گمدن
ظاهر
مصدر «گُمْدَن»، به معنی «مورد بیاطلاع یافتن از مکان حضور قرار دادن»، از «گمـ + ـدن [※ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده میشوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه است.] » ساختهشده است؛ و بن گذشته (ماضی)، کنون (مضارع)، و آینده اش، به ترتیب، «گُمْد»، «گُم»، و «گُمْن» میباشد.
فارسی
مصدر
- ️تلفظ: /گُمْدَن/📥 ❖ریشهشناسی: گمـ + ـدن [※ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده میشوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه است.] | متضاد «گمدن»: ربطاء:گمدن/ضد
- تعریف «گمدن». فرایند جَهِلْدَن ([؟] مورد جهل/غفلت یافتن قرار دادن) مکان چیزی: [💬یا بعبارتی «مورد بیاطلاع یافتن از مکان حضور قرار دادن»]
- مثال. گُمْدَن (؟ مورد بیاطلاع یافتن از مکان حضور قرار دادن) کلید یکی از مشکلهای رایج بعضیها ئَد ([؟] است).
عملواژه
- ️تلفظ: /گُمْدَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «گمدن»: ▶ «گُمْد» (بنگذشته «گمدن»)، «گُم» (بنکنون «گمدن»)، «گُمْن» (بنآینده «گمدن») ◀
- تعریف «گمدن». مکان چیزی را جَهِلْدَن ([؟] مورد جهل/غفلت یافتن قرار دادن): [💬یا بعبارتی «مورد بیاطلاع یافتن از مکان حضور قرار دادن»]
عَمَلْواژههای ناوَقْعائی فَرْمانی سادی «گُمْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟 | |||||||
نَهادْنَما | تَکْتایی | جَمْعْتایی | |||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] | یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آنها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.] | ||
مثبت [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/مثبت] | - | آواثاء:بگم | - | - | بِگُمید | - | |
منفی [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/منفی] | - | آواثاء:نگم | - | - | آواثاء:نگمید | - |
ترجمه
جَهِلْدَن (؟ مورد جهل/غفلت یافتن قرار دادن) مکان چیزی