پرش به محتوا

بنکاودن

از واژسین

مصدر «بُنْکاوْدَن»، به‌معنی «مورد تحلیل قرار دادن» می‌باشد؛ به‌عبارتی دیگر، فرایندی که در آن سیستمی، برای یافتن اجزاء و رابطه بینشان، مورد جست‌وجو یا بررسی دقیق قرار بگیرد. این مصدر از «بنـ [ فراثاء:بنواج/پیشوند/بن] + کاودن» ساخته‌شده است.

; بن‌های تصریفی «بُنْکاوْدَن»

بن‌های تصریفی «بُنْکاوْدَن» به‌گونه زیر ساخته می‌شوند:

فارسی

مصدر

  1. تعریف «بنکاودن». فرایند دِقَّتیدَن ([؟] مورد دقت‌کرده شدن قرار دادن) رَبْطاء ([؟] ربط‌ده (رابطه)) جزءهای یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) سیستم از جنبه هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) بِقَص ([؟] به‌قصد) شناختن رفتار اَش ([؟] آن/آنرا):‌ [💬یا بعبارتی «مورد تحلیل قرار دادن»]
    🚀مثال. برای دایِرْدَن ([؟] مورد ایجاد و توسعه قرار دادن) سیستم نرم‌افزاری، بُنْکاوْدَن (؟ مورد تحلیل قرار دادن) منطق کَسْبُکار ([؟] کسب و کار) نیازْمائَد ([؟] نیاز است).

عملواژه

  1. تعریف «بنکاودن». رَبْطاء ([؟] ربط‌ده (رابطه)) جزءهای یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) سیستم را از جنبه هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) بِقَص ([؟] به‌قصد) شناختن رفتار اَش ([؟] آن/آنرا) دِقَّتیدَن ([؟] مورد دقت‌کرده شدن قرار دادن):‌ [💬یا بعبارتی «مورد تحلیل قرار دادن»]
    🚀مثال. برای اینکه یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) سیستم نرم‌افزاری برای شَرِکْگاه ([؟] تشکل اقتصادی (شرکت)) هه ([؟] مذکور؛ یادشده) بِدایِرَم ([؟] مورد ایجاد کردن و توسعه دادن قرار بدهم)، نخست منطق کَسْبُکار ([؟] کسب و کار) اَش ([؟] آن/آنرا) را بُنْکاوْد (؟ مورد تحلیل قرار داد).
عَمَلْواژه‌های اَنِجائی نافَرْجامی سادی «بُنْکاوْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمِعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
قبل پیشْگُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پیشگذشته] {{:آواثاء:بنجثاء:بنکاودن/پیشگذشتهم}} {{:آواثاء:بنجثاء:بنکاودن/پیشگذشتهی}} {{:آواثاء:بنجثاء:بنکاودن/پیشگذشته

}}

{{:آواثاء:بنجثاء:بنکاودن/پیشگذشتهیم}} {{:آواثاء:بنجثاء:بنکاودن/پیشگذشتهید

}}

{{:آواثاء:بنجثاء:بنکاودن/پیشگذشتهند}}
گُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/گذشته] آواثاء:بنکاودم آواثاء:بنکاودی بُنْکاوْد آواثاء:بنکاودیم آواثاء:بنکاودید آواثاء:بنکاودند
پَسْگُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پسگذشته] {{:آواثاء:بنجثاء:بنکاودن/پسگذشتهم}} {{:آواثاء:بنجثاء:بنکاودن/پسگذشتهی}} {{:آواثاء:بنجثاء:بنکاودن/پسگذشتهد

}}

{{:آواثاء:بنجثاء:بنکاودن/پسگذشتهیم}} {{:آواثاء:بنجثاء:بنکاودن/پسگذشتهید

}}

{{:آواثاء:بنجثاء:بنکاودن/پسگذشتهند}}
حال کُنون [ فراثاء:عملواژه/زمانما/کنون] آواثاء:بنکاوم آواثاء:بنکاوی آواثاء:بنکاوَد آواثاء:بنکاویم آواثاء:بنکاوید آواثاء:بنکاوند
بعد پیشْآیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پیشآینده] {{:آواثاء:بنجثاء:بنکاودن/پیشآیندهم}} {{:آواثاء:بنجثاء:بنکاودن/پیشآیندهی}} {{:آواثاء:بنجثاء:بنکاودن/پیشآینده

}}

{{:آواثاء:بنجثاء:بنکاودن/پیشآیندهیم}} {{:آواثاء:بنجثاء:بنکاودن/پیشآیندهید

}}

{{:آواثاء:بنجثاء:بنکاودن/پیشآیندهند}}
آیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/آینده] آواثاء:بنکاونم آواثاء:بنکاونی آواثاء:بنکاونَد آواثاء:بنکاونیم آواثاء:بنکاونید آواثاء:بنکاونند
پَسْآیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پسآینده] {{:آواثاء:بنجثاء:بنکاودن/پسآیندهم}} {{:آواثاء:بنجثاء:بنکاودن/پسآیندهی}} {{:آواثاء:بنجثاء:بنکاودن/پسآیندهَد

}}

{{:آواثاء:بنجثاء:بنکاودن/پسآیندهیم}} {{:آواثاء:بنجثاء:بنکاودن/پسآیندهید

}}

{{:آواثاء:بنجثاء:بنکاودن/پسآیندهند}}
عَمَلْواژه‌های اَنِجائی فَرْمانی سادی «بُنْکاوْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمِعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
مُثْبَت [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/مثبت] - آواثاء:ببنکاو - - آواثاء:ببنکاوید -
طَرْدی [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/منفی/طردی] - آواثاء:نبنکاو - - آواثاء:نبنکاوید -
حَذَری [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/منفی/حذری] - آواثاء:نابنکاو - - آواثاء:نابنکاوید -

ترجمه

دِقَّتیدَن (؟ مورد دقت‌کرده شدن قرار دادن) بِقَص (؟ به‌قصد) شِناسْتَن (؟ مورد شناخته‌شدن قرار دادن)
  • ترجمه (معادل) انگلیسی «بنکاودن»: To analyze a system؛ ترجمه (معادل) انگلیسی «بنکاودن»: analysis