دایردن
ظاهر
مصدر «دایِرْدَن»، به معنی «ایجاد و توسعه دادن»، از «دایر + دن [※ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، میگویند.] » ساختهشده است؛ و بن گذشته (ماضی)، کنون (مضارع)، و آینده اش، به ترتیب، «آواثاء:دایرد»، «آواثاء:دایر»، و «آواثاء:دایرن» میباشد.
فارسی
مصدر
- ️تلفظ: /دایِرْدَن/📥 ریشهشناسی: دایر + دن [※ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، میگویند.]
- تعریف «دایردن». فرایند ایجِدَن ([؟] ایجاد کردن) یا وُسْعِدَن ([؟] توسعه دادن) یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) سیستم: [💬یا بعبارتی «ایجاد و توسعه دادن»]
عملواژه
- ️تلفظ: /دایِرْدَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «دایردن»: ▶ «آواثاء:دایرد» (بنگذشته «دایردن»)، «آواثاء:دایر» (بنکنون «دایردن»)، «آواثاء:دایرن» (بنآینده «دایردن») ◀
- تعریف «دایردن». یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) سیستم را ایجِدَن ([؟] ایجاد کردن) یا وُسْعِدَن ([؟] توسعه دادن): [💬یا بعبارتی «ایجاد و توسعه دادن»]
عَمَلْواژههای ناوَقْعائی فَرْمانی سادی «دایِرْدَن» 「؟」 🎯 💡 🌟 | |||||||
نَهادْنَما | تَکْتایی | جَمْعْتایی | |||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] | یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آنها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.] | ||
مثبت [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/مثبت] | - | آواثاء:بدایر | - | - | آواثاء:بدایرید | - | |
منفی [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/منفی] | - | آواثاء:ندایر | - | - | آواثاء:ندایرید | - |
ترجمه
ایجِدَن یا وُسْعِدَن
- ترجمه (معادل) انگلیسی «دایردن»: develop
همصدرها
هممصدرهای ناصَریح «دایِرْدَن» | |||||||
سانَّما[+ «ـدن/ـتن» [※ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، میگویند.] ] | گُزارِشی- | گُزاری«ـا» [※ میانوند «ـا» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن عاقل یا با اراده بودن فاعل استفاده میشود؛ مثل «اِرْثادَن ([؟] معناء:ارثادن)».] | اَنْگیزی«ـانـ» [※ میانوند «ـانـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله کسی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده مجاب شده، استفاده میشود؛ مثل «قَبولانْدَن ([؟] مورد پذیرفتهشدن قرار دادن)».] | سَبَبی«ـار» [※ میانوند «ـار» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله سیستمی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده برنامهریزی شده، استفاده میشود؛ مثل «اِجْرارْدَنْ ([؟] توسط سیستم به اجرا در آوردن)».] | باعِثی«ـابـ» [※ میانوند «ـابـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل توسط پدیدهای بوسیله کسی که مجاب یا مجبور شده، استفاده میشود؛ مثل «خورابْدَن ([؟] معناء:خورابدن)» در «سرما گندمها را [به پرندگان] خُورابْد (؟ معناء:خورابد)».] | حَقایی«ـژ» [※ میانوند «ـژ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن فعلی است که براثر یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حقیقت یا واقعیت رخمیدهد، استفاده میشود؛ مثل «فَراموژْدَن ([؟] فراموش کردن)» در «اسم دوستم را فَراموژْدَم (؟ معناء:فراموژدم)».] | |
---|---|---|---|---|---|---|---|
ناصَریح | کُنْمادین«ـمـ» [※ میانوند «ـمـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما ناکُنائی» است که برای ساختن مصدر ناگذرا استفاده میشود؛ مثل، «ذَکْرِمْدَن ([؟] متذکر شدن (دچار یادآوردن خود شدن))» در «احتمالا با این متن بِذَکْرِمَد ([؟] متذکر بشود)».] | [[دایرمدن|آواثاء:دایرمدن]] ([؟] معناء:دایرمدن) | [[دایرمادن|آواثاء:دایرمادن]] ([؟] معناء:دایرمادن) | [[دایرماندن|آواثاء:دایرماندن]] ([؟] معناء:دایرماندن) | [[دایرماردن|آواثاء:دایرماردن]] ([؟] معناء:دایرماردن) | [[دایرمابدن|آواثاء:دایرمابدن]] ([؟] معناء:دایرمابدن) | [[دایرمژدن|آواثاء:دایرمژدن]] ([؟] معناء:دایرمژدن) |
کُنادین- | دایِرْدَن ([؟] ایجاد و توسعه دادن) | [[دایرادن|آواثاء:دایرادن]] ([؟] معناء:دایرادن) | [[دایراندن|آواثاء:دایراندن]] ([؟] معناء:دایراندن) | [[دایراردن|آواثاء:دایراردن]] ([؟] معناء:دایراردن) | [[دایرابدن|آواثاء:دایرابدن]] ([؟] معناء:دایرابدن) | [[دایرژدن|آواثاء:دایرژدن]] ([؟] معناء:دایرژدن) | |
کُناشْتین«ـ*شـ» [※ میانوند «ـشـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما ناکُنائی» است که برای ساختن مصدر مجهول ناگذرا استفاده میشود؛ مثل، «بَهْرِشْتَن ([؟] استفاده شدن)» در «چسب هه ([؟] مذکور؛ یادشده) بِبَهْرِشَد (؟ استفاده میشود)».] | [[دایرشتن|آواثاء:دایرشتن]] ([؟] معناء:دایرشتن) | [[دایراشتن|آواثاء:دایراشتن]] ([؟] معناء:دایراشتن) | [[دایرانشتن|آواثاء:دایرانشتن]] ([؟] معناء:دایرانشتن) | [[دایرارشتن|آواثاء:دایرارشتن]] ([؟] معناء:دایرارشتن) | [[دایرابشتن|آواثاء:دایرابشتن]] ([؟] معناء:دایرابشتن) | [[دایرژشتن|آواثاء:دایرژشتن]] ([؟] معناء:دایرژشتن) | |
کُنِشانْدین«ـش*ـ» [※ میانوند «ـشـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما ناکُنائی» است که برای ساختن مصدر مجهول گذرا استفاده میشود؛ مثل، «خُورِشانْدَن ([؟] مورد خوردهشدن به علت سوقیافتگی قرار دادن)» در «علی غذا اَم ([؟] من/خودم) را خُورِشانْد ([؟] مورد خوردهشدن به علت سوقیافتگی قرار داد)».] | - | - | [[دایرشاندن|آواثاء:دایرشاندن]] ([؟] معناء:دایرشاندن) | [[دایرشاردن|آواثاء:دایرشاردن]] ([؟] معناء:دایرشاردن) | [[دایرشابدن|آواثاء:دایرشابدن]] ([؟] معناء:دایرشابدن) | [[دایرشژدن|آواثاء:دایرشژدن]] ([؟] معناء:دایرشژدن) |
هممصدرهای نااَثَری «دایِرْدَن» | |||||||
سانَّما[+ «ـدن/ـتن» [※ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، میگویند.] ] | گُزارِشی- | گُزاری«ـا» [※ میانوند «ـا» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن عاقل یا با اراده بودن فاعل استفاده میشود؛ مثل «اِرْثادَن ([؟] معناء:ارثادن)».] | اَنْگیزی«ـانـ» [※ میانوند «ـانـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله کسی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده مجاب شده، استفاده میشود؛ مثل «قَبولانْدَن ([؟] مورد پذیرفتهشدن قرار دادن)».] | سَبَبی«ـار» [※ میانوند «ـار» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله سیستمی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده برنامهریزی شده، استفاده میشود؛ مثل «اِجْرارْدَنْ ([؟] توسط سیستم به اجرا در آوردن)».] | باعِثی«ـابـ» [※ میانوند «ـابـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل توسط پدیدهای بوسیله کسی که مجاب یا مجبور شده، استفاده میشود؛ مثل «خورابْدَن ([؟] معناء:خورابدن)» در «سرما گندمها را [به پرندگان] خُورابْد (؟ معناء:خورابد)».] | حَقایی«ـژ» [※ میانوند «ـژ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن فعلی است که براثر یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حقیقت یا واقعیت رخمیدهد، استفاده میشود؛ مثل «فَراموژْدَن ([؟] فراموش کردن)» در «اسم دوستم را فَراموژْدَم (؟ معناء:فراموژدم)».] | |
---|---|---|---|---|---|---|---|
نااَثَری | کُنْمادین«ـفمـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/فم] | [[دایرفمدن|آواثاء:دایرفمدن]] ([؟] معناء:دایرفمدن) | [[دایرفمادن|آواثاء:دایرفمادن]] ([؟] معناء:دایرفمادن) | [[دایرفماندن|آواثاء:دایرفماندن]] ([؟] معناء:دایرفماندن) | [[دایرفماردن|آواثاء:دایرفماردن]] ([؟] معناء:دایرفماردن) | [[دایرفمابدن|آواثاء:دایرفمابدن]] ([؟] معناء:دایرفمابدن) | [[دایرفمژدن|آواثاء:دایرفمژدن]] ([؟] معناء:دایرفمژدن) |
کُنادین«ـفـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/ف] | [[دایرفتن|آواثاء:دایرفتن]] ([؟] معناء:دایرفتن) | [[دایرفادن|آواثاء:دایرفادن]] ([؟] معناء:دایرفادن) | [[دایرفاندن|آواثاء:دایرفاندن]] ([؟] معناء:دایرفاندن) | [[دایرفاردن|آواثاء:دایرفاردن]] ([؟] معناء:دایرفاردن) | [[دایرفابدن|آواثاء:دایرفابدن]] ([؟] معناء:دایرفابدن) | [[دایرفژدن|آواثاء:دایرفژدن]] ([؟] معناء:دایرفژدن) | |
کُناشْتین«ـف*شـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/ف*ش] | [[دایرفشتن|آواثاء:دایرفشتن]] ([؟] معناء:دایرفشتن) | [[دایرفاشتن|آواثاء:دایرفاشتن]] ([؟] معناء:دایرفاشتن) | [[دایرفانشتن|آواثاء:دایرفانشتن]] ([؟] معناء:دایرفانشتن) | [[دایرفارشتن|آواثاء:دایرفارشتن]] ([؟] معناء:دایرفارشتن) | [[دایرفابشتن|آواثاء:دایرفابشتن]] ([؟] معناء:دایرفابشتن) | [[دایرفژشتن|آواثاء:دایرفژشتن]] ([؟] معناء:دایرفژشتن) | |
کُنِشانْدین«ـشف*ـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/شف*] | - | - | [[دایرشفاندن|آواثاء:دایرشفاندن]] ([؟] معناء:دایرشفاندن) | [[دایرشفاردن|آواثاء:دایرشفاردن]] ([؟] معناء:دایرشفاردن) | [[دایرشفابدن|آواثاء:دایرشفابدن]] ([؟] معناء:دایرشفابدن) | [[دایرشفژدن|آواثاء:دایرشفژدن]] ([؟] معناء:دایرشفژدن) |
هممصدرهای اَثَری «دایِرْدَن» | |||||||
سانَّما[+ «ـدن/ـتن» [※ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، میگویند.] ] | گُزارِشی- | گُزاری«ـا» [※ میانوند «ـا» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن عاقل یا با اراده بودن فاعل استفاده میشود؛ مثل «اِرْثادَن ([؟] معناء:ارثادن)».] | اَنْگیزی«ـانـ» [※ میانوند «ـانـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله کسی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده مجاب شده، استفاده میشود؛ مثل «قَبولانْدَن ([؟] مورد پذیرفتهشدن قرار دادن)».] | سَبَبی«ـار» [※ میانوند «ـار» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله سیستمی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده برنامهریزی شده، استفاده میشود؛ مثل «اِجْرارْدَنْ ([؟] توسط سیستم به اجرا در آوردن)».] | باعِثی«ـابـ» [※ میانوند «ـابـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل توسط پدیدهای بوسیله کسی که مجاب یا مجبور شده، استفاده میشود؛ مثل «خورابْدَن ([؟] معناء:خورابدن)» در «سرما گندمها را [به پرندگان] خُورابْد (؟ معناء:خورابد)».] | حَقایی«ـژ» [※ میانوند «ـژ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن فعلی است که براثر یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حقیقت یا واقعیت رخمیدهد، استفاده میشود؛ مثل «فَراموژْدَن ([؟] فراموش کردن)» در «اسم دوستم را فَراموژْدَم (؟ معناء:فراموژدم)».] | |
---|---|---|---|---|---|---|---|
اَثَری | کُنْمادین«ـخمـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/خم] | [[دایرخمدن|آواثاء:دایرخمدن]] ([؟] معناء:دایرخمدن) | [[دایرخمادن|آواثاء:دایرخمادن]] ([؟] معناء:دایرخمادن) | [[دایرخماندن|آواثاء:دایرخماندن]] ([؟] معناء:دایرخماندن) | [[دایرخماردن|آواثاء:دایرخماردن]] ([؟] معناء:دایرخماردن) | [[دایرخمابدن|آواثاء:دایرخمابدن]] ([؟] معناء:دایرخمابدن) | [[دایرخمژدن|آواثاء:دایرخمژدن]] ([؟] معناء:دایرخمژدن) |
کُنادین«ـخـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/خ] | [[دایرختن|آواثاء:دایرختن]] ([؟] معناء:دایرختن) | [[دایرخادن|آواثاء:دایرخادن]] ([؟] معناء:دایرخادن) | [[دایرخاندن|آواثاء:دایرخاندن]] ([؟] معناء:دایرخاندن) | [[دایرخاردن|آواثاء:دایرخاردن]] ([؟] معناء:دایرخاردن) | [[دایرخابدن|آواثاء:دایرخابدن]] ([؟] معناء:دایرخابدن) | [[دایرخژدن|آواثاء:دایرخژدن]] ([؟] معناء:دایرخژدن) | |
کُناشْتین«ـخ*شـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/خ*ش] | [[دایرخشتن|آواثاء:دایرخشتن]] ([؟] معناء:دایرخشتن) | [[دایرخاشتن|آواثاء:دایرخاشتن]] ([؟] معناء:دایرخاشتن) | [[دایرخانشتن|آواثاء:دایرخانشتن]] ([؟] معناء:دایرخانشتن) | [[دایرخارشتن|آواثاء:دایرخارشتن]] ([؟] معناء:دایرخارشتن) | [[دایرخابشتن|آواثاء:دایرخابشتن]] ([؟] معناء:دایرخابشتن) | [[دایرخژشتن|آواثاء:دایرخژشتن]] ([؟] معناء:دایرخژشتن) | |
کُنِشانْدین«ـشخ*ـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/شخ*] | - | - | [[دایرشخاندن|آواثاء:دایرشخاندن]] ([؟] معناء:دایرشخاندن) | [[دایرشخاردن|آواثاء:دایرشخاردن]] ([؟] معناء:دایرشخاردن) | [[دایرشخابدن|آواثاء:دایرشخابدن]] ([؟] معناء:دایرشخابدن) | [[دایرشخژدن|آواثاء:دایرشخژدن]] ([؟] معناء:دایرشخژدن) |