عیندن
ظاهر
مصدر «عِیْنْدَن»، به معنی «تعیین کردن»، از «عینـ + ـدن» ساختهشده است؛ و بن گذشته (ماضی)، کنون (مضارع)، و آینده اش، به ترتیب، «آواثاء:عیند»، «آواثاء:عین»، و «آواثاء:عینین» میباشد.
فارسی
مصدر
- تعریف «عیندن». فرایند نِمودَن ([؟] نشان دادن) چیزی برای ایفْتَن ([؟] ایفا کردن) نقش هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) در کار هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع): [💬یا بعبارتی «تعیین کردن»]
- مثال. در پایتون، آمویال ([؟] آذینگر؛ دکوراتور)
@property
برای عِیْنْدَن (؟ تعیین کردن) یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) عَمَلاء ([؟] متد (عملکننده)) بعنوان دَسِساء ([؟] دریافتکننده (مورد دسترسی قرار دهنده)) یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) خَصاء ([؟] خصوصیت (ویژگیهای مقداری چیزی)) بِبَهْرِشَد ([؟] استفاده میشود).
عملواژه
- ️تلفظ: /عِیْنْدَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «عیندن»: ▶ «آواثاء:عیند» (بنگذشته «عیندن»)، «آواثاء:عین» (بنکنون «عیندن»)، «آواثاء:عینین» (بنآینده «عیندن») ◀
- تعریف «عیندن». چیزی را برای ایفْتَن ([؟] ایفا کردن) نقش هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) در کار هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) نِمودَن ([؟] نشان دادن): [💬یا بعبارتی «تعیین کردن»]
عَمَلْواژههای ناوَقْعائی فَرْمانی سادی «عِیْنْدَن» 「؟」 🎯 💡 🌟 | |||||||
نَهادْنَما | تَکْتایی | جَمْعْتایی | |||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] | یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آنها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.] | ||
مثبت [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/مثبت] | - | آواثاء:بعین | - | - | آواثاء:بعینید | - | |
منفی [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/منفی] | - | آواثاء:نعین | - | - | آواثاء:نعینید | - |
ترجمه
نمودن بِقَصْد تُآگَهْتَن
همصدرها
هممصدرهای ناصَریح «عِیْنْدَن» | |||||||
سانَّما[+ «ـدن/ـتن» [※ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، میگویند.] ] | گُزارِشی- | گُزاری«ـا» [※ میانوند «ـا» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن عاقل یا با اراده بودن فاعل استفاده میشود؛ مثل «اِرْثادَن ([؟] معناء:ارثادن)».] | اَنْگیزی«ـانـ» [※ میانوند «ـانـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله کسی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده مجاب شده، استفاده میشود؛ مثل «قَبولانْدَن ([؟] مورد پذیرفتهشدن قرار دادن)».] | سَبَبی«ـار» [※ میانوند «ـار» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله سیستمی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده برنامهریزی شده، استفاده میشود؛ مثل «اِجْرارْدَنْ ([؟] توسط سیستم به اجرا در آوردن)».] | باعِثی«ـابـ» [※ میانوند «ـابـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل توسط پدیدهای بوسیله کسی که مجاب یا مجبور شده، استفاده میشود؛ مثل «خورابْدَن ([؟] معناء:خورابدن)» در «سرما گندمها را [به پرندگان] خُورابْد (؟ معناء:خورابد)».] | حَقایی«ـژ» [※ میانوند «ـژ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن فعلی است که براثر یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حقیقت یا واقعیت رخمیدهد، استفاده میشود؛ مثل «فَراموژْدَن ([؟] فراموش کردن)» در «اسم دوستم را فَراموژْدَم (؟ معناء:فراموژدم)».] | |
---|---|---|---|---|---|---|---|
ناصَریح | کُنْمادین«ـمـ» [※ میانوند «ـمـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما ناکُنائی» است که برای ساختن مصدر ناگذرا استفاده میشود؛ مثل، «ذِکْرِمْدَن ([؟] متذکر شدن (دچار یادآوردن خود شدن))» در «احتمالا با این متن بِذِکْرِمَد ([؟] متذکر بشود)».] | [[عینمدن|آواثاء:عینمدن]] ([؟] معناء:عینمدن) | [[عینمادن|آواثاء:عینمادن]] ([؟] معناء:عینمادن) | [[عینماندن|آواثاء:عینماندن]] ([؟] معناء:عینماندن) | [[عینماردن|آواثاء:عینماردن]] ([؟] معناء:عینماردن) | [[عینمابدن|آواثاء:عینمابدن]] ([؟] معناء:عینمابدن) | [[عینمژدن|آواثاء:عینمژدن]] ([؟] معناء:عینمژدن) |
کُنادین- | عِیْنْدَن ([؟] تعیین کردن) | [[عینادن|آواثاء:عینادن]] ([؟] معناء:عینادن) | [[عیناندن|آواثاء:عیناندن]] ([؟] معناء:عیناندن) | [[عیناردن|آواثاء:عیناردن]] ([؟] معناء:عیناردن) | [[عینابدن|آواثاء:عینابدن]] ([؟] معناء:عینابدن) | [[عینژدن|آواثاء:عینژدن]] ([؟] معناء:عینژدن) | |
کُناشْتین«ـ*شـ» [※ میانوند «ـشـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما ناکُنائی» است که برای ساختن مصدر مجهول ناگذرا استفاده میشود؛ مثل، «بَهْرِشْتَن ([؟] استفاده شدن)» در «چسب هه ([؟] مذکور؛ یادشده) بِبَهْرِشَد (؟ استفاده میشود)».] | [[عینشتن|آواثاء:عینشتن]] ([؟] معناء:عینشتن) | [[عیناشتن|آواثاء:عیناشتن]] ([؟] معناء:عیناشتن) | [[عینانشتن|آواثاء:عینانشتن]] ([؟] معناء:عینانشتن) | [[عینارشتن|آواثاء:عینارشتن]] ([؟] معناء:عینارشتن) | [[عینابشتن|آواثاء:عینابشتن]] ([؟] معناء:عینابشتن) | [[عینژشتن|آواثاء:عینژشتن]] ([؟] معناء:عینژشتن) | |
کُنِشانْدین«ـش*ـ» [※ میانوند «ـشـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما ناکُنائی» است که برای ساختن مصدر مجهول گذرا استفاده میشود؛ مثل، «خُورِشانْدَن ([؟] مورد خوردهشدن به علت سوقیافتگی قرار دادن)» در «علی غذا اَم ([؟] من/خودم) را خُورِشانْد ([؟] مورد خوردهشدن به علت سوقیافتگی قرار داد)».] | - | - | [[عینشاندن|آواثاء:عینشاندن]] ([؟] معناء:عینشاندن) | [[عینشاردن|آواثاء:عینشاردن]] ([؟] معناء:عینشاردن) | [[عینشابدن|آواثاء:عینشابدن]] ([؟] معناء:عینشابدن) | [[عینشژدن|آواثاء:عینشژدن]] ([؟] معناء:عینشژدن) |
هممصدرهای نااَثَری «عِیْنْدَن» | |||||||
سانَّما[+ «ـدن/ـتن» [※ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، میگویند.] ] | گُزارِشی- | گُزاری«ـا» [※ میانوند «ـا» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن عاقل یا با اراده بودن فاعل استفاده میشود؛ مثل «اِرْثادَن ([؟] معناء:ارثادن)».] | اَنْگیزی«ـانـ» [※ میانوند «ـانـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله کسی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده مجاب شده، استفاده میشود؛ مثل «قَبولانْدَن ([؟] مورد پذیرفتهشدن قرار دادن)».] | سَبَبی«ـار» [※ میانوند «ـار» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله سیستمی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده برنامهریزی شده، استفاده میشود؛ مثل «اِجْرارْدَنْ ([؟] توسط سیستم به اجرا در آوردن)».] | باعِثی«ـابـ» [※ میانوند «ـابـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل توسط پدیدهای بوسیله کسی که مجاب یا مجبور شده، استفاده میشود؛ مثل «خورابْدَن ([؟] معناء:خورابدن)» در «سرما گندمها را [به پرندگان] خُورابْد (؟ معناء:خورابد)».] | حَقایی«ـژ» [※ میانوند «ـژ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن فعلی است که براثر یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حقیقت یا واقعیت رخمیدهد، استفاده میشود؛ مثل «فَراموژْدَن ([؟] فراموش کردن)» در «اسم دوستم را فَراموژْدَم (؟ معناء:فراموژدم)».] | |
---|---|---|---|---|---|---|---|
نااَثَری | کُنْمادین«ـفمـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/فم] | [[عینفمدن|آواثاء:عینفمدن]] ([؟] معناء:عینفمدن) | [[عینفمادن|آواثاء:عینفمادن]] ([؟] معناء:عینفمادن) | [[عینفماندن|آواثاء:عینفماندن]] ([؟] معناء:عینفماندن) | [[عینفماردن|آواثاء:عینفماردن]] ([؟] معناء:عینفماردن) | [[عینفمابدن|آواثاء:عینفمابدن]] ([؟] معناء:عینفمابدن) | [[عینفمژدن|آواثاء:عینفمژدن]] ([؟] معناء:عینفمژدن) |
کُنادین«ـفـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/ف] | [[عینفتن|آواثاء:عینفتن]] ([؟] معناء:عینفتن) | [[عینفادن|آواثاء:عینفادن]] ([؟] معناء:عینفادن) | [[عینفاندن|آواثاء:عینفاندن]] ([؟] معناء:عینفاندن) | [[عینفاردن|آواثاء:عینفاردن]] ([؟] معناء:عینفاردن) | [[عینفابدن|آواثاء:عینفابدن]] ([؟] معناء:عینفابدن) | [[عینفژدن|آواثاء:عینفژدن]] ([؟] معناء:عینفژدن) | |
کُناشْتین«ـف*شـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/ف*ش] | [[عینفشتن|آواثاء:عینفشتن]] ([؟] معناء:عینفشتن) | [[عینفاشتن|آواثاء:عینفاشتن]] ([؟] معناء:عینفاشتن) | [[عینفانشتن|آواثاء:عینفانشتن]] ([؟] معناء:عینفانشتن) | [[عینفارشتن|آواثاء:عینفارشتن]] ([؟] معناء:عینفارشتن) | [[عینفابشتن|آواثاء:عینفابشتن]] ([؟] معناء:عینفابشتن) | [[عینفژشتن|آواثاء:عینفژشتن]] ([؟] معناء:عینفژشتن) | |
کُنِشانْدین«ـشف*ـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/شف*] | - | - | [[عینشفاندن|آواثاء:عینشفاندن]] ([؟] معناء:عینشفاندن) | [[عینشفاردن|آواثاء:عینشفاردن]] ([؟] معناء:عینشفاردن) | [[عینشفابدن|آواثاء:عینشفابدن]] ([؟] معناء:عینشفابدن) | [[عینشفژدن|آواثاء:عینشفژدن]] ([؟] معناء:عینشفژدن) |
هممصدرهای اَثَری «عِیْنْدَن» | |||||||
سانَّما[+ «ـدن/ـتن» [※ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، میگویند.] ] | گُزارِشی- | گُزاری«ـا» [※ میانوند «ـا» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن عاقل یا با اراده بودن فاعل استفاده میشود؛ مثل «اِرْثادَن ([؟] معناء:ارثادن)».] | اَنْگیزی«ـانـ» [※ میانوند «ـانـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله کسی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده مجاب شده، استفاده میشود؛ مثل «قَبولانْدَن ([؟] مورد پذیرفتهشدن قرار دادن)».] | سَبَبی«ـار» [※ میانوند «ـار» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله سیستمی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده برنامهریزی شده، استفاده میشود؛ مثل «اِجْرارْدَنْ ([؟] توسط سیستم به اجرا در آوردن)».] | باعِثی«ـابـ» [※ میانوند «ـابـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل توسط پدیدهای بوسیله کسی که مجاب یا مجبور شده، استفاده میشود؛ مثل «خورابْدَن ([؟] معناء:خورابدن)» در «سرما گندمها را [به پرندگان] خُورابْد (؟ معناء:خورابد)».] | حَقایی«ـژ» [※ میانوند «ـژ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن فعلی است که براثر یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حقیقت یا واقعیت رخمیدهد، استفاده میشود؛ مثل «فَراموژْدَن ([؟] فراموش کردن)» در «اسم دوستم را فَراموژْدَم (؟ معناء:فراموژدم)».] | |
---|---|---|---|---|---|---|---|
اَثَری | کُنْمادین«ـخمـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/خم] | [[عینخمدن|آواثاء:عینخمدن]] ([؟] معناء:عینخمدن) | [[عینخمادن|آواثاء:عینخمادن]] ([؟] معناء:عینخمادن) | [[عینخماندن|آواثاء:عینخماندن]] ([؟] معناء:عینخماندن) | [[عینخماردن|آواثاء:عینخماردن]] ([؟] معناء:عینخماردن) | [[عینخمابدن|آواثاء:عینخمابدن]] ([؟] معناء:عینخمابدن) | [[عینخمژدن|آواثاء:عینخمژدن]] ([؟] معناء:عینخمژدن) |
کُنادین«ـخـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/خ] | [[عینختن|آواثاء:عینختن]] ([؟] معناء:عینختن) | [[عینخادن|آواثاء:عینخادن]] ([؟] معناء:عینخادن) | [[عینخاندن|آواثاء:عینخاندن]] ([؟] معناء:عینخاندن) | [[عینخاردن|آواثاء:عینخاردن]] ([؟] معناء:عینخاردن) | [[عینخابدن|آواثاء:عینخابدن]] ([؟] معناء:عینخابدن) | [[عینخژدن|آواثاء:عینخژدن]] ([؟] معناء:عینخژدن) | |
کُناشْتین«ـخ*شـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/خ*ش] | [[عینخشتن|آواثاء:عینخشتن]] ([؟] معناء:عینخشتن) | [[عینخاشتن|آواثاء:عینخاشتن]] ([؟] معناء:عینخاشتن) | [[عینخانشتن|آواثاء:عینخانشتن]] ([؟] معناء:عینخانشتن) | [[عینخارشتن|آواثاء:عینخارشتن]] ([؟] معناء:عینخارشتن) | [[عینخابشتن|آواثاء:عینخابشتن]] ([؟] معناء:عینخابشتن) | [[عینخژشتن|آواثاء:عینخژشتن]] ([؟] معناء:عینخژشتن) | |
کُنِشانْدین«ـشخ*ـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/شخ*] | - | - | [[عینشخاندن|آواثاء:عینشخاندن]] ([؟] معناء:عینشخاندن) | [[عینشخاردن|آواثاء:عینشخاردن]] ([؟] معناء:عینشخاردن) | [[عینشخابدن|آواثاء:عینشخابدن]] ([؟] معناء:عینشخابدن) | [[عینشخژدن|آواثاء:عینشخژدن]] ([؟] معناء:عینشخژدن) |