مزحمدن
ظاهر
مصدر «مُزَحِمْدَن»، بهمعنی «مورد زحمتکشنده قرار دادن» میباشد؛ به زبان سادهتر، فرایندی که در آن کاری انجام بشود که برای فاعل وقتگیر، دشوار، یا ناخوشایند باشد. این مصدر از «مـ [※ فراثاء:بنواج/وندامو/عملائی/م] + زحمدن» ساختهشده است؛ و بن گذشته (ماضی)، کنون (مضارع)، و آینده آن، به ترتیب، «مُزَحِمْد»، «مُزَحِم»، و «مُزَحِمْن» میباشد.
فارسی
مصدر
- ️تلفظ: /مُزَحِمْدَن/📥 ریشهشناسی: مـ [※ فراثاء:بنواج/وندامو/عملائی/م] + زحمدن❖ | همردیف(های) «مزحمدن»: ربطاء:مزحمدن/هر | متضاد «مزحمدن»: ربطاء:مزحمدن/ضد
- تعریف «مزحمدن». فرایند اَنِجْدَن ([؟] مورد انجامشدن قرار دادن) زَحِمانِه ([؟] بهشکل زحمتیافته) فعل هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع): [💬یا بعبارتی «مورد زحمتکشنده قرار دادن»]
- مثال. مُزَحِمْدَن (؟ مورد زحمتکشنده قرار دادن) شستن ظرفهای ناهار با کی ئِس ([؟] است)؟
عملواژه
- ️تلفظ: /مُزَحِمْدَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «مزحمدن»: ▶ «مُزَحِمْد» (بنگذشته «مزحمدن»)، «مُزَحِم» (بنکنون «مزحمدن»)، «مُزَحِمْن» (بنآینده «مزحمدن») ◀
- تعریف «مزحمدن». فعل هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) را زَحِمانِه ([؟] بهشکل زحمتیافته) اَنِجْدَن ([؟] مورد انجامشدن قرار دادن): [💬یا بعبارتی «مورد زحمتکشنده قرار دادن»]
- مثال. شستن ظرفهای ناهار را مُزَحِمْدَم (؟ مورد زحمتکشنده قرار دادم).
عَمَلْواژههای ناوَقْعائی فَرْمانی سادی «مُزَحِمْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟 | |||||||
نَهادْنَما | تَکْتایی | جَمِعْتایی | |||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] | یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آنها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.] | ||
مثبت [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/مثبت] | - | آواثاء:بمزحم | - | - | آواثاء:بمزحمید | - | |
منفی [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/منفی] | - | آواثاء:نمزحم | - | - | آواثاء:نمزحمید | - |
ترجمه
اَنِجْدَن (؟ مورد انجامشدن قرار دادن) بارَنْج (؟ با رنج)
- ترجمه (معادل) انگلیسی «مزحمدن»: To bother
ردهها:
- صفحههای دارای پیوند خراب به پرونده
- واژهها
- واژه فارسی
- مصدر فارسی
- مصدر فارسی عملی
- مصدر فارسی عملی ناصریح
- مصدر فارسی عملی کنایی
- مصدر فارسی عملی کنادین
- مصدر فارسی عملی علنئا
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنایی
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنادین
- مصدر فارسی عملی کنایی کنادین
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنایی کنادین
- مصدر فارسی عملی ناصریح علنئا
- مصدر فارسی عملی کنایی علنئا
- مصدر فارسی عملی کنادین علنئا
- مصدر فارسی عملی کنایی کنادین علنئا
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنایی کنادین علنئا