حصردن
ظاهر
مصدر «حَصْرِدَن»، به معنی «محصور کردن»، از «حصر + دن [※ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، میگویند.] » ساختهشده است؛ و بن گذشته (ماضی)، کنون (مضارع)، و آینده اش، به ترتیب، «آواثاء:حصرد»، «آواثاء:حصر»، و «آواثاء:حصرن» میباشد.
فارسی
مصدر
- ️تلفظ: /حَصْرِدَن/📥 ریشهشناسی: حصر + دن [※ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، میگویند.]
- تعریف «حصردن». فرایند تُپوشْتَن ([؟] پوشاندن) چیزی بِقَصْد ([؟] به قصد) حَفِظْدَن ([؟] مورد حفاظت قرار دادن) از دَسِسْتَن ([؟] مورد دسترسی قرار دادن) ناخواسته: [💬یا بعبارتی «محصور کردن»]
- مثال. حَصْرِدَن (؟ محصور کردن) خَصاءْها ([؟] خصوصیتها) و عَمَلاءْهای ([؟] متدهای) وابسته بِهَم ([؟] به هم)، یکی از اصلهای فَرْمِثْتَن ([؟] برنامهنویسی کردن) نُوعِپْگَرایانه ([؟] شیءگرا) ئَد ([؟] است).
عملواژه
- ️تلفظ: /حَصْرِدَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «حصردن»: ▶ «آواثاء:حصرد» (بنگذشته «حصردن»)، «آواثاء:حصر» (بنکنون «حصردن»)، «آواثاء:حصرن» (بنآینده «حصردن») ◀
- تعریف «حصردن». چیزی را بِقَصْد ([؟] به قصد) حَفِظْدَن ([؟] مورد حفاظت قرار دادن) از دَسِسْتَن ([؟] مورد دسترسی قرار دادن) ناخواسته تُپوشْتَن ([؟] پوشاندن): [💬یا بعبارتی «محصور کردن»]
- مثال. در فَرْمِثْتَن ([؟] برنامهنویسی کردن) نُوعِپْگَرایانه ([؟] شیءگرا) باید خَصاءْها ([؟] خصوصیتها) و عَمَلاءْهای ([؟] متدهای) وابسته به هم را در یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) نوعِپال ([؟] کلاس (وسیلهای مشخص که باهاش چیزی بعنوان یک نوع انگاشته بشود)) بِحَصْریم (؟ محصور کنیم).
عَمَلْواژههای ناوَقْعائی فَرْمانی سادی «حَصْرِدَن» 「؟」 🎯 💡 🌟 | |||||||
نَهادْنَما | تَکْتایی | جَمْعْتایی | |||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] | یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آنها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.] | ||
مثبت [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/مثبت] | - | آواثاء:بحصر | - | - | آواثاء:بحصرید | - | |
منفی [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/منفی] | - | آواثاء:نحصر | - | - | آواثاء:نحصرید | - |
ترجمه
تُپوشْتَن چیزی
- ترجمه (معادل) انگلیسی «حصردن»: encapsulate؛ ترجمه (معادل) انگلیسی «حصردن»: encase
همصدرها
هممصدرهای ناصَریح «حَصْرِدَن» | |||||||
سانَّما[+ «ـدن/ـتن» [※ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، میگویند.] ] | گُزارِشی- | گُزاری«ـا» [※ میانوند «ـا» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن عاقل یا با اراده بودن فاعل استفاده میشود؛ مثل «اِرْثادَن ([؟] معناء:ارثادن)».] | اَنْگیزی«ـانـ» [※ میانوند «ـانـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله کسی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده مجاب شده، استفاده میشود؛ مثل «قَبولانْدَن ([؟] مورد پذیرفتهشدن قرار دادن)».] | سَبَبی«ـار» [※ میانوند «ـار» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله سیستمی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده برنامهریزی شده، استفاده میشود؛ مثل «اِجْرارْدَنْ ([؟] توسط سیستم به اجرا در آوردن)».] | باعِثی«ـابـ» [※ میانوند «ـابـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل توسط پدیدهای بوسیله کسی که مجاب یا مجبور شده، استفاده میشود؛ مثل «خورابْدَن ([؟] معناء:خورابدن)» در «سرما گندمها را [به پرندگان] خُورابْد (؟ معناء:خورابد)».] | حَقایی«ـژ» [※ میانوند «ـژ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن فعلی است که براثر یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حقیقت یا واقعیت رخمیدهد، استفاده میشود؛ مثل «فَراموژْدَن ([؟] فراموش کردن)» در «اسم دوستم را فَراموژْدَم (؟ معناء:فراموژدم)».] | |
---|---|---|---|---|---|---|---|
ناصَریح | کُنْمادین«ـمـ» [※ میانوند «ـمـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما ناکُنائی» است که برای ساختن مصدر ناگذرا استفاده میشود؛ مثل، «ذِکْرِمْدَن ([؟] متذکر شدن (دچار یادآوردن خود شدن))» در «احتمالا با این متن بِذِکْرِمَد ([؟] متذکر بشود)».] | [[حصرمدن|آواثاء:حصرمدن]] ([؟] معناء:حصرمدن) | [[حصرمادن|آواثاء:حصرمادن]] ([؟] معناء:حصرمادن) | [[حصرماندن|آواثاء:حصرماندن]] ([؟] معناء:حصرماندن) | [[حصرماردن|آواثاء:حصرماردن]] ([؟] معناء:حصرماردن) | [[حصرمابدن|آواثاء:حصرمابدن]] ([؟] معناء:حصرمابدن) | [[حصرمژدن|آواثاء:حصرمژدن]] ([؟] معناء:حصرمژدن) |
کُنادین- | حَصْرِدَن ([؟] محصور کردن) | [[حصرادن|آواثاء:حصرادن]] ([؟] معناء:حصرادن) | [[حصراندن|آواثاء:حصراندن]] ([؟] معناء:حصراندن) | [[حصراردن|آواثاء:حصراردن]] ([؟] معناء:حصراردن) | [[حصرابدن|آواثاء:حصرابدن]] ([؟] معناء:حصرابدن) | [[حصرژدن|آواثاء:حصرژدن]] ([؟] معناء:حصرژدن) | |
کُناشْتین«ـ*شـ» [※ میانوند «ـشـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما ناکُنائی» است که برای ساختن مصدر مجهول ناگذرا استفاده میشود؛ مثل، «بَهْرِشْتَن ([؟] استفاده شدن)» در «چسب هه ([؟] مذکور؛ یادشده) بِبَهْرِشَد (؟ استفاده میشود)».] | [[حصرشتن|آواثاء:حصرشتن]] ([؟] معناء:حصرشتن) | [[حصراشتن|آواثاء:حصراشتن]] ([؟] معناء:حصراشتن) | [[حصرانشتن|آواثاء:حصرانشتن]] ([؟] معناء:حصرانشتن) | [[حصرارشتن|آواثاء:حصرارشتن]] ([؟] معناء:حصرارشتن) | [[حصرابشتن|آواثاء:حصرابشتن]] ([؟] معناء:حصرابشتن) | [[حصرژشتن|آواثاء:حصرژشتن]] ([؟] معناء:حصرژشتن) | |
کُنِشانْدین«ـش*ـ» [※ میانوند «ـشـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما ناکُنائی» است که برای ساختن مصدر مجهول گذرا استفاده میشود؛ مثل، «خُورِشانْدَن ([؟] مورد خوردهشدن به علت سوقیافتگی قرار دادن)» در «علی غذا اَم ([؟] من/خودم) را خُورِشانْد ([؟] مورد خوردهشدن به علت سوقیافتگی قرار داد)».] | - | - | [[حصرشاندن|آواثاء:حصرشاندن]] ([؟] معناء:حصرشاندن) | [[حصرشاردن|آواثاء:حصرشاردن]] ([؟] معناء:حصرشاردن) | [[حصرشابدن|آواثاء:حصرشابدن]] ([؟] معناء:حصرشابدن) | [[حصرشژدن|آواثاء:حصرشژدن]] ([؟] معناء:حصرشژدن) |
هممصدرهای نااَثَری «حَصْرِدَن» | |||||||
سانَّما[+ «ـدن/ـتن» [※ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، میگویند.] ] | گُزارِشی- | گُزاری«ـا» [※ میانوند «ـا» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن عاقل یا با اراده بودن فاعل استفاده میشود؛ مثل «اِرْثادَن ([؟] معناء:ارثادن)».] | اَنْگیزی«ـانـ» [※ میانوند «ـانـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله کسی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده مجاب شده، استفاده میشود؛ مثل «قَبولانْدَن ([؟] مورد پذیرفتهشدن قرار دادن)».] | سَبَبی«ـار» [※ میانوند «ـار» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله سیستمی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده برنامهریزی شده، استفاده میشود؛ مثل «اِجْرارْدَنْ ([؟] توسط سیستم به اجرا در آوردن)».] | باعِثی«ـابـ» [※ میانوند «ـابـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل توسط پدیدهای بوسیله کسی که مجاب یا مجبور شده، استفاده میشود؛ مثل «خورابْدَن ([؟] معناء:خورابدن)» در «سرما گندمها را [به پرندگان] خُورابْد (؟ معناء:خورابد)».] | حَقایی«ـژ» [※ میانوند «ـژ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن فعلی است که براثر یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حقیقت یا واقعیت رخمیدهد، استفاده میشود؛ مثل «فَراموژْدَن ([؟] فراموش کردن)» در «اسم دوستم را فَراموژْدَم (؟ معناء:فراموژدم)».] | |
---|---|---|---|---|---|---|---|
نااَثَری | کُنْمادین«ـفمـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/فم] | [[حصرفمدن|آواثاء:حصرفمدن]] ([؟] معناء:حصرفمدن) | [[حصرفمادن|آواثاء:حصرفمادن]] ([؟] معناء:حصرفمادن) | [[حصرفماندن|آواثاء:حصرفماندن]] ([؟] معناء:حصرفماندن) | [[حصرفماردن|آواثاء:حصرفماردن]] ([؟] معناء:حصرفماردن) | [[حصرفمابدن|آواثاء:حصرفمابدن]] ([؟] معناء:حصرفمابدن) | [[حصرفمژدن|آواثاء:حصرفمژدن]] ([؟] معناء:حصرفمژدن) |
کُنادین«ـفـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/ف] | [[حصرفتن|آواثاء:حصرفتن]] ([؟] معناء:حصرفتن) | [[حصرفادن|آواثاء:حصرفادن]] ([؟] معناء:حصرفادن) | [[حصرفاندن|آواثاء:حصرفاندن]] ([؟] معناء:حصرفاندن) | [[حصرفاردن|آواثاء:حصرفاردن]] ([؟] معناء:حصرفاردن) | [[حصرفابدن|آواثاء:حصرفابدن]] ([؟] معناء:حصرفابدن) | [[حصرفژدن|آواثاء:حصرفژدن]] ([؟] معناء:حصرفژدن) | |
کُناشْتین«ـف*شـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/ف*ش] | [[حصرفشتن|آواثاء:حصرفشتن]] ([؟] معناء:حصرفشتن) | [[حصرفاشتن|آواثاء:حصرفاشتن]] ([؟] معناء:حصرفاشتن) | [[حصرفانشتن|آواثاء:حصرفانشتن]] ([؟] معناء:حصرفانشتن) | [[حصرفارشتن|آواثاء:حصرفارشتن]] ([؟] معناء:حصرفارشتن) | [[حصرفابشتن|آواثاء:حصرفابشتن]] ([؟] معناء:حصرفابشتن) | [[حصرفژشتن|آواثاء:حصرفژشتن]] ([؟] معناء:حصرفژشتن) | |
کُنِشانْدین«ـشف*ـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/شف*] | - | - | [[حصرشفاندن|آواثاء:حصرشفاندن]] ([؟] معناء:حصرشفاندن) | [[حصرشفاردن|آواثاء:حصرشفاردن]] ([؟] معناء:حصرشفاردن) | [[حصرشفابدن|آواثاء:حصرشفابدن]] ([؟] معناء:حصرشفابدن) | [[حصرشفژدن|آواثاء:حصرشفژدن]] ([؟] معناء:حصرشفژدن) |
هممصدرهای اَثَری «حَصْرِدَن» | |||||||
سانَّما[+ «ـدن/ـتن» [※ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، میگویند.] ] | گُزارِشی- | گُزاری«ـا» [※ میانوند «ـا» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن عاقل یا با اراده بودن فاعل استفاده میشود؛ مثل «اِرْثادَن ([؟] معناء:ارثادن)».] | اَنْگیزی«ـانـ» [※ میانوند «ـانـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله کسی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده مجاب شده، استفاده میشود؛ مثل «قَبولانْدَن ([؟] مورد پذیرفتهشدن قرار دادن)».] | سَبَبی«ـار» [※ میانوند «ـار» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله سیستمی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده برنامهریزی شده، استفاده میشود؛ مثل «اِجْرارْدَنْ ([؟] توسط سیستم به اجرا در آوردن)».] | باعِثی«ـابـ» [※ میانوند «ـابـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل توسط پدیدهای بوسیله کسی که مجاب یا مجبور شده، استفاده میشود؛ مثل «خورابْدَن ([؟] معناء:خورابدن)» در «سرما گندمها را [به پرندگان] خُورابْد (؟ معناء:خورابد)».] | حَقایی«ـژ» [※ میانوند «ـژ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن فعلی است که براثر یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حقیقت یا واقعیت رخمیدهد، استفاده میشود؛ مثل «فَراموژْدَن ([؟] فراموش کردن)» در «اسم دوستم را فَراموژْدَم (؟ معناء:فراموژدم)».] | |
---|---|---|---|---|---|---|---|
اَثَری | کُنْمادین«ـخمـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/خم] | [[حصرخمدن|آواثاء:حصرخمدن]] ([؟] معناء:حصرخمدن) | [[حصرخمادن|آواثاء:حصرخمادن]] ([؟] معناء:حصرخمادن) | [[حصرخماندن|آواثاء:حصرخماندن]] ([؟] معناء:حصرخماندن) | [[حصرخماردن|آواثاء:حصرخماردن]] ([؟] معناء:حصرخماردن) | [[حصرخمابدن|آواثاء:حصرخمابدن]] ([؟] معناء:حصرخمابدن) | [[حصرخمژدن|آواثاء:حصرخمژدن]] ([؟] معناء:حصرخمژدن) |
کُنادین«ـخـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/خ] | [[حصرختن|آواثاء:حصرختن]] ([؟] معناء:حصرختن) | [[حصرخادن|آواثاء:حصرخادن]] ([؟] معناء:حصرخادن) | [[حصرخاندن|آواثاء:حصرخاندن]] ([؟] معناء:حصرخاندن) | [[حصرخاردن|آواثاء:حصرخاردن]] ([؟] معناء:حصرخاردن) | [[حصرخابدن|آواثاء:حصرخابدن]] ([؟] معناء:حصرخابدن) | [[حصرخژدن|آواثاء:حصرخژدن]] ([؟] معناء:حصرخژدن) | |
کُناشْتین«ـخ*شـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/خ*ش] | [[حصرخشتن|آواثاء:حصرخشتن]] ([؟] معناء:حصرخشتن) | [[حصرخاشتن|آواثاء:حصرخاشتن]] ([؟] معناء:حصرخاشتن) | [[حصرخانشتن|آواثاء:حصرخانشتن]] ([؟] معناء:حصرخانشتن) | [[حصرخارشتن|آواثاء:حصرخارشتن]] ([؟] معناء:حصرخارشتن) | [[حصرخابشتن|آواثاء:حصرخابشتن]] ([؟] معناء:حصرخابشتن) | [[حصرخژشتن|آواثاء:حصرخژشتن]] ([؟] معناء:حصرخژشتن) | |
کُنِشانْدین«ـشخ*ـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/شخ*] | - | - | [[حصرشخاندن|آواثاء:حصرشخاندن]] ([؟] معناء:حصرشخاندن) | [[حصرشخاردن|آواثاء:حصرشخاردن]] ([؟] معناء:حصرشخاردن) | [[حصرشخابدن|آواثاء:حصرشخابدن]] ([؟] معناء:حصرشخابدن) | [[حصرشخژدن|آواثاء:حصرشخژدن]] ([؟] معناء:حصرشخژدن) |