عَبِرْماء ([؟] عبارت) «فهمیدن» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):
- فَهِمْدَن:❖ مورد فهمیده شدن قرار دادن؛
- 🗝️مثال. مبحث جدید را خیلی خوب فهمیدم.🔮معادل: بَحِثْماء ([؟] بحثشونده (مبحث)) جدید را خِیْلی ([؟] مقدار زیادی) خوباً ([؟] بهحالت خوب) فَهِمْدَم (؟ مورد فهمیده شدن قرار دادم).
- خَبَرْدَن:❖ مورد خبریافتن قرار دادن؛
- 🗝️مثال. وقتی فهمید دوستش آمده به شهرستانشان، خیلی خوشحال شد.🔮معادل: وقتی خَبَرْد (؟ مورد خبریافتن قرار داد) دوست اَش ([؟] آن/آنرا) آمَدِه ([؟] آمده) به شهرستان اِشان ([؟] آنها/خودشان)، خِیْلی ([؟] مقدار زیادی) خوشحال شد.
- آگَهْتَن:❖ مورد آگاهییافتن قرار دادن؛
- 🗝️مثال. وقتی به ساعتش نگاه کرد، فهمیدم که عجله دارد.🔮معادل: وقتی ساعت اَش ([؟] آن/آنرا) را نِگَرْد ([؟] مورد نگاهکرده شدن قرار داد)، آگَهْتَم (؟ مورد آگاهییافتن قرار دادم) لَقِمائَد ([؟] در عجله است).