خراب کردن
ظاهر
عَبِرْماء ([؟] عبارت) «خراب کردن» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):
- خَرِبْدَن:❖ مورد خرابشدن قرار دادن؛
- مثال. صاعقه بخشی از اطلاعات را خراب کرد.معادل: آذرخش بخشی از اِطَلِعْماءْها ([؟] اطلاعات) را خَرِبْد (؟ مورد خرابشدن قرار داد).
- مثال. لو رفتن اطلاعات، وضعیت شرکت را شدیدا خراب کرد.معادل: لُویِشْتَن ([؟] مورد لو دادن قرار داده شدن) اِطَلِعْها ([؟] اطلاعات)، وَضِعیَّت ([؟] حالت درونی) شَرِکْخانِه ([؟] شرکت) را شَدّاً ([؟] بهشکل شدتیافته) خَرِبْد (؟ مورد خرابشدن قرار داد).
- مثال. طوفان ممکن است سقف را خراب کند.معادل: طوفان هه ([؟] مذکور؛ یادشده) مایَد ([؟] ممکن بوده/است/خواهد بود) سقف هه ([؟] مذکور؛ یادشده) را بِخَرِبَد (؟ مورد خرابشدن قرار بدهد).