درست کردن
ظاهر
عَبِرات ([؟] عبارت) «درست کردن» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):
- دُرُسْدَن:❖ مورد درستشدن قرار دادن؛
- مثال. دیروز لپتاپم را درست کردم.معادل: دیروز اَبْرایانال ([؟] لپتاپ) اَم ([؟] من/خودم) را دُرُسْدَم (؟ مورد درستشدن قرار دادم).
همچنین ببین: تعمیر کردن؛ اصلاح کردن؛ سالم کردن