفظ: /نِفْرینْدَن/📥 ریشهشناسی: نفرینـ + ـدن متضاد «نفریندن»: دُرودیدَن ([؟] طلبیدن پیشامد خیر برای کسی)
- تعریف «نفریندن». فرایند طَلَبْدَن ([؟] طلب کردن؛ درخواست کردن) پیشامد هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) ناگوار برای کسی: [💬یا بعبارتی «نفرین کردن»]
- مثال. آیا نِفْرینْدَن (؟ نفرین کردن) جادوگران را باید جدی بِاِنْگُد ([؟] معناء:بانگد)؟
عملواژه
- ️تلفظ: /نِفْرینْدَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «نفریندن»: ▶ «آواثاء:نفریند» (بنگذشته «نفریندن»)، «آواثاء:نفرین» (بنکنون «نفریندن»)، «آواثاء:نفرینین» (بنآینده «نفریندن») ◀
- تعریف «نفریندن». پیشامد هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) ناگوار را برای کسی طَلَبْدَن ([؟] طلب کردن؛ درخواست کردن): [💬یا بعبارتی «نفرین کردن»]
عَمَلْواژههای ناوَقْعائی فَرْمانی سادی «نِفْرینْدَن» 「؟」 🎯 💡 🌟 | |||||||
نَهادْنَما | تَکْتایی | جَمْعْتایی | |||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] | یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آنها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.] | ||
مثبت [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/مثبت] | - | آواثاء:بنفرین | - | - | آواثاء:بنفرینید | - | |
منفی [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/منفی] | - | آواثاء:ننفرین | - | - | آواثاء:ننفرینید | - |
ترجمه
طَلَبْدَن پیشامد ناگوار
- ترجمه (معادل) انگلیسی «نفریندن»: curse
همصدرها
هممصدرهای ناصَریح «نِفْرینْدَن» | |||||||
سانَّما[+ «ـدن/ـتن» [※ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، میگویند.] ] | گُزارِشی- | گُزاری«ـا» [※ میانوند «ـا» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن عاقل یا با اراده بودن فاعل استفاده میشود؛ مثل «اِرْثادَن ([؟] معناء:ارثادن)».] | اَنْگیزی«ـانـ» [※ میانوند «ـانـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله کسی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده مجاب شده، استفاده میشود؛ مثل «قَبولانْدَن ([؟] مورد پذیرفتهشدن قرار دادن)».] | سَبَبی«ـار» [※ میانوند «ـار» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله سیستمی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده برنامهریزی شده، استفاده میشود؛ مثل «اِجْرارْدَنْ ([؟] توسط سیستم به اجرا در آوردن)».] | باعِثی«ـابـ» [※ میانوند «ـابـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل توسط پدیدهای بوسیله کسی که مجاب یا مجبور شده، استفاده میشود؛ مثل «خورابْدَن ([؟] معناء:خورابدن)» در «سرما گندمها را [به پرندگان] خُورابْد (؟ معناء:خورابد)».] | حَقایی«ـژ» [※ میانوند «ـژ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن فعلی است که براثر یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حقیقت یا واقعیت رخمیدهد، استفاده میشود؛ مثل «فَراموژْدَن ([؟] فراموش کردن)» در «اسم دوستم را فَراموژْدَم (؟ معناء:فراموژدم)».] | |
---|---|---|---|---|---|---|---|
ناصَریح | کُنْمادین«ـمـ» [※ میانوند «ـمـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما ناکُنائی» است که برای ساختن مصدر ناگذرا استفاده میشود؛ مثل، «ذِکْرِمْدَن ([؟] متذکر شدن (دچار یادآوردن خود شدن))» در «احتمالا با این متن بِذِکْرِمَد ([؟] متذکر بشود)».] | [[نفرینمدن|آواثاء:نفرینمدن]] ([؟] معناء:نفرینمدن) | [[نفرینمادن|آواثاء:نفرینمادن]] ([؟] معناء:نفرینمادن) | [[نفرینماندن|آواثاء:نفرینماندن]] ([؟] معناء:نفرینماندن) | [[نفرینماردن|آواثاء:نفرینماردن]] ([؟] معناء:نفرینماردن) | [[نفرینمابدن|آواثاء:نفرینمابدن]] ([؟] معناء:نفرینمابدن) | [[نفرینمژدن|آواثاء:نفرینمژدن]] ([؟] معناء:نفرینمژدن) |
کُنادین- | نِفْرینْدَن ([؟] نفرین کردن) | [[نفرینادن|آواثاء:نفرینادن]] ([؟] معناء:نفرینادن) | [[نفریناندن|آواثاء:نفریناندن]] ([؟] معناء:نفریناندن) | [[نفریناردن|آواثاء:نفریناردن]] ([؟] معناء:نفریناردن) | [[نفرینابدن|آواثاء:نفرینابدن]] ([؟] معناء:نفرینابدن) | [[نفرینژدن|آواثاء:نفرینژدن]] ([؟] معناء:نفرینژدن) | |
کُناشْتین«ـ*شـ» [※ میانوند «ـشـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما ناکُنائی» است که برای ساختن مصدر مجهول ناگذرا استفاده میشود؛ مثل، «بَهْرِشْتَن ([؟] استفاده شدن)» در «چسب هه ([؟] مذکور؛ یادشده) بِبَهْرِشَد (؟ استفاده میشود)».] | [[نفرینشتن|آواثاء:نفرینشتن]] ([؟] معناء:نفرینشتن) | [[نفریناشتن|آواثاء:نفریناشتن]] ([؟] معناء:نفریناشتن) | [[نفرینانشتن|آواثاء:نفرینانشتن]] ([؟] معناء:نفرینانشتن) | [[نفرینارشتن|آواثاء:نفرینارشتن]] ([؟] معناء:نفرینارشتن) | [[نفرینابشتن|آواثاء:نفرینابشتن]] ([؟] معناء:نفرینابشتن) | [[نفرینژشتن|آواثاء:نفرینژشتن]] ([؟] معناء:نفرینژشتن) | |
کُنِشانْدین«ـش*ـ» [※ میانوند «ـشـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما ناکُنائی» است که برای ساختن مصدر مجهول گذرا استفاده میشود؛ مثل، «خُورِشانْدَن ([؟] مورد خوردهشدن به علت سوقیافتگی قرار دادن)» در «علی غذا اَم ([؟] من/خودم) را خُورِشانْد ([؟] مورد خوردهشدن به علت سوقیافتگی قرار داد)».] | - | - | [[نفرینشاندن|آواثاء:نفرینشاندن]] ([؟] معناء:نفرینشاندن) | [[نفرینشاردن|آواثاء:نفرینشاردن]] ([؟] معناء:نفرینشاردن) | [[نفرینشابدن|آواثاء:نفرینشابدن]] ([؟] معناء:نفرینشابدن) | [[نفرینشژدن|آواثاء:نفرینشژدن]] ([؟] معناء:نفرینشژدن) |
هممصدرهای نااَثَری «نِفْرینْدَن» | |||||||
سانَّما[+ «ـدن/ـتن» [※ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، میگویند.] ] | گُزارِشی- | گُزاری«ـا» [※ میانوند «ـا» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن عاقل یا با اراده بودن فاعل استفاده میشود؛ مثل «اِرْثادَن ([؟] معناء:ارثادن)».] | اَنْگیزی«ـانـ» [※ میانوند «ـانـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله کسی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده مجاب شده، استفاده میشود؛ مثل «قَبولانْدَن ([؟] مورد پذیرفتهشدن قرار دادن)».] | سَبَبی«ـار» [※ میانوند «ـار» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله سیستمی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده برنامهریزی شده، استفاده میشود؛ مثل «اِجْرارْدَنْ ([؟] توسط سیستم به اجرا در آوردن)».] | باعِثی«ـابـ» [※ میانوند «ـابـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل توسط پدیدهای بوسیله کسی که مجاب یا مجبور شده، استفاده میشود؛ مثل «خورابْدَن ([؟] معناء:خورابدن)» در «سرما گندمها را [به پرندگان] خُورابْد (؟ معناء:خورابد)».] | حَقایی«ـژ» [※ میانوند «ـژ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن فعلی است که براثر یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حقیقت یا واقعیت رخمیدهد، استفاده میشود؛ مثل «فَراموژْدَن ([؟] فراموش کردن)» در «اسم دوستم را فَراموژْدَم (؟ معناء:فراموژدم)».] | |
---|---|---|---|---|---|---|---|
نااَثَری | کُنْمادین«ـفمـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/فم] | [[نفرینفمدن|آواثاء:نفرینفمدن]] ([؟] معناء:نفرینفمدن) | [[نفرینفمادن|آواثاء:نفرینفمادن]] ([؟] معناء:نفرینفمادن) | [[نفرینفماندن|آواثاء:نفرینفماندن]] ([؟] معناء:نفرینفماندن) | [[نفرینفماردن|آواثاء:نفرینفماردن]] ([؟] معناء:نفرینفماردن) | [[نفرینفمابدن|آواثاء:نفرینفمابدن]] ([؟] معناء:نفرینفمابدن) | [[نفرینفمژدن|آواثاء:نفرینفمژدن]] ([؟] معناء:نفرینفمژدن) |
کُنادین«ـفـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/ف] | [[نفرینفتن|آواثاء:نفرینفتن]] ([؟] معناء:نفرینفتن) | [[نفرینفادن|آواثاء:نفرینفادن]] ([؟] معناء:نفرینفادن) | [[نفرینفاندن|آواثاء:نفرینفاندن]] ([؟] معناء:نفرینفاندن) | [[نفرینفاردن|آواثاء:نفرینفاردن]] ([؟] معناء:نفرینفاردن) | [[نفرینفابدن|آواثاء:نفرینفابدن]] ([؟] معناء:نفرینفابدن) | [[نفرینفژدن|آواثاء:نفرینفژدن]] ([؟] معناء:نفرینفژدن) | |
کُناشْتین«ـف*شـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/ف*ش] | [[نفرینفشتن|آواثاء:نفرینفشتن]] ([؟] معناء:نفرینفشتن) | [[نفرینفاشتن|آواثاء:نفرینفاشتن]] ([؟] معناء:نفرینفاشتن) | [[نفرینفانشتن|آواثاء:نفرینفانشتن]] ([؟] معناء:نفرینفانشتن) | [[نفرینفارشتن|آواثاء:نفرینفارشتن]] ([؟] معناء:نفرینفارشتن) | [[نفرینفابشتن|آواثاء:نفرینفابشتن]] ([؟] معناء:نفرینفابشتن) | [[نفرینفژشتن|آواثاء:نفرینفژشتن]] ([؟] معناء:نفرینفژشتن) | |
کُنِشانْدین«ـشف*ـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/شف*] | - | - | [[نفرینشفاندن|آواثاء:نفرینشفاندن]] ([؟] معناء:نفرینشفاندن) | [[نفرینشفاردن|آواثاء:نفرینشفاردن]] ([؟] معناء:نفرینشفاردن) | [[نفرینشفابدن|آواثاء:نفرینشفابدن]] ([؟] معناء:نفرینشفابدن) | [[نفرینشفژدن|آواثاء:نفرینشفژدن]] ([؟] معناء:نفرینشفژدن) |
هممصدرهای اَثَری «نِفْرینْدَن» | |||||||
سانَّما[+ «ـدن/ـتن» [※ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، میگویند.] ] | گُزارِشی- | گُزاری«ـا» [※ میانوند «ـا» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن عاقل یا با اراده بودن فاعل استفاده میشود؛ مثل «اِرْثادَن ([؟] معناء:ارثادن)».] | اَنْگیزی«ـانـ» [※ میانوند «ـانـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله کسی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده مجاب شده، استفاده میشود؛ مثل «قَبولانْدَن ([؟] مورد پذیرفتهشدن قرار دادن)».] | سَبَبی«ـار» [※ میانوند «ـار» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله سیستمی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده برنامهریزی شده، استفاده میشود؛ مثل «اِجْرارْدَنْ ([؟] توسط سیستم به اجرا در آوردن)».] | باعِثی«ـابـ» [※ میانوند «ـابـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل توسط پدیدهای بوسیله کسی که مجاب یا مجبور شده، استفاده میشود؛ مثل «خورابْدَن ([؟] معناء:خورابدن)» در «سرما گندمها را [به پرندگان] خُورابْد (؟ معناء:خورابد)».] | حَقایی«ـژ» [※ میانوند «ـژ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن فعلی است که براثر یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حقیقت یا واقعیت رخمیدهد، استفاده میشود؛ مثل «فَراموژْدَن ([؟] فراموش کردن)» در «اسم دوستم را فَراموژْدَم (؟ معناء:فراموژدم)».] | |
---|---|---|---|---|---|---|---|
اَثَری | کُنْمادین«ـخمـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/خم] | [[نفرینخمدن|آواثاء:نفرینخمدن]] ([؟] معناء:نفرینخمدن) | [[نفرینخمادن|آواثاء:نفرینخمادن]] ([؟] معناء:نفرینخمادن) | [[نفرینخماندن|آواثاء:نفرینخماندن]] ([؟] معناء:نفرینخماندن) | [[نفرینخماردن|آواثاء:نفرینخماردن]] ([؟] معناء:نفرینخماردن) | [[نفرینخمابدن|آواثاء:نفرینخمابدن]] ([؟] معناء:نفرینخمابدن) | [[نفرینخمژدن|آواثاء:نفرینخمژدن]] ([؟] معناء:نفرینخمژدن) |
کُنادین«ـخـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/خ] | [[نفرینختن|آواثاء:نفرینختن]] ([؟] معناء:نفرینختن) | [[نفرینخادن|آواثاء:نفرینخادن]] ([؟] معناء:نفرینخادن) | [[نفرینخاندن|آواثاء:نفرینخاندن]] ([؟] معناء:نفرینخاندن) | [[نفرینخاردن|آواثاء:نفرینخاردن]] ([؟] معناء:نفرینخاردن) | [[نفرینخابدن|آواثاء:نفرینخابدن]] ([؟] معناء:نفرینخابدن) | [[نفرینخژدن|آواثاء:نفرینخژدن]] ([؟] معناء:نفرینخژدن) | |
کُناشْتین«ـخ*شـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/خ*ش] | [[نفرینخشتن|آواثاء:نفرینخشتن]] ([؟] معناء:نفرینخشتن) | [[نفرینخاشتن|آواثاء:نفرینخاشتن]] ([؟] معناء:نفرینخاشتن) | [[نفرینخانشتن|آواثاء:نفرینخانشتن]] ([؟] معناء:نفرینخانشتن) | [[نفرینخارشتن|آواثاء:نفرینخارشتن]] ([؟] معناء:نفرینخارشتن) | [[نفرینخابشتن|آواثاء:نفرینخابشتن]] ([؟] معناء:نفرینخابشتن) | [[نفرینخژشتن|آواثاء:نفرینخژشتن]] ([؟] معناء:نفرینخژشتن) | |
کُنِشانْدین«ـشخ*ـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/شخ*] | - | - | [[نفرینشخاندن|آواثاء:نفرینشخاندن]] ([؟] معناء:نفرینشخاندن) | [[نفرینشخاردن|آواثاء:نفرینشخاردن]] ([؟] معناء:نفرینشخاردن) | [[نفرینشخابدن|آواثاء:نفرینشخابدن]] ([؟] معناء:نفرینشخابدن) | [[نفرینشخژدن|آواثاء:نفرینشخژدن]] ([؟] معناء:نفرینشخژدن) |