پرش به محتوا

مزحمدن

از واژسین

مصدر «مُزَحِمْدَن»، به‌معنی «مورد زحمت‌کشنده قرار دادن»، از «مـ [ فراثاء:بنواج/وندامو/عملائی/م] + زحمدن» ساخته‌شده است؛ و بن گذشته (ماضی)، کنون (مضارع)، و آینده اش، به ترتیب، «مُزَحِمْد»، «مُزَحِم»، و «مُزَحِمْن» می‌باشد.

فارسی

مصدر

  1. تعریف «مزحمدن». فرایند اَنِجْدَن ([؟] مورد انجام‌شدن قرار دادن) زَحِمانِه ([؟] به‌شکل زحمت‌یافته) فعل هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع):‌ [💬یا بعبارتی «مورد زحمت‌کشنده قرار دادن»]
    🚀مثال. مُزَحِمْدَن (؟ مورد زحمت‌کشنده قرار دادن) شستن ظرف‌های ناهار با کی ئَد ([؟] است)؟

عملواژه

  • 🗣تلفظ: /مُزَحِمْدَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «مزحمدن»: «مُزَحِمْد» (بن‌گذشته «مزحمدن»)، «مُزَحِم» (بن‌کنون «مزحمدن»)، «مُزَحِمْن» (بن‌آینده «مزحمدن»)
  1. تعریف «مزحمدن». فعل هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) را زَحِمانِه ([؟] به‌شکل زحمت‌یافته) اَنِجْدَن ([؟] مورد انجام‌شدن قرار دادن):‌ [💬یا بعبارتی «مورد زحمت‌کشنده قرار دادن»]
    🚀مثال. شستن ظرف‌های ناهار را مُزَحِمْدَم (؟ مورد زحمت‌کشنده قرار دادم).
عَمَلْواژه‌های وَقِعائی نافَرْجامی سادی «مُزَحِمْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمِعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
گذشته مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/گذشته/مثبت] مُزَحِمْدَم آواثاء:مزحمدی مُزَحِمْد آواثاء:مزحمدیم آواثاء:مزحمدید آواثاء:مزحمدند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/گذشته/منفی] نامُزَحِمْدَم ناآواثاء:مزحمدی نامُزَحِمْد ناآواثاء:مزحمدیم ناآواثاء:مزحمدید ناآواثاء:مزحمدند
کنون مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/کنون/مثبت] آواثاء:مزحمم آواثاء:مزحمی آواثاء:مزحمَد آواثاء:مزحمیم آواثاء:مزحمید آواثاء:مزحمند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/کنون/منفی] ناآواثاء:مزحمم ناآواثاء:مزحمی ناآواثاء:مزحمَد ناآواثاء:مزحمیم ناآواثاء:مزحمید ناآواثاء:مزحمند
آینده مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/آینده/مثبت] آواثاء:مزحمنم آواثاء:مزحمنی آواثاء:مزحمنَد آواثاء:مزحمنیم آواثاء:مزحمنید آواثاء:مزحمنند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/آینده/منفی] ناآواثاء:مزحمنم ناآواثاء:مزحمنی ناآواثاء:مزحمنَد ناآواثاء:مزحمنیم ناآواثاء:مزحمنید ناآواثاء:مزحمنند
عَمَلْواژه‌های ناوَقْعائی نافَرْجامی سادی «مُزَحِمْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمِعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
گذشته مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/گذشته/مثبت] بِمُزَحِمْدَم بِآواثاء:مزحمدی بِمُزَحِمْد بِآواثاء:مزحمدیم بِآواثاء:مزحمدید بِآواثاء:مزحمدند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/گذشته/منفی] نَمُزَحِمْدَم نَآواثاء:مزحمدی نَمُزَحِمْد نَآواثاء:مزحمدیم نَآواثاء:مزحمدید نَآواثاء:مزحمدند
کنون مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/کنون/مثبت] بِآواثاء:مزحمم بِآواثاء:مزحمی بِآواثاء:مزحمَد بِآواثاء:مزحمیم بِآواثاء:مزحمید بِآواثاء:مزحمند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/کنون/منفی] نَآواثاء:مزحمم نَآواثاء:مزحمی نَآواثاء:مزحمَد نَآواثاء:مزحمیم نَآواثاء:مزحمید نَآواثاء:مزحمند
آینده مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/آینده/مثبت] بِآواثاء:مزحمنم بِآواثاء:مزحمنی بِآواثاء:مزحمنَد بِآواثاء:مزحمنیم بِآواثاء:مزحمنید بِآواثاء:مزحمنند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/آینده/منفی] نَآواثاء:مزحمنم نَآواثاء:مزحمنی نَآواثاء:مزحمنَد نَآواثاء:مزحمنیم نَآواثاء:مزحمنید نَآواثاء:مزحمنند
عَمَلْواژه‌های ناوَقْعائی فَرْمانی سادی «مُزَحِمْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمِعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/مثبت] - آواثاء:بمزحم - - آواثاء:بمزحمید -
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/منفی] - آواثاء:نمزحم - - آواثاء:نمزحمید -

ترجمه

اَنِجْدَن (؟ مورد انجام‌شدن قرار دادن) بارَنْج (؟ با رنج)
  • ترجمه (معادل) انگلیسی «مزحمدن»: To bother