برهنیدن
ظاهر
مصدر «بِرَهْنیدَن»، به معنی «برهنه کردن»، از «برهنـ + ـیدن [※ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، میگویند.] » ساختهشده است؛ و بن گذشته (ماضی)، کنون (مضارع)، و آینده اش، به ترتیب، «آواثاء:برهنید»، «آواثاء:برهن»، و «آواثاء:برهنین» میباشد.
فارسی
مصدر
- ️تلفظ: /بِرَهْنیدَن/📥 ریشهشناسی: برهنـ + ـیدن [※ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، میگویند.] متضاد «برهنیدن»: ربطاء:برهنیدن/ضد
- تعریف «برهنیدن». فرایند حَذِفْتَن ([؟] حدف کردن) پوشاء ([؟] پوشاننده (پوشش)) چیزی: [💬یا بعبارتی «برهنه کردن»]
عملواژه
- ️تلفظ: /بِرَهْنیدَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «برهنیدن»: ▶ «آواثاء:برهنید» (بنگذشته «برهنیدن»)، «آواثاء:برهن» (بنکنون «برهنیدن»)، «آواثاء:برهنین» (بنآینده «برهنیدن») ◀
- تعریف «برهنیدن». پوشاء ([؟] پوشاننده (پوشش)) چیزی را حَذِفْتَن ([؟] حدف کردن): [💬یا بعبارتی «برهنه کردن»]
عَمَلْواژههای ناوَقْعائی فَرْمانی سادی «بِرَهْنیدَن» 「؟」 🎯 💡 🌟 | |||||||
نَهادْنَما | تَکْتایی | جَمْعْتایی | |||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] | یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آنها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.] | ||
مثبت [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/مثبت] | - | آواثاء:ببرهن | - | - | آواثاء:ببرهنید | - | |
منفی [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/منفی] | - | آواثاء:نبرهن | - | - | آواثاء:نبرهنید | - |
ترجمه
همصدرها
هممصدرهای ناصَریح «بِرَهْنیدَن» | |||||||
سانَّما[+ «ـدن/ـتن» [※ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، میگویند.] ] | گُزارِشی- | گُزاری«ـا» [※ میانوند «ـا» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن عاقل یا با اراده بودن فاعل استفاده میشود؛ مثل «اِرْثادَن ([؟] معناء:ارثادن)».] | اَنْگیزی«ـانـ» [※ میانوند «ـانـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله کسی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده مجاب شده، استفاده میشود؛ مثل «قَبولانْدَن ([؟] مورد پذیرفتهشدن قرار دادن)».] | سَبَبی«ـار» [※ میانوند «ـار» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله سیستمی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده برنامهریزی شده، استفاده میشود؛ مثل «اِجْرارْدَنْ ([؟] توسط سیستم به اجرا در آوردن)».] | باعِثی«ـابـ» [※ میانوند «ـابـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل توسط پدیدهای بوسیله کسی که مجاب یا مجبور شده، استفاده میشود؛ مثل «خورابْدَن ([؟] معناء:خورابدن)» در «سرما گندمها را [به پرندگان] خُورابْد (؟ معناء:خورابد)».] | حَقایی«ـژ» [※ میانوند «ـژ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن فعلی است که براثر یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حقیقت یا واقعیت رخمیدهد، استفاده میشود؛ مثل «فَراموژْدَن ([؟] فراموش کردن)» در «اسم دوستم را فَراموژْدَم (؟ معناء:فراموژدم)».] | |
---|---|---|---|---|---|---|---|
ناصَریح | کُنْمادین«ـمـ» [※ میانوند «ـمـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما ناکُنائی» است که برای ساختن مصدر ناگذرا استفاده میشود؛ مثل، «ذِکْرِمْدَن ([؟] متذکر شدن (دچار یادآوردن خود شدن))» در «احتمالا با این متن بِذِکْرِمَد ([؟] متذکر بشود)».] | [[برهنمدن|آواثاء:برهنمدن]] ([؟] معناء:برهنمدن) | [[برهنمادن|آواثاء:برهنمادن]] ([؟] معناء:برهنمادن) | [[برهنماندن|آواثاء:برهنماندن]] ([؟] معناء:برهنماندن) | [[برهنماردن|آواثاء:برهنماردن]] ([؟] معناء:برهنماردن) | [[برهنمابدن|آواثاء:برهنمابدن]] ([؟] معناء:برهنمابدن) | [[برهنمژدن|آواثاء:برهنمژدن]] ([؟] معناء:برهنمژدن) |
کُنادین- | بِرَهْنیدَن ([؟] برهنه کردن) | [[برهنادن|آواثاء:برهنادن]] ([؟] معناء:برهنادن) | [[برهناندن|آواثاء:برهناندن]] ([؟] معناء:برهناندن) | [[برهناردن|آواثاء:برهناردن]] ([؟] معناء:برهناردن) | [[برهنابدن|آواثاء:برهنابدن]] ([؟] معناء:برهنابدن) | [[برهنژدن|آواثاء:برهنژدن]] ([؟] معناء:برهنژدن) | |
کُناشْتین«ـ*شـ» [※ میانوند «ـشـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما ناکُنائی» است که برای ساختن مصدر مجهول ناگذرا استفاده میشود؛ مثل، «بَهْرِشْتَن ([؟] استفاده شدن)» در «چسب هه ([؟] مذکور؛ یادشده) بِبَهْرِشَد (؟ استفاده میشود)».] | [[برهنشتن|آواثاء:برهنشتن]] ([؟] معناء:برهنشتن) | [[برهناشتن|آواثاء:برهناشتن]] ([؟] معناء:برهناشتن) | [[برهنانشتن|آواثاء:برهنانشتن]] ([؟] معناء:برهنانشتن) | [[برهنارشتن|آواثاء:برهنارشتن]] ([؟] معناء:برهنارشتن) | [[برهنابشتن|آواثاء:برهنابشتن]] ([؟] معناء:برهنابشتن) | [[برهنژشتن|آواثاء:برهنژشتن]] ([؟] معناء:برهنژشتن) | |
کُنِشانْدین«ـش*ـ» [※ میانوند «ـشـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما ناکُنائی» است که برای ساختن مصدر مجهول گذرا استفاده میشود؛ مثل، «خُورِشانْدَن ([؟] مورد خوردهشدن به علت سوقیافتگی قرار دادن)» در «علی غذا اَم ([؟] من/خودم) را خُورِشانْد ([؟] مورد خوردهشدن به علت سوقیافتگی قرار داد)».] | - | - | [[برهنشاندن|آواثاء:برهنشاندن]] ([؟] معناء:برهنشاندن) | [[برهنشاردن|آواثاء:برهنشاردن]] ([؟] معناء:برهنشاردن) | [[برهنشابدن|آواثاء:برهنشابدن]] ([؟] معناء:برهنشابدن) | [[برهنشژدن|آواثاء:برهنشژدن]] ([؟] معناء:برهنشژدن) |
هممصدرهای نااَثَری «بِرَهْنیدَن» | |||||||
سانَّما[+ «ـدن/ـتن» [※ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، میگویند.] ] | گُزارِشی- | گُزاری«ـا» [※ میانوند «ـا» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن عاقل یا با اراده بودن فاعل استفاده میشود؛ مثل «اِرْثادَن ([؟] معناء:ارثادن)».] | اَنْگیزی«ـانـ» [※ میانوند «ـانـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله کسی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده مجاب شده، استفاده میشود؛ مثل «قَبولانْدَن ([؟] مورد پذیرفتهشدن قرار دادن)».] | سَبَبی«ـار» [※ میانوند «ـار» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله سیستمی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده برنامهریزی شده، استفاده میشود؛ مثل «اِجْرارْدَنْ ([؟] توسط سیستم به اجرا در آوردن)».] | باعِثی«ـابـ» [※ میانوند «ـابـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل توسط پدیدهای بوسیله کسی که مجاب یا مجبور شده، استفاده میشود؛ مثل «خورابْدَن ([؟] معناء:خورابدن)» در «سرما گندمها را [به پرندگان] خُورابْد (؟ معناء:خورابد)».] | حَقایی«ـژ» [※ میانوند «ـژ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن فعلی است که براثر یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حقیقت یا واقعیت رخمیدهد، استفاده میشود؛ مثل «فَراموژْدَن ([؟] فراموش کردن)» در «اسم دوستم را فَراموژْدَم (؟ معناء:فراموژدم)».] | |
---|---|---|---|---|---|---|---|
نااَثَری | کُنْمادین«ـفمـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/فم] | [[برهنفمدن|آواثاء:برهنفمدن]] ([؟] معناء:برهنفمدن) | [[برهنفمادن|آواثاء:برهنفمادن]] ([؟] معناء:برهنفمادن) | [[برهنفماندن|آواثاء:برهنفماندن]] ([؟] معناء:برهنفماندن) | [[برهنفماردن|آواثاء:برهنفماردن]] ([؟] معناء:برهنفماردن) | [[برهنفمابدن|آواثاء:برهنفمابدن]] ([؟] معناء:برهنفمابدن) | [[برهنفمژدن|آواثاء:برهنفمژدن]] ([؟] معناء:برهنفمژدن) |
کُنادین«ـفـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/ف] | [[برهنفتن|آواثاء:برهنفتن]] ([؟] معناء:برهنفتن) | [[برهنفادن|آواثاء:برهنفادن]] ([؟] معناء:برهنفادن) | [[برهنفاندن|آواثاء:برهنفاندن]] ([؟] معناء:برهنفاندن) | [[برهنفاردن|آواثاء:برهنفاردن]] ([؟] معناء:برهنفاردن) | [[برهنفابدن|آواثاء:برهنفابدن]] ([؟] معناء:برهنفابدن) | [[برهنفژدن|آواثاء:برهنفژدن]] ([؟] معناء:برهنفژدن) | |
کُناشْتین«ـف*شـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/ف*ش] | [[برهنفشتن|آواثاء:برهنفشتن]] ([؟] معناء:برهنفشتن) | [[برهنفاشتن|آواثاء:برهنفاشتن]] ([؟] معناء:برهنفاشتن) | [[برهنفانشتن|آواثاء:برهنفانشتن]] ([؟] معناء:برهنفانشتن) | [[برهنفارشتن|آواثاء:برهنفارشتن]] ([؟] معناء:برهنفارشتن) | [[برهنفابشتن|آواثاء:برهنفابشتن]] ([؟] معناء:برهنفابشتن) | [[برهنفژشتن|آواثاء:برهنفژشتن]] ([؟] معناء:برهنفژشتن) | |
کُنِشانْدین«ـشف*ـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/شف*] | - | - | [[برهنشفاندن|آواثاء:برهنشفاندن]] ([؟] معناء:برهنشفاندن) | [[برهنشفاردن|آواثاء:برهنشفاردن]] ([؟] معناء:برهنشفاردن) | [[برهنشفابدن|آواثاء:برهنشفابدن]] ([؟] معناء:برهنشفابدن) | [[برهنشفژدن|آواثاء:برهنشفژدن]] ([؟] معناء:برهنشفژدن) |
هممصدرهای اَثَری «بِرَهْنیدَن» | |||||||
سانَّما[+ «ـدن/ـتن» [※ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، میگویند.] ] | گُزارِشی- | گُزاری«ـا» [※ میانوند «ـا» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن عاقل یا با اراده بودن فاعل استفاده میشود؛ مثل «اِرْثادَن ([؟] معناء:ارثادن)».] | اَنْگیزی«ـانـ» [※ میانوند «ـانـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله کسی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده مجاب شده، استفاده میشود؛ مثل «قَبولانْدَن ([؟] مورد پذیرفتهشدن قرار دادن)».] | سَبَبی«ـار» [※ میانوند «ـار» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله سیستمی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده برنامهریزی شده، استفاده میشود؛ مثل «اِجْرارْدَنْ ([؟] توسط سیستم به اجرا در آوردن)».] | باعِثی«ـابـ» [※ میانوند «ـابـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل توسط پدیدهای بوسیله کسی که مجاب یا مجبور شده، استفاده میشود؛ مثل «خورابْدَن ([؟] معناء:خورابدن)» در «سرما گندمها را [به پرندگان] خُورابْد (؟ معناء:خورابد)».] | حَقایی«ـژ» [※ میانوند «ـژ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن فعلی است که براثر یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حقیقت یا واقعیت رخمیدهد، استفاده میشود؛ مثل «فَراموژْدَن ([؟] فراموش کردن)» در «اسم دوستم را فَراموژْدَم (؟ معناء:فراموژدم)».] | |
---|---|---|---|---|---|---|---|
اَثَری | کُنْمادین«ـخمـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/خم] | [[برهنخمدن|آواثاء:برهنخمدن]] ([؟] معناء:برهنخمدن) | [[برهنخمادن|آواثاء:برهنخمادن]] ([؟] معناء:برهنخمادن) | [[برهنخماندن|آواثاء:برهنخماندن]] ([؟] معناء:برهنخماندن) | [[برهنخماردن|آواثاء:برهنخماردن]] ([؟] معناء:برهنخماردن) | [[برهنخمابدن|آواثاء:برهنخمابدن]] ([؟] معناء:برهنخمابدن) | [[برهنخمژدن|آواثاء:برهنخمژدن]] ([؟] معناء:برهنخمژدن) |
کُنادین«ـخـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/خ] | [[برهنختن|آواثاء:برهنختن]] ([؟] معناء:برهنختن) | [[برهنخادن|آواثاء:برهنخادن]] ([؟] معناء:برهنخادن) | [[برهنخاندن|آواثاء:برهنخاندن]] ([؟] معناء:برهنخاندن) | [[برهنخاردن|آواثاء:برهنخاردن]] ([؟] معناء:برهنخاردن) | [[برهنخابدن|آواثاء:برهنخابدن]] ([؟] معناء:برهنخابدن) | [[برهنخژدن|آواثاء:برهنخژدن]] ([؟] معناء:برهنخژدن) | |
کُناشْتین«ـخ*شـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/خ*ش] | [[برهنخشتن|آواثاء:برهنخشتن]] ([؟] معناء:برهنخشتن) | [[برهنخاشتن|آواثاء:برهنخاشتن]] ([؟] معناء:برهنخاشتن) | [[برهنخانشتن|آواثاء:برهنخانشتن]] ([؟] معناء:برهنخانشتن) | [[برهنخارشتن|آواثاء:برهنخارشتن]] ([؟] معناء:برهنخارشتن) | [[برهنخابشتن|آواثاء:برهنخابشتن]] ([؟] معناء:برهنخابشتن) | [[برهنخژشتن|آواثاء:برهنخژشتن]] ([؟] معناء:برهنخژشتن) | |
کُنِشانْدین«ـشخ*ـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/شخ*] | - | - | [[برهنشخاندن|آواثاء:برهنشخاندن]] ([؟] معناء:برهنشخاندن) | [[برهنشخاردن|آواثاء:برهنشخاردن]] ([؟] معناء:برهنشخاردن) | [[برهنشخابدن|آواثاء:برهنشخابدن]] ([؟] معناء:برهنشخابدن) | [[برهنشخژدن|آواثاء:برهنشخژدن]] ([؟] معناء:برهنشخژدن) |