شملدن
ظاهر
مصدر «شَمِلْدَن»، به معنی «مورد دارندگی قرار دادن»، از «شملـ + ـدن [※ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده میشوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه است.] » ساختهشده است؛ و بن گذشته (ماضی)، کنون (مضارع)، و آینده اش، به ترتیب، «آواثاء:شملد»، «آواثاء:شمل»، و «آواثاء:شملن» میباشد.
فارسی
مصدر
- ️تلفظ: /شَمِلْدَن/📥 ❖ریشهشناسی: شملـ + ـدن [※ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده میشوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه است.] | متضاد «شملدن»: ربطاء:شملدن/ضد
- تعریف «شملدن». فرایند تُلْدارْدَن ([؟] دارا کردن) یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) کل از یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) جزء: [💬یا بعبارتی «مورد دارندگی قرار دادن»]
- مثال. با شَمِلْدَن (؟ مورد دارندگی قرار دادن) جَمْعْماء ([؟] مجموعه) «الف» از عنصر «آ»، خَصِیَّتْهای ([؟] خصوصتهای) جدید هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) بُروزِشْت ([؟] بروز یافت).
عملواژه
- ️تلفظ: /شَمِلْدَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «شملدن»: ▶ «آواثاء:شملد» (بنگذشته «شملدن»)، «آواثاء:شمل» (بنکنون «شملدن»)، «آواثاء:شملن» (بنآینده «شملدن») ◀
- تعریف «شملدن». یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) کل را از یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) جزء تُلْدارْدَن ([؟] دارا کردن): [💬یا بعبارتی «مورد دارندگی قرار دادن»]
- مثال. جَمْعْماء ([؟] مجموعه) «لف» را از عنصر «آ» شَمِلْدَم (؟ دارا کردم).
عَمَلْواژههای ناوَقْعائی فَرْمانی سادی «شَمِلْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟 | |||||||
نَهادْنَما | تَکْتایی | جَمْعْتایی | |||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] | یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آنها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.] | ||
مثبت [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/مثبت] | - | آواثاء:بشمل | - | - | آواثاء:بشملید | - | |
منفی [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/منفی] | - | آواثاء:نشمل | - | - | آواثاء:نشملید | - |
ترجمه
تُلْدارْدَن یِه کل
- ترجمه (معادل) انگلیسی «شملدن»: include
ردهها:
- صفحههای دارای پیوند خراب به پرونده
- واژهها
- واژه فارسی
- مصدر فارسی
- مصدر فارسی عملی
- مصدر فارسی عملی ناصریح
- مصدر فارسی عملی کنایی
- مصدر فارسی عملی کنادین
- مصدر فارسی عملی علنئا
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنایی
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنادین
- مصدر فارسی عملی کنایی کنادین
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنایی کنادین
- مصدر فارسی عملی ناصریح علنئا
- مصدر فارسی عملی کنایی علنئا
- مصدر فارسی عملی کنادین علنئا
- مصدر فارسی عملی کنایی کنادین علنئا
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنایی کنادین علنئا