مقدمه
ظاهر
عَبِرات ([؟] عبارت) «مقدمه» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):
- بُنْدَلِل:❖ بنیاد دلیل (مقدمه)؛
- مثال. استنتاج دو گزاره متناقض باهم، نشان وجود داشتن دستکم یک مقدمه ناصادق است.معادل: آرِکْدَن ([؟] مورد استنتاجمنطقی قرار دادن) دو گزاره نَقِضْئا ([؟] دارای نقضکنندگی (متناقض)) باهم، نِمویاء ([؟] نشانده (نشاندهنده)) وُجومائْدَن ([؟] موجود بودن) دستکم یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) بُنْدَلِل (؟ بنیاد دلیل (مقدمه)) ناصِدْق ([؟] کذب) ئَد ([؟] است (فعل ربط)).
- بُنْدَلِلْماء:❖ بنیاد دلیلشو (مقدمه)؛
- مثال. برای استدلال کردن، باید مقدمههایی وجود داشته باشد!معادل: برای دَلِلْدَن ([؟] مورد دلیلآوری قرار دادن)، بایَد ([؟] باید) بُنْدَلِلْماءْها (؟ بنیاد دلیلشوها (مقدمهها)) هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) وُجومائَد ([؟] موجود است).
- بُنْدَلِلْدْماء:❖ بنیاد دلیلشده (مقدمه)؛
- مثال. میتوانی نتیجه این قضیه را با استفاده از این مقدمهها اثبات کنی؟معادل: تَوانائی ([؟] توانا هستی) نَتِجْدْماء ([؟] نتیجهشده) قضیه هه ([؟] مذکور؛ یادشده) را با بَهِرْدَن ([؟] مورد استفادهشدن قرار دادن) بُنْدَلِلْدْماء (؟ بنیاد دلیلشده (مقدمه)) ها ([؟] حرف معرفه جمع) بِصَدِقُنی ([؟] منطقا مورد اثباتشدن قرار بدهی)؟