پرش به محتوا

قصدن

از واژسین

مصدر «قَصْدَن»، به‌معنی «معناء:قصدن» می‌باشد؛ به‌عبارتی دیگر، فرایندی که در آن انجام کاری هدف/قصد بشود. این مصدر از «قصـ + ـدن [ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده می‌شوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه است.] » ساخته‌شده است.

; بن‌های تصریفی «قَصْدَن»

بن‌های تصریفی «قَصْدَن» به‌گونه زیر ساخته می‌شوند:

  • بُنْ‌پیشْگُذَشْتِه [ پایه فعل‌های گذشته در گذشته] : تعویض مَصْدَرْنَما «ـدن» با «ـِتْد» ← «قَصِتْد»
  • بُنْ‌گُذَشْتِه [ پایه فعل ماضی] : مصدر بدون «ن» مَصْدَرْنَما ← «قَصْد»
  • بُنْ‌پَسْگُذَشْتِه [ پایه فعل‌های آینده در گذشته] : تعویض مَصْدَرْنَما «ـدن» با «ـِتْن» ← «قَصِتْن»
  • بُنْ‌کُنون [ پایه فعل مضارع] : مصدر بدون مَصْدَرْنَما ← «قَص»
  • بُنْ‌پیشْآیَنْدِه [ پایه فعل‌های گذشته در آینده] : تعویض مَصْدَرْنَما با «ـِنْت» ← «قَصِنْت»
  • بُنْ‌آیَنْدِه [ پایه فعل آینده] : مصدر بدون «د» مَصْدَرْنَما ← «قَصْن»
  • بُنْ‌پَسْآیَنْدِه [ پایه فعل‌های آینده در آینده] : تعویض مَصْدَرْنَما با «ـِنْن» ← «قَصِنْن»

فارسی

مصدر

  1. تعریف «قصدن». فرایند اِنِگْدَن ([؟] مورد انگاشته‌شدن قرار دادن) اَنِجاژ ([؟] انجام) کار هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) بعنوان هدف:‌ [💬یا بعبارتی «معناء:قصدن»]
    🚀مثال. پیشَز ([؟] پیش از) قَصِتْن (؟ مورد قصد شدن قرار دادن) کار هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع)، بایَد ([؟] باید) توانایی‌ها اِمان ([؟] ما) را هم برای اَنِجْدَن ([؟] مورد انجام‌شدن قرار دادن) اَش ([؟] آن/آنرا) بِوَجِهیم ([؟] مورد توجه قرار دهیم).🌐ترجمه: پیش از قصد کردن کاری، باید به توانمندی‌هایمان برای انجام دادنش توجه کنیم.

عملواژه

  • 🗣تلفظ: /قَصْدَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «قصدن»: بن گذشته در گذشته «قصدن»: «قَصِتْد»؛ بن گذشته «قصدن»: «قَصْد»؛ بن آینده در گذشته «قصدن»: «قَصِتْن»«قَص» (بن‌کنون «قصدن»)، ؛ بن گذشته در آینده «قصدن»: «قَصِنْت»؛ بن آینده «قصدن»: «قَصْن»؛ بن آینده در آینده «قصدن»: «قَصِنْن»
  1. تعریف «قصدن». اَنِجاژ ([؟] انجام) کار هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) را بعنوان هدف اِنِگْدَن ([؟] مورد انگاشته‌شدن قرار دادن):‌ [💬یا بعبارتی «معناء:قصدن»]
    🚀مثال. قَصْدِه ئَم (؟ مورد قصد شدن قرار داده‌ام) سال آینده به یکی از کشورهای آمریکایی بِسَفَرِمَمْ ([؟] سفر بکنم).🌐ترجمه: قصد کرده‌ام سال آینده به یکی از کشورهای آمریکایی سفر کنم.
عَمَلْواژه‌های اَنِجائی نافَرْجامی سادی «قَصْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمِعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
قبل پیشْگُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پیشگذشته] آواثاء:قصتدم آواثاء:قصتدی قَصِتْد آواثاء:قصتدیم آواثاء:قصتدید آواثاء:قصتدند
گُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/گذشته] آواثاء:قصدم آواثاء:قصدی قَصْد آواثاء:قصدیم آواثاء:قصدید آواثاء:قصدند
پَسْگُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پسگذشته] آواثاء:قصتنم آواثاء:قصتنی آواثاء:قصتند آواثاء:قصتنیم آواثاء:قصتنید آواثاء:قصتنند
حال کُنون [ فراثاء:عملواژه/زمانما/کنون] آواثاء:قصم آواثاء:قصی آواثاء:قصَد آواثاء:قصیم آواثاء:قصید آواثاء:قصند
بعد پیشْآیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پیشآینده] آواثاء:قصنتم آواثاء:قصنتی قَصِنْت آواثاء:قصنتیم آواثاء:قصنتید آواثاء:قصنتند
آیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/آینده] آواثاء:قصنم آواثاء:قصنی آواثاء:قصنَد آواثاء:قصنیم آواثاء:قصنید آواثاء:قصنند
پَسْآیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پسآینده] آواثاء:قصننم آواثاء:قصننی آواثاء:قصننَد آواثاء:قصننیم آواثاء:قصننید آواثاء:قصننند
عَمَلْواژه‌های اَنِجائی فَرْمانی سادی «قَصْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمِعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
مُثْبَت [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/مثبت] - بِقَص - - آواثاء:بقصید -
طَرْدی [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/منفی/طردی] - آواثاء:نقص - - آواثاء:نقصید -
حَذَری [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/منفی/حذری] - آواثاء:ناقص - - آواثاء:ناقصید -

ترجمه

اِنِگْدَن (؟ مورد انگاشته‌شدن قرار دادن) بعنوان هدف
  • ترجمه (معادل) انگلیسی «قصدن»: To intend