پرش به محتوا

ساندن

از واژسین

مصدر «سانْدَن»، به‌معنی «مورد تبدیل وضعیت (آرایش درونی) قرار دادن» می‌باشد؛ به‌عبارتی دیگر، فرایندی که در آن آرایش اجزاء تشکیل‌دهنده چیزی به دیگری همانند بشود. این مصدر از «سانـ + ـدن [ پسوند «ـدن» که «مَصْدَرْنَما» نامیده می‌شود، نمایانگر مصدر بودن یک واژه است.] » ساخته‌شده است.

; بن‌های تصریفی «سانْدَن»

بن‌های تصریفی «سانْدَن» به‌گونه زیر ساخته می‌شوند:

  • بُنْ‌پیشْگُذَشْتِه [ پایه فعل‌های گذشته در گذشته] : تعویض مَصْدَرْنَما «ـدن» با «ـِتْد» ← «سانِتْد»
  • بُنْ‌گُذَشْتِه [ پایه فعل ماضی] : مصدر بدون «ن» مَصْدَرْنَما ← «سانْد»
  • بُنْ‌پَسْگُذَشْتِه [ پایه فعل‌های آینده در گذشته] : تعویض مَصْدَرْنَما «ـدن» با «ـِتْن» ← «سانِتْن»
  • بُنْ‌کُنون [ پایه فعل مضارع] : مصدر بدون مَصْدَرْنَما ← «سان»
  • بُنْ‌پیشْآیَنْدِه [ پایه فعل‌های گذشته در آینده] : تعویض مَصْدَرْنَما با «ـِنْت» ← «سانِنْت»
  • بُنْ‌آیَنْدِه [ پایه فعل آینده] : مصدر بدون «د» مَصْدَرْنَما ← «سانّ»
  • بُنْ‌پَسْآیَنْدِه [ پایه فعل‌های آینده در آینده] : تعویض مَصْدَرْنَما با «ـِنْن» ← «سانِنْن»

فارسی

مصدر

  1. تعریف «ساندن». فرایند وارْدَن ([؟] مورد تحول قرار دادن) وَضِعِیَّت ([؟] حالت درونی) جزءهای چیزی به دیگری:‌ [💬یا بعبارتی «مورد تبدیل وضعیت (آرایش درونی) قرار دادن»]
    🚀مثال. برای سانْدَن (؟ مورد تبدیل وضعیت (آرایش درونی) قرار دادن) آهن به طلا، اِکْسیرَنْدِه ([؟] کیمیاگر) نیازائیم ([؟] نیاز داریم).🌐ترجمه: برای تبدیل کردن آرایش درونی آهن به طلا، به یک کیمیاگر نیاز داریم.

عملواژه

  • 🗣تلفظ: /سانْدَن/ بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «ساندن»: بن گذشته در گذشته «ساندن»: «سانِتْد»؛ بن گذشته «ساندن»: «سانْد»؛ بن آینده در گذشته «ساندن»: «سانِتْن»«سان» (بن‌کنون «ساندن»)، ؛ بن گذشته در آینده «ساندن»: «سانِنْت»؛ بن آینده «ساندن»: «سانّ»؛ بن آینده در آینده «ساندن»: «سانِنْن»
  1. تعریف «ساندن». وَضِعِیَّت ([؟] حالت درونی) جزءهای چیزی را به دیگری وارْدَن ([؟] مورد تحول قرار دادن):‌ [💬یا بعبارتی «مورد تبدیل وضعیت (آرایش درونی) قرار دادن»]
    🚀مثال. اِکْسیرَنْدِه ([؟] کیمیاگر) هه ([؟] مذکور؛ یادشده) آهن را به طلا سانْد (؟ مورد تبدیل وضعیت (آرایش درونی) قرار داد).🌐ترجمه: آن کیمیاگر آهن را به طلا تبدیل کرد.
عَمَلْواژه‌های اَنِجائی نافَرْجامی سادی «سانْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمِعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
قبل پیشْگُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پیشگذشته] آواثاء:سانتدم آواثاء:سانتدی سانِتْد آواثاء:سانتدیم آواثاء:سانتدید آواثاء:سانتدند
گُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/گذشته] آواثاء:ساندم آواثاء:ساندی سانْد آواثاء:ساندیم آواثاء:ساندید آواثاء:ساندند
پَسْگُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پسگذشته] آواثاء:سانتنم آواثاء:سانتنی آواثاء:سانتند آواثاء:سانتنیم آواثاء:سانتنید آواثاء:سانتنند
حال کُنون [ فراثاء:عملواژه/زمانما/کنون] آواثاء:سانم آواثاء:سانی آواثاء:سانَد آواثاء:سانیم آواثاء:سانید آواثاء:سانند
بعد پیشْآیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پیشآینده] آواثاء:ساننتم آواثاء:ساننتی سانِنْت آواثاء:ساننتیم آواثاء:ساننتید آواثاء:ساننتند
آیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/آینده] آواثاء:سانّم آواثاء:سانّی آواثاء:سانّد آواثاء:سانّیم آواثاء:سانّید آواثاء:سانّند
پَسْآیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پسآینده] آواثاء:سانننم آواثاء:سانننی آواثاء:ساننند آواثاء:سانننیم آواثاء:سانننید آواثاء:سانننند
عَمَلْواژه‌های اَنِجائی فَرْمانی سادی «سانْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمِعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
مُثْبَت [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/مثبت] - آواثاء:بسان - - آواثاء:بسانید -
طَرْدی [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/منفی/طردی] - آواثاء:نسان - - آواثاء:نسانید -
حَذَری [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/منفی/حذری] - آواثاء:ناسان - - آواثاء:ناسانید -

ترجمه

وارْدَن (؟ مورد تحول قرار دادن) وَضِعِیَّت (؟ حالت درونی)
  • ترجمه (معادل) انگلیسی «ساندن»: To transmute؛ ترجمه (معادل) انگلیسی «ساندن»: To transfigure