پرش به محتوا

دنبدن

از واژسین

مصدر «دُنِبْدَن»، به‌معنی «مورد پیگیری‌شدن قرار دادن» می‌باشد؛ به‌عبارتی دیگر، فرایندی که در آن چیزی مورد توجه و پیگیری قرار بگیرد. این مصدر از «دنبـ + ـدن [ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده می‌شوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه است.] » ساخته‌شده است.

; بن‌های تصریفی «دُنِبْدَن»

بن‌های تصریفی «دُنِبْدَن» به‌گونه زیر ساخته می‌شوند:

  • بُنْ‌پیشْگُذَشْتِه [ پایه فعل‌های گذشته در گذشته] : تعویض مَصْدَرْنَما «ـدن» با «ـِتْد» ← «دُنِبِتْد»
  • بُنْ‌گُذَشْتِه [ پایه فعل ماضی] : مصدر بدون «ن» مَصْدَرْنَما ← «دُنِبْد»
  • بُنْ‌پَسْگُذَشْتِه [ پایه فعل‌های آینده در گذشته] : تعویض مَصْدَرْنَما «ـدن» با «ـِتْن» ← «دُنِبِتْن»
  • بُنْ‌کُنون [ پایه فعل مضارع] : مصدر بدون مَصْدَرْنَما ← «دُنِب»
  • بُنْ‌پیشْآیَنْدِه [ پایه فعل‌های گذشته در آینده] : تعویض مَصْدَرْنَما با «ـِنْت» ← «دُنِبِنْت»
  • بُنْ‌آیَنْدِه [ پایه فعل آینده] : مصدر بدون «د» مَصْدَرْنَما ← «دُنِبْن»
  • بُنْ‌پَسْآیَنْدِه [ پایه فعل‌های آینده در آینده] : تعویض مَصْدَرْنَما با «ـِنْن» ← «دُنِبِنْن»

فارسی

مصدر

  1. تعریف «دنبدن». فرایند وَضِعْدَن ([؟] مورد وضع‌شدن قرار دادن) وَجِهِش ([؟] روند توجه) بر چیزی:‌ [💬یا بعبارتی «مورد پیگیری‌شدن قرار دادن»]
    🚀مثال. دُنِبْدَن (؟ مورد پیگیری‌شدن قرار دادن) آرزوها در جوانی طبیعی ئَد ([؟] است (فعل ربط)).🌐ترجمه: دنبال کردن آرزوها در جوانی طبیعی است.

عملواژه

  • 🗣تلفظ: /دُنِبْدَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «دنبدن»: بن گذشته در گذشته «دنبدن»: «دُنِبِتْد»؛ بن گذشته «دنبدن»: «دُنِبْد»؛ بن آینده در گذشته «دنبدن»: «دُنِبِتْن»«دُنِب» (بن‌کنون «دنبدن»)، ؛ بن گذشته در آینده «دنبدن»: «دُنِبِنْت»؛ بن آینده «دنبدن»: «دُنِبْن»؛ بن آینده در آینده «دنبدن»: «دُنِبِنْن»
  1. تعریف «دنبدن». وَجِهِش ([؟] روند توجه) بر چیزی را وَضِعْدَن ([؟] مورد وضع‌شدن قرار دادن):‌ [💬یا بعبارتی «مورد پیگیری‌شدن قرار دادن»]
    🚀مثال. سال‌ها رویای بازیگری را ئی‌دُنِبْد (؟ درجریان مورد پیگیری‌شدن قرار داد) تا دَرْنَهایَت ([؟] در نهایت) کارِکْت ([؟] مورد انجام پیروزمندانه قرار داد).🌐ترجمه: سال‌ها رویای بازیگری را دنبال کرد تا بالاخره موفق شد.
عَمَلْواژه‌های اَنِجائی نافَرْجامی سادی «دُنِبْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمِعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
قبل پیشْگُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پیشگذشته] آواثاء:دنبتدم آواثاء:دنبتدی دُنِبِتْد آواثاء:دنبتدیم آواثاء:دنبتدید آواثاء:دنبتدند
گُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/گذشته] آواثاء:دنبدم آواثاء:دنبدی دُنِبْد آواثاء:دنبدیم آواثاء:دنبدید آواثاء:دنبدند
پَسْگُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پسگذشته] آواثاء:دنبتنم آواثاء:دنبتنی آواثاء:دنبتند آواثاء:دنبتنیم آواثاء:دنبتنید آواثاء:دنبتنند
حال کُنون [ فراثاء:عملواژه/زمانما/کنون] آواثاء:دنبم آواثاء:دنبی آواثاء:دنبَد آواثاء:دنبیم آواثاء:دنبید آواثاء:دنبند
بعد پیشْآیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پیشآینده] آواثاء:دنبنتم آواثاء:دنبنتی دُنِبِنْت آواثاء:دنبنتیم آواثاء:دنبنتید آواثاء:دنبنتند
آیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/آینده] آواثاء:دنبنم آواثاء:دنبنی آواثاء:دنبنَد آواثاء:دنبنیم آواثاء:دنبنید آواثاء:دنبنند
پَسْآیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پسآینده] آواثاء:دنبننم آواثاء:دنبننی آواثاء:دنبننَد آواثاء:دنبننیم آواثاء:دنبننید آواثاء:دنبننند
عَمَلْواژه‌های اَنِجائی فَرْمانی سادی «دُنِبْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمِعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
مُثْبَت [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/مثبت] - آواثاء:بدنب - - آواثاء:بدنبید -
طَرْدی [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/منفی/طردی] - آواثاء:ندنب - - آواثاء:ندنبید -
حَذَری [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/منفی/حذری] - آواثاء:نادنب - - آواثاء:نادنبید -

ترجمه

وَضِعْدَن (؟ مورد وضع‌شدن قرار دادن) وَجِهِش (؟ روند توجه)
  • ترجمه (معادل) انگلیسی «دنبدن»: To pursue؛ ترجمه (معادل) انگلیسی «دنبدن»: To follow up on