عملدن
ظاهر
مصدر «عَمَلْدَن»، به معنی «عمل کردن بقصد واقعیت دادن به چیزی بخاطر رسیدن به هدفی خاص»، از «عملـ + ـدن [※ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده میشوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه هستند.] » ساختهشده است؛ و بن گذشته (ماضی)، کنون (مضارع)، و آینده اش، به ترتیب، «آواثاء:عملد»، «آواثاء:عمل»، و «آواثاء:عملین» میباشد.
فارسی
مصدر
- ️تلفظ: /عَمَلْدَن/📥 ریشهشناسی: عملـ + ـدن [※ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده میشوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه هستند.] همردیف(های) «عملدن»: ربطاء:عملدن/هش
- تعریف «عملدن». فرایند وَقَعْدَن ([؟] مورد واقعشدن قرار دادن) چیزی با اَنْجِدَن ([؟] انجام دادن) کارها هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) برای هدف هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع): [💬یا بعبارتی «عمل کردن بقصد واقعیت دادن به چیزی بخاطر رسیدن به هدفی خاص»]
عملواژه
- ️تلفظ: /عَمَلْدَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «عملدن»: ▶ «آواثاء:عملد» (بنگذشته «عملدن»)، «آواثاء:عمل» (بنکنون «عملدن»)، «آواثاء:عملین» (بنآینده «عملدن») ◀
- تعریف «عملدن». چیزی را با اَنْجِدَن ([؟] انجام دادن) کارها هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع)، برای هدف هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع)، وَقَعْدَن ([؟] مورد واقعشدن قرار دادن): [💬یا بعبارتی «عمل کردن بقصد واقعیت دادن به چیزی بخاطر رسیدن به هدفی خاص»]
- مثال. گفتهها اَم ([؟] من/خودم) را عَمَلْدَم (؟ عمل کردم).
عَمَلْواژههای ناوَقْعائی فَرْمانی سادی «عَمَلْدَن» 「؟」 🎯 💡 🌟 | |||||||
نَهادْنَما | تَکْتایی | جَمْعْتایی | |||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] | یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آنها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.] | ||
مثبت [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/مثبت] | - | آواثاء:بعمل | - | - | آواثاء:بعملید | - | |
منفی [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/منفی] | - | آواثاء:نعمل | - | - | آواثاء:نعملید | - |
ترجمه
همصدرها
هممصدرهای ناصَریح «عَمَلْدَن» | |||||||
سانَّما[+ «ـدن/ـتن» [※ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده میشوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه هستند.] ] | گُزارِشی- | گُزاری«ـا» [※ میانوند «ـا» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن عاقل یا با اراده بودن فاعل استفاده میشود؛ مثل «اِرْثادَن ([؟] معناء:ارثادن)».] | اَنْگیزی«ـانـ» [※ میانوند «ـانـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله کسی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده مجاب شده، استفاده میشود؛ مثل «قَبولانْدَن ([؟] مورد پذیرفتهشدن قرار دادن)».] | سَبَبی«ـار» [※ میانوند «ـار» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله سیستمی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده برنامهریزی شده، استفاده میشود؛ مثل «اِجْرارْدَنْ ([؟] توسط سیستم به اجرا در آوردن)».] | باعِثی«ـابـ» [※ میانوند «ـابـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل توسط پدیدهای بوسیله کسی که مجاب یا مجبور شده، استفاده میشود؛ مثل «خورابْدَن ([؟] معناء:خورابدن)» در «سرما گندمها را [به پرندگان] خُورابْد (؟ معناء:خورابد)».] | حَقایی«ـژ» [※ میانوند «ـژ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن فعلی است که براثر یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حقیقت یا واقعیت رخمیدهد، استفاده میشود؛ مثل «فَراموژْدَن ([؟] فراموش کردن)» در «اسم دوستم را فَراموژْدَم (؟ معناء:فراموژدم)».] | |
---|---|---|---|---|---|---|---|
ناصَریح | کُنْمادین«ـمـ» [※ میانوند «ـمـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما ناکُنائی» است که برای ساختن مصدر ناگذرا استفاده میشود؛ مثل، «ذَکْرِمْدَن ([؟] متذکر شدن (دچار یادآوردن خود شدن))» در «احتمالا با این متن بِذَکْرِمَد ([؟] متذکر بشود)».] | عَمَلِمْدَن ([؟] عملیاتی شدن) | [[عملمادن|آواثاء:عملمادن]] ([؟] معناء:عملمادن) | [[عملماندن|آواثاء:عملماندن]] ([؟] معناء:عملماندن) | [[عملماردن|آواثاء:عملماردن]] ([؟] معناء:عملماردن) | [[عملمابدن|آواثاء:عملمابدن]] ([؟] معناء:عملمابدن) | [[عملمژدن|آواثاء:عملمژدن]] ([؟] معناء:عملمژدن) |
کُنادین- | عَمَلْدَن ([؟] عمل کردن بقصد واقعیت دادن به چیزی بخاطر رسیدن به هدفی خاص) | [[عملادن|آواثاء:عملادن]] ([؟] معناء:عملادن) | [[عملاندن|آواثاء:عملاندن]] ([؟] معناء:عملاندن) | [[عملاردن|آواثاء:عملاردن]] ([؟] معناء:عملاردن) | [[عملابدن|آواثاء:عملابدن]] ([؟] معناء:عملابدن) | [[عملژدن|آواثاء:عملژدن]] ([؟] معناء:عملژدن) | |
کُناشْتین«ـ*شـ» [※ میانوند «ـشـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما ناکُنائی» است که برای ساختن مصدر مجهول ناگذرا استفاده میشود؛ مثل، «بَهْرِشْتَن ([؟] استفاده شدن)» در «چسب هه ([؟] مذکور؛ یادشده) بِبَهْرِشَد (؟ استفاده میشود)».] | [[عملشتن|آواثاء:عملشتن]] ([؟] معناء:عملشتن) | [[عملاشتن|آواثاء:عملاشتن]] ([؟] معناء:عملاشتن) | [[عملانشتن|آواثاء:عملانشتن]] ([؟] معناء:عملانشتن) | [[عملارشتن|آواثاء:عملارشتن]] ([؟] معناء:عملارشتن) | [[عملابشتن|آواثاء:عملابشتن]] ([؟] معناء:عملابشتن) | [[عملژشتن|آواثاء:عملژشتن]] ([؟] معناء:عملژشتن) | |
کُنِشانْدین«ـش*ـ» [※ میانوند «ـشـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما ناکُنائی» است که برای ساختن مصدر مجهول گذرا استفاده میشود؛ مثل، «خُورِشانْدَن ([؟] مورد خوردهشدن به علت سوقیافتگی قرار دادن)» در «علی غذا اَم ([؟] من/خودم) را خُورِشانْد ([؟] مورد خوردهشدن به علت سوقیافتگی قرار داد)».] | - | - | [[عملشاندن|آواثاء:عملشاندن]] ([؟] معناء:عملشاندن) | [[عملشاردن|آواثاء:عملشاردن]] ([؟] معناء:عملشاردن) | [[عملشابدن|آواثاء:عملشابدن]] ([؟] معناء:عملشابدن) | [[عملشژدن|آواثاء:عملشژدن]] ([؟] معناء:عملشژدن) |
هممصدرهای نااَثَری «عَمَلْدَن» | |||||||
سانَّما[+ «ـدن/ـتن» [※ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده میشوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه هستند.] ] | گُزارِشی- | گُزاری«ـا» [※ میانوند «ـا» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن عاقل یا با اراده بودن فاعل استفاده میشود؛ مثل «اِرْثادَن ([؟] معناء:ارثادن)».] | اَنْگیزی«ـانـ» [※ میانوند «ـانـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله کسی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده مجاب شده، استفاده میشود؛ مثل «قَبولانْدَن ([؟] مورد پذیرفتهشدن قرار دادن)».] | سَبَبی«ـار» [※ میانوند «ـار» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله سیستمی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده برنامهریزی شده، استفاده میشود؛ مثل «اِجْرارْدَنْ ([؟] توسط سیستم به اجرا در آوردن)».] | باعِثی«ـابـ» [※ میانوند «ـابـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل توسط پدیدهای بوسیله کسی که مجاب یا مجبور شده، استفاده میشود؛ مثل «خورابْدَن ([؟] معناء:خورابدن)» در «سرما گندمها را [به پرندگان] خُورابْد (؟ معناء:خورابد)».] | حَقایی«ـژ» [※ میانوند «ـژ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن فعلی است که براثر یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حقیقت یا واقعیت رخمیدهد، استفاده میشود؛ مثل «فَراموژْدَن ([؟] فراموش کردن)» در «اسم دوستم را فَراموژْدَم (؟ معناء:فراموژدم)».] | |
---|---|---|---|---|---|---|---|
نااَثَری | کُنْمادین«ـفمـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/فم] | [[عملفمدن|آواثاء:عملفمدن]] ([؟] معناء:عملفمدن) | [[عملفمادن|آواثاء:عملفمادن]] ([؟] معناء:عملفمادن) | [[عملفماندن|آواثاء:عملفماندن]] ([؟] معناء:عملفماندن) | [[عملفماردن|آواثاء:عملفماردن]] ([؟] معناء:عملفماردن) | [[عملفمابدن|آواثاء:عملفمابدن]] ([؟] معناء:عملفمابدن) | [[عملفمژدن|آواثاء:عملفمژدن]] ([؟] معناء:عملفمژدن) |
کُنادین«ـفـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/ف] | [[عملفتن|آواثاء:عملفتن]] ([؟] معناء:عملفتن) | [[عملفادن|آواثاء:عملفادن]] ([؟] معناء:عملفادن) | [[عملفاندن|آواثاء:عملفاندن]] ([؟] معناء:عملفاندن) | [[عملفاردن|آواثاء:عملفاردن]] ([؟] معناء:عملفاردن) | [[عملفابدن|آواثاء:عملفابدن]] ([؟] معناء:عملفابدن) | [[عملفژدن|آواثاء:عملفژدن]] ([؟] معناء:عملفژدن) | |
کُناشْتین«ـف*شـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/ف*ش] | [[عملفشتن|آواثاء:عملفشتن]] ([؟] معناء:عملفشتن) | [[عملفاشتن|آواثاء:عملفاشتن]] ([؟] معناء:عملفاشتن) | [[عملفانشتن|آواثاء:عملفانشتن]] ([؟] معناء:عملفانشتن) | [[عملفارشتن|آواثاء:عملفارشتن]] ([؟] معناء:عملفارشتن) | [[عملفابشتن|آواثاء:عملفابشتن]] ([؟] معناء:عملفابشتن) | [[عملفژشتن|آواثاء:عملفژشتن]] ([؟] معناء:عملفژشتن) | |
کُنِشانْدین«ـشف*ـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/شف*] | - | - | [[عملشفاندن|آواثاء:عملشفاندن]] ([؟] معناء:عملشفاندن) | [[عملشفاردن|آواثاء:عملشفاردن]] ([؟] معناء:عملشفاردن) | [[عملشفابدن|آواثاء:عملشفابدن]] ([؟] معناء:عملشفابدن) | [[عملشفژدن|آواثاء:عملشفژدن]] ([؟] معناء:عملشفژدن) |
هممصدرهای اَثَری «عَمَلْدَن» | |||||||
سانَّما[+ «ـدن/ـتن» [※ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده میشوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه هستند.] ] | گُزارِشی- | گُزاری«ـا» [※ میانوند «ـا» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن عاقل یا با اراده بودن فاعل استفاده میشود؛ مثل «اِرْثادَن ([؟] معناء:ارثادن)».] | اَنْگیزی«ـانـ» [※ میانوند «ـانـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله کسی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده مجاب شده، استفاده میشود؛ مثل «قَبولانْدَن ([؟] مورد پذیرفتهشدن قرار دادن)».] | سَبَبی«ـار» [※ میانوند «ـار» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله سیستمی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده برنامهریزی شده، استفاده میشود؛ مثل «اِجْرارْدَنْ ([؟] توسط سیستم به اجرا در آوردن)».] | باعِثی«ـابـ» [※ میانوند «ـابـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل توسط پدیدهای بوسیله کسی که مجاب یا مجبور شده، استفاده میشود؛ مثل «خورابْدَن ([؟] معناء:خورابدن)» در «سرما گندمها را [به پرندگان] خُورابْد (؟ معناء:خورابد)».] | حَقایی«ـژ» [※ میانوند «ـژ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن فعلی است که براثر یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حقیقت یا واقعیت رخمیدهد، استفاده میشود؛ مثل «فَراموژْدَن ([؟] فراموش کردن)» در «اسم دوستم را فَراموژْدَم (؟ معناء:فراموژدم)».] | |
---|---|---|---|---|---|---|---|
اَثَری | کُنْمادین«ـخمـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/خم] | [[عملخمدن|آواثاء:عملخمدن]] ([؟] معناء:عملخمدن) | [[عملخمادن|آواثاء:عملخمادن]] ([؟] معناء:عملخمادن) | [[عملخماندن|آواثاء:عملخماندن]] ([؟] معناء:عملخماندن) | [[عملخماردن|آواثاء:عملخماردن]] ([؟] معناء:عملخماردن) | [[عملخمابدن|آواثاء:عملخمابدن]] ([؟] معناء:عملخمابدن) | [[عملخمژدن|آواثاء:عملخمژدن]] ([؟] معناء:عملخمژدن) |
کُنادین«ـخـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/خ] | [[عملختن|آواثاء:عملختن]] ([؟] معناء:عملختن) | [[عملخادن|آواثاء:عملخادن]] ([؟] معناء:عملخادن) | [[عملخاندن|آواثاء:عملخاندن]] ([؟] معناء:عملخاندن) | [[عملخاردن|آواثاء:عملخاردن]] ([؟] معناء:عملخاردن) | [[عملخابدن|آواثاء:عملخابدن]] ([؟] معناء:عملخابدن) | [[عملخژدن|آواثاء:عملخژدن]] ([؟] معناء:عملخژدن) | |
کُناشْتین«ـخ*شـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/خ*ش] | [[عملخشتن|آواثاء:عملخشتن]] ([؟] معناء:عملخشتن) | [[عملخاشتن|آواثاء:عملخاشتن]] ([؟] معناء:عملخاشتن) | [[عملخانشتن|آواثاء:عملخانشتن]] ([؟] معناء:عملخانشتن) | [[عملخارشتن|آواثاء:عملخارشتن]] ([؟] معناء:عملخارشتن) | [[عملخابشتن|آواثاء:عملخابشتن]] ([؟] معناء:عملخابشتن) | [[عملخژشتن|آواثاء:عملخژشتن]] ([؟] معناء:عملخژشتن) | |
کُنِشانْدین«ـشخ*ـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/شخ*] | - | - | [[عملشخاندن|آواثاء:عملشخاندن]] ([؟] معناء:عملشخاندن) | [[عملشخاردن|آواثاء:عملشخاردن]] ([؟] معناء:عملشخاردن) | [[عملشخابدن|آواثاء:عملشخابدن]] ([؟] معناء:عملشخابدن) | [[عملشخژدن|آواثاء:عملشخژدن]] ([؟] معناء:عملشخژدن) |