خرابی داشتن
ظاهر
عَبِرات ([؟] عبارت) «خرابی داشتن» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):
- خَرِبائْدَن:❖ خرابیگرفته بودن؛
- مثال. حسن را از خرابی داشتن شیر آب آگاه کردم.معادل: حسن را از خَرِبائْدَن ([؟] خرابیگرفته بودن) باعِل ([؟] بهواسطه؛ توسط) بَنْدالِ آب ([؟] شیر آب) تَآگَهْدَم ([؟] مورد آگاهییافته قرار دادم).
- خَرِبْمائْدَن:❖ خرابی بودن؛
- مثال. حسن را از خرابی داشتن شیر آب آگاه کردم.معادل: حسن را از خَرِبْمائْدَن (؟ خرابی بودن) در بَنْدالِ آب ([؟] شیر آب) تَآگَهْدَم ([؟] مورد آگاهییافته قرار دادم).
همچنین ببین: مشکل داشتن؛ خراب بودن