پرش به محتوا

سانجدن

از واژسین

مصدر «سانِجْدَن»، به‌معنی «مورد سنجش همسانی قرار دادن» می‌باشد؛ به‌عبارتی دیگر، فرایندی که در آن برابری، تساوی، هم‌ارزشی، یا یکسانی (یکی بودن) حاصل از وضعیت دو چیز باهم مقایسه بشود. این مصدر از «سانـ + ـجـ [ فراثاء:بنواج/مصدروند/ج] + ـدن [ پسوند «ـدن» که «مَصْدَرْنَما» نامیده می‌شود، نمایانگر مصدر بودن یک واژه است.] » ساخته‌شده است.

; بن‌های تصریفی «سانِجْدَن»

بن‌های تصریفی «سانِجْدَن» به‌گونه زیر ساخته می‌شوند:

  • بُنْ‌پیشْگُذَشْتِه [ پایه فعل‌های گذشته در گذشته] : تعویض مَصْدَرْنَما «ـدن» با «ـِتْد» ← «سانِجِتْد»
  • بُنْ‌گُذَشْتِه [ پایه فعل ماضی] : مصدر بدون «ن» مَصْدَرْنَما ← «سانِجْد»
  • بُنْ‌پَسْگُذَشْتِه [ پایه فعل‌های آینده در گذشته] : تعویض مَصْدَرْنَما «ـدن» با «ـِتْن» ← «سانِجِتْن»
  • بُنْ‌کُنون [ پایه فعل مضارع] : مصدر بدون مَصْدَرْنَما ← «سانِج»
  • بُنْ‌پیشْآیَنْدِه [ پایه فعل‌های گذشته در آینده] : تعویض مَصْدَرْنَما با «ـِنْت» ← «سانِجِنْت»
  • بُنْ‌آیَنْدِه [ پایه فعل آینده] : مصدر بدون «د» مَصْدَرْنَما ← «سانِجْن»
  • بُنْ‌پَسْآیَنْدِه [ پایه فعل‌های آینده در آینده] : تعویض مَصْدَرْنَما با «ـِنْن» ← «سانِجِنْن»

فارسی

مصدر

  1. تعریف «سانجدن». فرایند سَنِجْدَن ([؟] مورد سنجیده‌شدن قرار دادن) اَرِزاف ([؟] ارزش‌زا (ارزش)) یا سُوِیاف ([؟] یکتایی‌زا (ذات؛ ماهیت)) دو چیز باهَم ([؟] با هم):‌ [💬یا بعبارتی «مورد سنجش همسانی قرار دادن»]
    🚀مثال. برای سانِجْدَن (؟ مورد سنجش همسانی قرار دادن) این دو غَیِرْپَذیر ([؟] پذیرنده غیر) تایَد ([؟] شدنی بوده/است/خواهد بود) از عَمَلِپالْ‌های ([؟] عملگرهای) == یا is بِبَهِرْد ([؟] مورد استفاده‌شدن قرار داد).🌐ترجمه: برای سنجیدن برابری این دو متغیر می‌توان از عملگرهای == یا is استفاده کرد.

عملواژه

  • 🗣تلفظ: /سانِجْدَن/ بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «سانجدن»: بن گذشته در گذشته «سانجدن»: «سانِجِتْد»؛ بن گذشته «سانجدن»: «سانِجْد»؛ بن آینده در گذشته «سانجدن»: «سانِجِتْن»«سانِج» (بن‌کنون «سانجدن»)، ؛ بن گذشته در آینده «سانجدن»: «سانِجِنْت»؛ بن آینده «سانجدن»: «سانِجْن»؛ بن آینده در آینده «سانجدن»: «سانِجِنْن»
  1. تعریف «سانجدن». اَرِزاف ([؟] ارزش‌زا (ارزش)) یا سُوِیاف ([؟] یکتایی‌زا (ذات؛ ماهیت)) دو چیز را باهَم ([؟] با هم) سَنِجْدَن ([؟] مورد سنجیده‌شدن قرار دادن):‌ [💬یا بعبارتی «مورد سنجش همسانی قرار دادن»]
    🚀مثال. با عَمَلِپال ([؟] عملگر) is دو غَیِرْپَذیر ([؟] پذیرنده غیر) هه ([؟] مذکور؛ یادشده) را سانِجْدَم (؟ مورد سنجش همسانی قرار دادم).🌐ترجمه: با عملگر is آن دو متغیر را از نظر همسانی باهم سنجیدم.
عَمَلْواژه‌های اَنِجائی نافَرْجامی سادی «سانِجْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمِعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
قبل پیشْگُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پیشگذشته] سانِجِتْدَم سانِجِتْدی سانِجِتْد سانِجِتْدیم سانِجِتْدید سانِجِتْدَنْد
گُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/گذشته] سانِجْدَم سانِجْدی سانِجْد سانِجْدیم سانِجْدید سانِجْدَنْد
پَسْگُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پسگذشته] سانِجِتْنَم سانِجِتْنی سانِجِتْنَد سانِجِتْنیم سانِجِتْنید سانِجِتْنَنْد
حال کُنون [ فراثاء:عملواژه/زمانما/کنون] سانِجَم سانِجی سانِجَد سانِجیم سانِجید سانِجَنْد
بعد پیشْآیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پیشآینده] سانِجِنْتَم سانِجِنْتی سانِجِنْت سانِجِنْتیم سانِجِنْتید سانِجِنْتَنْد
آیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/آینده] سانِجْنَم سانِجْنی سانِجْنَد سانِجْنیم سانِجْنید سانِجْنَنْد
پَسْآیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پسآینده] سانِجِنْنَم سانِجِنْنی سانِجِنْنَد سانِجِنْنیم سانِجِنْنید سانِجِنْنَنْد
عَمَلْواژه‌های اَنِجائی فَرْمانی سادی «سانِجْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمِعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
مُثْبَت [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/مثبت] - بِسانِج - - بِسانِجید -
طَرْدی [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/منفی/طردی] - نَسانِج - - نَسانِجید -
حَذَری [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/منفی/حذری] - ناسانِج - - ناسانِجید -

ترجمه

سَنِجْدَن (؟ مورد سنجیده‌شدن قرار دادن) اَرِزاف (؟ ارزش‌زا (ارزش)) یا سُوِیاف (؟ یکتایی‌زا (ذات؛ ماهیت))