عَبِرات ([؟] عبارت) «حل کردن» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):
- حَلّْدَن:❖ مورد حلشدن قرار دادن؛
- 🗝️مثال. برای گرفتن نمره بیست، باید مسئله آخر را نیز حل میکردم.🔮معادل: برای اَسْتودَن ([؟] مورد ستاندهشدن قرار دادن) نمره بیست، بایَد ([؟] باید) مسئله آخر را نیز بِحَلّْدَم (؟ مورد حلشدن قرار بدادم).
- تَوِنْدَن:❖ مورد آمیختهشدن قرار دادن؛
- 🗝️مثال. برای حل کردن نشاسته در شیر، بهتر است شیر سرد باشد.🔮معادل: برای تَوِنْدَن (؟ مورد آمیختهشدن قرار دادن) نشاسته در شیر، هایَد ([؟] بهتر بوده/است/خواهد بود) شیر سرد بِئِسَد ([؟] باشد).