صحبدن
ظاهر
مصدر «صُحِبْدَن»، به معنی «مورد صحبت قرار دادن»، از «صحبـ + ـدن [※ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، میگویند.] » ساختهشده است؛ و بن گذشته (ماضی)، کنون (مضارع)، و آینده اش، به ترتیب، «صُحِبْد»، «آواثاء:صحب»، و «آواثاء:صحبن» میباشد.
فارسی
مصدر
- ️تلفظ: /صُحِبْدَن/📥 ریشهشناسی: صحبـ + ـدن [※ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، میگویند.]
- تعریف «صحبدن». فرایند شِرُکْتَن ([؟] مورد اشتراکگذاری قرار دادن) نظرها هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) برای رسیدن به نتیجه یا درک بهتر در یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) گروه: [💬یا بعبارتی «مورد صحبت قرار دادن»]
- مثال. صُحِبْدَن (؟ مورد صحبت قرار دادن) درمورد مُئْخُلِفْماءها ([؟] اختلافها) بهترین روش برای رَفِعْدَن ([؟] مورد رفعشدن (برطرفشدن) نامطلوب قرار دادن) اِشان ([؟] آنها/خودشان) ئَد ([؟] است).
عملواژه
- ️تلفظ: /صُحِبْدَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «صحبدن»: ▶ «صُحِبْد» (بنگذشته «صحبدن»)، «آواثاء:صحب» (بنکنون «صحبدن»)، «آواثاء:صحبن» (بنآینده «صحبدن») ◀
- تعریف «صحبدن». نظرها هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) را برای رسیدن به نتیجه یا درک بهتر در یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) گروه شِرُکْتَن ([؟] مورد اشتراکگذاری قرار دادن): [💬یا بعبارتی «مورد صحبت قرار دادن»]
- مثال. علی و حسین خیلی خوب درمورد مُئْخُلِفْماءها ([؟] اختلافها) اِشان ([؟] آنها/خودشان) صُحِبْدَند (؟ صحبت کردند).
عَمَلْواژههای ناوَقْعائی فَرْمانی سادی «صُحِبْدَن» 「؟」 🎯 💡 🌟 | |||||||
نَهادْنَما | تَکْتایی | جَمْعْتایی | |||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] | یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آنها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.] | ||
مثبت [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/مثبت] | - | آواثاء:بصحب | - | - | آواثاء:بصحبید | - | |
منفی [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/منفی] | - | آواثاء:نصحب | - | - | آواثاء:نصحبید | - |
ترجمه
شِرُکْتَن نظرها
- ترجمه (معادل) انگلیسی «صحبدن»: converse
همصدرها
هممصدرهای ناصَریح «صُحِبْدَن» | |||||||
سانَّما[+ «ـدن/ـتن» [※ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، میگویند.] ] | گُزارِشی- | گُزاری«ـا» [※ میانوند «ـا» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن عاقل یا با اراده بودن فاعل استفاده میشود؛ مثل «اِرْثادَن ([؟] معناء:ارثادن)».] | اَنْگیزی«ـانـ» [※ میانوند «ـانـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله کسی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده مجاب شده، استفاده میشود؛ مثل «قَبولانْدَن ([؟] مورد پذیرفتهشدن قرار دادن)».] | سَبَبی«ـار» [※ میانوند «ـار» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله سیستمی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده برنامهریزی شده، استفاده میشود؛ مثل «اِجْرارْدَنْ ([؟] توسط سیستم به اجرا در آوردن)».] | باعِثی«ـابـ» [※ میانوند «ـابـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل توسط پدیدهای بوسیله کسی که مجاب یا مجبور شده، استفاده میشود؛ مثل «خورابْدَن ([؟] معناء:خورابدن)» در «سرما گندمها را [به پرندگان] خُورابْد (؟ معناء:خورابد)».] | حَقایی«ـژ» [※ میانوند «ـژ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن فعلی است که براثر یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حقیقت یا واقعیت رخمیدهد، استفاده میشود؛ مثل «فَراموژْدَن ([؟] فراموش کردن)» در «اسم دوستم را فَراموژْدَم (؟ معناء:فراموژدم)».] | |
---|---|---|---|---|---|---|---|
ناصَریح | کُنْمادین«ـمـ» [※ میانوند «ـمـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما ناکُنائی» است که برای ساختن مصدر ناگذرا استفاده میشود؛ مثل، «ذِکْرِمْدَن ([؟] متذکر شدن (دچار یادآوردن خود شدن))» در «احتمالا با این متن بِذِکْرِمَد ([؟] متذکر بشود)».] | [[صحبمدن|آواثاء:صحبمدن]] ([؟] معناء:صحبمدن) | [[صحبمادن|آواثاء:صحبمادن]] ([؟] معناء:صحبمادن) | [[صحبماندن|آواثاء:صحبماندن]] ([؟] معناء:صحبماندن) | [[صحبماردن|آواثاء:صحبماردن]] ([؟] معناء:صحبماردن) | [[صحبمابدن|آواثاء:صحبمابدن]] ([؟] معناء:صحبمابدن) | [[صحبمژدن|آواثاء:صحبمژدن]] ([؟] معناء:صحبمژدن) |
کُنادین- | صُحِبْدَن ([؟] مورد صحبت قرار دادن) | [[صحبادن|آواثاء:صحبادن]] ([؟] معناء:صحبادن) | [[صحباندن|آواثاء:صحباندن]] ([؟] معناء:صحباندن) | [[صحباردن|آواثاء:صحباردن]] ([؟] معناء:صحباردن) | [[صحبابدن|آواثاء:صحبابدن]] ([؟] معناء:صحبابدن) | [[صحبژدن|آواثاء:صحبژدن]] ([؟] معناء:صحبژدن) | |
کُناشْتین«ـ*شـ» [※ میانوند «ـشـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما ناکُنائی» است که برای ساختن مصدر مجهول ناگذرا استفاده میشود؛ مثل، «بَهْرِشْتَن ([؟] استفاده شدن)» در «چسب هه ([؟] مذکور؛ یادشده) بِبَهْرِشَد (؟ استفاده میشود)».] | [[صحبشتن|آواثاء:صحبشتن]] ([؟] معناء:صحبشتن) | [[صحباشتن|آواثاء:صحباشتن]] ([؟] معناء:صحباشتن) | [[صحبانشتن|آواثاء:صحبانشتن]] ([؟] معناء:صحبانشتن) | [[صحبارشتن|آواثاء:صحبارشتن]] ([؟] معناء:صحبارشتن) | [[صحبابشتن|آواثاء:صحبابشتن]] ([؟] معناء:صحبابشتن) | [[صحبژشتن|آواثاء:صحبژشتن]] ([؟] معناء:صحبژشتن) | |
کُنِشانْدین«ـش*ـ» [※ میانوند «ـشـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما ناکُنائی» است که برای ساختن مصدر مجهول گذرا استفاده میشود؛ مثل، «خُورِشانْدَن ([؟] مورد خوردهشدن به علت سوقیافتگی قرار دادن)» در «علی غذا اَم ([؟] من/خودم) را خُورِشانْد ([؟] مورد خوردهشدن به علت سوقیافتگی قرار داد)».] | - | - | [[صحبشاندن|آواثاء:صحبشاندن]] ([؟] معناء:صحبشاندن) | [[صحبشاردن|آواثاء:صحبشاردن]] ([؟] معناء:صحبشاردن) | [[صحبشابدن|آواثاء:صحبشابدن]] ([؟] معناء:صحبشابدن) | [[صحبشژدن|آواثاء:صحبشژدن]] ([؟] معناء:صحبشژدن) |
هممصدرهای نااَثَری «صُحِبْدَن» | |||||||
سانَّما[+ «ـدن/ـتن» [※ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، میگویند.] ] | گُزارِشی- | گُزاری«ـا» [※ میانوند «ـا» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن عاقل یا با اراده بودن فاعل استفاده میشود؛ مثل «اِرْثادَن ([؟] معناء:ارثادن)».] | اَنْگیزی«ـانـ» [※ میانوند «ـانـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله کسی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده مجاب شده، استفاده میشود؛ مثل «قَبولانْدَن ([؟] مورد پذیرفتهشدن قرار دادن)».] | سَبَبی«ـار» [※ میانوند «ـار» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله سیستمی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده برنامهریزی شده، استفاده میشود؛ مثل «اِجْرارْدَنْ ([؟] توسط سیستم به اجرا در آوردن)».] | باعِثی«ـابـ» [※ میانوند «ـابـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل توسط پدیدهای بوسیله کسی که مجاب یا مجبور شده، استفاده میشود؛ مثل «خورابْدَن ([؟] معناء:خورابدن)» در «سرما گندمها را [به پرندگان] خُورابْد (؟ معناء:خورابد)».] | حَقایی«ـژ» [※ میانوند «ـژ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن فعلی است که براثر یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حقیقت یا واقعیت رخمیدهد، استفاده میشود؛ مثل «فَراموژْدَن ([؟] فراموش کردن)» در «اسم دوستم را فَراموژْدَم (؟ معناء:فراموژدم)».] | |
---|---|---|---|---|---|---|---|
نااَثَری | کُنْمادین«ـفمـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/فم] | [[صحبفمدن|آواثاء:صحبفمدن]] ([؟] معناء:صحبفمدن) | [[صحبفمادن|آواثاء:صحبفمادن]] ([؟] معناء:صحبفمادن) | [[صحبفماندن|آواثاء:صحبفماندن]] ([؟] معناء:صحبفماندن) | [[صحبفماردن|آواثاء:صحبفماردن]] ([؟] معناء:صحبفماردن) | [[صحبفمابدن|آواثاء:صحبفمابدن]] ([؟] معناء:صحبفمابدن) | [[صحبفمژدن|آواثاء:صحبفمژدن]] ([؟] معناء:صحبفمژدن) |
کُنادین«ـفـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/ف] | [[صحبفتن|آواثاء:صحبفتن]] ([؟] معناء:صحبفتن) | [[صحبفادن|آواثاء:صحبفادن]] ([؟] معناء:صحبفادن) | [[صحبفاندن|آواثاء:صحبفاندن]] ([؟] معناء:صحبفاندن) | [[صحبفاردن|آواثاء:صحبفاردن]] ([؟] معناء:صحبفاردن) | [[صحبفابدن|آواثاء:صحبفابدن]] ([؟] معناء:صحبفابدن) | [[صحبفژدن|آواثاء:صحبفژدن]] ([؟] معناء:صحبفژدن) | |
کُناشْتین«ـف*شـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/ف*ش] | [[صحبفشتن|آواثاء:صحبفشتن]] ([؟] معناء:صحبفشتن) | [[صحبفاشتن|آواثاء:صحبفاشتن]] ([؟] معناء:صحبفاشتن) | [[صحبفانشتن|آواثاء:صحبفانشتن]] ([؟] معناء:صحبفانشتن) | [[صحبفارشتن|آواثاء:صحبفارشتن]] ([؟] معناء:صحبفارشتن) | [[صحبفابشتن|آواثاء:صحبفابشتن]] ([؟] معناء:صحبفابشتن) | [[صحبفژشتن|آواثاء:صحبفژشتن]] ([؟] معناء:صحبفژشتن) | |
کُنِشانْدین«ـشف*ـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/شف*] | - | - | [[صحبشفاندن|آواثاء:صحبشفاندن]] ([؟] معناء:صحبشفاندن) | [[صحبشفاردن|آواثاء:صحبشفاردن]] ([؟] معناء:صحبشفاردن) | [[صحبشفابدن|آواثاء:صحبشفابدن]] ([؟] معناء:صحبشفابدن) | [[صحبشفژدن|آواثاء:صحبشفژدن]] ([؟] معناء:صحبشفژدن) |
هممصدرهای اَثَری «صُحِبْدَن» | |||||||
سانَّما[+ «ـدن/ـتن» [※ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، میگویند.] ] | گُزارِشی- | گُزاری«ـا» [※ میانوند «ـا» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن عاقل یا با اراده بودن فاعل استفاده میشود؛ مثل «اِرْثادَن ([؟] معناء:ارثادن)».] | اَنْگیزی«ـانـ» [※ میانوند «ـانـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله کسی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده مجاب شده، استفاده میشود؛ مثل «قَبولانْدَن ([؟] مورد پذیرفتهشدن قرار دادن)».] | سَبَبی«ـار» [※ میانوند «ـار» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله سیستمی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده برنامهریزی شده، استفاده میشود؛ مثل «اِجْرارْدَنْ ([؟] توسط سیستم به اجرا در آوردن)».] | باعِثی«ـابـ» [※ میانوند «ـابـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل توسط پدیدهای بوسیله کسی که مجاب یا مجبور شده، استفاده میشود؛ مثل «خورابْدَن ([؟] معناء:خورابدن)» در «سرما گندمها را [به پرندگان] خُورابْد (؟ معناء:خورابد)».] | حَقایی«ـژ» [※ میانوند «ـژ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن فعلی است که براثر یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حقیقت یا واقعیت رخمیدهد، استفاده میشود؛ مثل «فَراموژْدَن ([؟] فراموش کردن)» در «اسم دوستم را فَراموژْدَم (؟ معناء:فراموژدم)».] | |
---|---|---|---|---|---|---|---|
اَثَری | کُنْمادین«ـخمـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/خم] | [[صحبخمدن|آواثاء:صحبخمدن]] ([؟] معناء:صحبخمدن) | [[صحبخمادن|آواثاء:صحبخمادن]] ([؟] معناء:صحبخمادن) | [[صحبخماندن|آواثاء:صحبخماندن]] ([؟] معناء:صحبخماندن) | [[صحبخماردن|آواثاء:صحبخماردن]] ([؟] معناء:صحبخماردن) | [[صحبخمابدن|آواثاء:صحبخمابدن]] ([؟] معناء:صحبخمابدن) | [[صحبخمژدن|آواثاء:صحبخمژدن]] ([؟] معناء:صحبخمژدن) |
کُنادین«ـخـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/خ] | [[صحبختن|آواثاء:صحبختن]] ([؟] معناء:صحبختن) | [[صحبخادن|آواثاء:صحبخادن]] ([؟] معناء:صحبخادن) | [[صحبخاندن|آواثاء:صحبخاندن]] ([؟] معناء:صحبخاندن) | [[صحبخاردن|آواثاء:صحبخاردن]] ([؟] معناء:صحبخاردن) | [[صحبخابدن|آواثاء:صحبخابدن]] ([؟] معناء:صحبخابدن) | [[صحبخژدن|آواثاء:صحبخژدن]] ([؟] معناء:صحبخژدن) | |
کُناشْتین«ـخ*شـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/خ*ش] | [[صحبخشتن|آواثاء:صحبخشتن]] ([؟] معناء:صحبخشتن) | [[صحبخاشتن|آواثاء:صحبخاشتن]] ([؟] معناء:صحبخاشتن) | [[صحبخانشتن|آواثاء:صحبخانشتن]] ([؟] معناء:صحبخانشتن) | [[صحبخارشتن|آواثاء:صحبخارشتن]] ([؟] معناء:صحبخارشتن) | [[صحبخابشتن|آواثاء:صحبخابشتن]] ([؟] معناء:صحبخابشتن) | [[صحبخژشتن|آواثاء:صحبخژشتن]] ([؟] معناء:صحبخژشتن) | |
کُنِشانْدین«ـشخ*ـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/شخ*] | - | - | [[صحبشخاندن|آواثاء:صحبشخاندن]] ([؟] معناء:صحبشخاندن) | [[صحبشخاردن|آواثاء:صحبشخاردن]] ([؟] معناء:صحبشخاردن) | [[صحبشخابدن|آواثاء:صحبشخابدن]] ([؟] معناء:صحبشخابدن) | [[صحبشخژدن|آواثاء:صحبشخژدن]] ([؟] معناء:صحبشخژدن) |