تلرثدن
ظاهر
(تغییرمسیر از تلرثتن)
مصدر «تَلِرِثْدَن» بهمعنی «مورد لازممند به ارثبری قرار دادن» میباشد؛ بهعبارتی دیگر، فرایندی که در آن ارثبردن از خصیصههای چیزی الزامی بشود. این مصدر از «تلـ [※ فراثاء:بنواج/وندامو/عملائی/تل] + ـِرثـ + ـدن [※ پسوند «ـدن» که «مَصْدَرْنَما» نامیده میشود، نمایانگر مصدر بودن یک واژه است.] » ساختهشده است.
; بنهای تصریفی «تَلِرِثْدَن»
بنهای تصریفی «تَلِرِثْدَن» بهگونه زیر ساخته میشوند:
- بُنْپیشْگُذَشْتِه [※ پایه فعلهای گذشته در گذشته] : تعویض مَصْدَرْنَما «ـدن» با «ـِتْد» ← «تَلِرِثِتْد»
- بُنْگُذَشْتِه [※ پایه فعل ماضی] : مصدر بدون «ن» مَصْدَرْنَما ← «تَلِرِثْد»
- بُنْپَسْگُذَشْتِه [※ پایه فعلهای آینده در گذشته] : تعویض مَصْدَرْنَما «ـدن» با «ـِتْن» ← «تَلِرِثِتْن»
- بُنْکُنون [※ پایه فعل مضارع] : مصدر بدون مَصْدَرْنَما ← «تَلِرِث»
- بُنْپیشْآیَنْدِه [※ پایه فعلهای گذشته در آینده] : تعویض مَصْدَرْنَما با «ـِنْت» ← «تَلِرِثِنْت»
- بُنْآیَنْدِه [※ پایه فعل آینده] : مصدر بدون «د» مَصْدَرْنَما ← «تَلِرِثْن»
- بُنْپَسْآیَنْدِه [※ پایه فعلهای آینده در آینده] : تعویض مَصْدَرْنَما با «ـِنْن» ← «تَلِرِثِنْن»
فارسی
مصدر
- ️تلفظ: /تَلِرِثْدَن/📥 ریشهشناسی: تلـ [※ فراثاء:بنواج/وندامو/عملائی/تل] + ـِرثـ + ـدن [※ پسوند «ـدن» که «مَصْدَرْنَما» نامیده میشود، نمایانگر مصدر بودن یک واژه است.] ❖
- تعریف «تلرثدن». فرایند تَلَزِمْدَن ([؟] مورد لازمدار قرار دادن) چیزی به اِرِثْدَن ([؟] مورد ارثگرفته شدن قرار دادن). [💬یا بعبارتی «مورد لازممند به ارثبری قرار دادن»]
- تعریف «فرمثائی». (فَرْمِثائی) فرایند تَلَزِمْدَن ([؟] مورد لازمدار قرار دادن) نوعِپال ([؟] کلاس) هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) به اِرِثْدَن ([؟] مورد ارثگرفته شدن قرار دادن) مَنْداءهای ([؟] خصوصیتهای رفتاری و دادهای) زِبَرْنُوعِپال ([؟] زبر کلاس) اَش ([؟] آن/آنرا): [💬یا بعبارتی «ملزوم به ارثبری از زبر کلاس کردن»]
عملواژه
- ️تلفظ: /تَلِرِثْدَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «تلرثدن»: ▶ بن گذشته در گذشته «تلرثدن»: «تَلِرِثِتْد»؛ بن گذشته «تلرثدن»: ↦«تَلِرِثْد»↤؛ بن آینده در گذشته «تلرثدن»: «تَلِرِثِتْن»⟼«تَلِرِث» (بنکنون «تلرثدن»)، ⟻؛ بن گذشته در آینده «تلرثدن»: «تَلِرِثِنْت»؛ بن آینده «تلرثدن»: ↦«تَلِرِثْن»؛ بن آینده در آینده «تلرثدن»: ↤«تَلِرِثِنْن»◀
- تعریف «تلرثدن». چیزی را به اِرِثْدَن ([؟] مورد ارثگرفته شدن قرار دادن) تَلَزِمْدَن ([؟] مورد لازمدار قرار دادن). [💬یا بعبارتی «مورد لازممند به ارثبری قرار دادن»]
- تعریف «فرمثائی». (فَرْمِثائی) نوعِپال ([؟] کلاس) هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) را به اِرِثْدَن ([؟] مورد ارثگرفته شدن قرار دادن) مَنْداءهای ([؟] خصوصیتهای رفتاری و دادهای) زِبَرْنُوعِپال ([؟] زبر کلاس) اَش ([؟] آن/آنرا) تَلَزِمْدَن ([؟] مورد لازمدار قرار دادن): [💬یا بعبارتی «ملزوم به ارثبری از زبر کلاس کردن»]
| عَمَلْواژههای اَنِجائی فَرْمانی سادی «تَلِرِثْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟 | |||||||
| نَهادْنَما | تَکْتایی | جَمِعْتایی | |||||
|---|---|---|---|---|---|---|---|
| یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] | یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آنها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.] | ||
| مُثْبَت [※ فراثاء:عملواژه/فرمانی/مثبت] | - | آواثاء:بتلرث | - | - | آواثاء:بتلرثید | - | |
| طَرْدی [※ فراثاء:عملواژه/فرمانی/منفی/طردی] | - | آواثاء:نتلرث | - | - | آواثاء:نتلرثید | - | |
| حَذَری [※ فراثاء:عملواژه/فرمانی/منفی/حذری] | - | آواثاء:ناتلرث | - | - | آواثاء:ناتلرثید | - | |
ترجمه
تَلَزِمْدَن (؟ مورد لازمدار قرار دادن) چیزی به اِرِثْدَن (؟ مورد ارثگرفته شدن قرار دادن)
- ترجمه (معادل) انگلیسی «تلرثدن»: To inherit
ردهها:
- صفحههای دارای پیوند خراب به پرونده
- واژهها
- واژه فارسی
- مصدر فارسی
- مصدر فارسی عملی
- مصدر فارسی عملی ناصریح
- مصدر فارسی عملی کنایی
- مصدر فارسی عملی کنادین
- مصدر فارسی عملی علنئا
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنایی
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنادین
- مصدر فارسی عملی کنایی کنادین
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنایی کنادین
- مصدر فارسی عملی ناصریح علنئا
- مصدر فارسی عملی کنایی علنئا
- مصدر فارسی عملی کنادین علنئا
- مصدر فارسی عملی کنایی کنادین علنئا
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنایی کنادین علنئا
- مصدر فارسی آمویائی
- مصدر فارسی آمویائی عملائی
- مصدر فارسی آمویائی عملائی تلکنین