عَبِرْماء ([؟] عبارت) «قطع کردن» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):
- قَطِعْدَن:❖ مورد قطعشدن قرار دادن؛
- 🗝️مثال. برای ساختن جاده از روی اجبار چند درخت کهنسال را قطع کردند.🔮معادل: برای ساختن جاده جَبِّراً ([؟] اجبارا) چند درخت کهنسال را قَطِعْدَنْد (؟ مورد قطعشدن قرار دادند).
- خَتِمْدَن:❖ مورد خاتمهداده شدن قرار دادن؛
- 🗝️مثال. بعد از آن دعوا، او تصمیم گرفت همه روابطش را با آن خانواده قطع کند.🔮معادل: پَسَز ([؟] پس از) دعوا هه ([؟] مذکور؛ یادشده)، تَصِمْد ([؟] مورد تصمیمگیری قرار داد) همه رَبْطاءْها ([؟] روابط) اَش ([؟] آن/آنرا) را با خانواده هه ([؟] مذکور؛ یادشده) بِخَتِمْد (؟ مورد خاتمهداده شدن قرار بدهد).