تعمردن
ظاهر
مصدر «تَعَمِرْدَن» بهمعنی «مورد تعمیرگرفته قرار دادن» میباشد؛ بهعبارتی دیگر، فرایندی که در آن چیزی با رفع شدن خرابیهایش به عملکرد مطلوب اصلیش بازگردد. این مصدر از «تـ [※ فراثاء:بنواج/وندامو/ت] + ـعمردن» ساختهشده است.
; بنهای تصریفی «تَعَمِرْدَن»
بنهای تصریفی «تَعَمِرْدَن» بهگونه زیر ساخته میشوند:
- بُنْپیشْگُذَشْتِه [※ پایه فعلهای گذشته در گذشته] : تعویض مَصْدَرْنَما «ـدن» با «ـِتْد» ← «تَعَمِرِتْد»
- بُنْگُذَشْتِه [※ پایه فعل ماضی] : مصدر بدون «ن» مَصْدَرْنَما ← «تَعَمِرْد»
- بُنْپَسْگُذَشْتِه [※ پایه فعلهای آینده در گذشته] : تعویض مَصْدَرْنَما «ـدن» با «ـِتْن» ← «تَعَمِرِتْن»
- بُنْکُنون [※ پایه فعل مضارع] : مصدر بدون مَصْدَرْنَما ← «تَعَمِر»
- بُنْپیشْآیَنْدِه [※ پایه فعلهای گذشته در آینده] : تعویض مَصْدَرْنَما با «ـِنْت» ← «تَعَمِرِنْت»
- بُنْآیَنْدِه [※ پایه فعل آینده] : مصدر بدون «د» مَصْدَرْنَما ← «تَعَمِرْن»
- بُنْپَسْآیَنْدِه [※ پایه فعلهای آینده در آینده] : تعویض مَصْدَرْنَما با «ـِنْن» ← «تَعَمِرِنْن»
فارسی
مصدر
- ️تلفظ: /تَعَمِرْدَن/📥 ریشهشناسی: تـ [※ فراثاء:بنواج/وندامو/ت] + ـعمردن❖
- مَصْدَر عَمَلی ناصَریح کُنایی کُنادین عَلَنِئا آمویائی عَمَلائی تَکُنین «عَمِرْدَن»: [💬به زبان ساده: «مورد تعمیرگرفته قرار دادن»]
- مثال. تَعَمِرْدَن ([؟] مورد تعمیرگرفته قرار دادن) اِلَبْزارْهای ([؟] ابزارهای الکترونیکی) کار هرکسی نائَد ([؟] نیست (فعل ربط)).ترجمه: تعمیر کردن وسیلههای الکترونیکی کار هرکسی نیست.
عملواژه
- ️تلفظ: /تَعَمِرْدَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «تعمردن»: ▶ بن گذشته در گذشته «تعمردن»: «تَعَمِرِتْد»؛ بن گذشته «تعمردن»: ↦«تَعَمِرْد»↤؛ بن آینده در گذشته «تعمردن»: «تَعَمِرِتْن»⟼«تَعَمِر» (بنکنون «تعمردن»)، ⟻؛ بن گذشته در آینده «تعمردن»: «تَعَمِرِنْت»؛ بن آینده «تعمردن»: ↦«تَعَمِرْن»؛ بن آینده در آینده «تعمردن»: ↤«تَعَمِرِنْن»◀
- عَمَلْواژه ناصَریح کُنایی کُنادین عَلَنِئا آمویائی عَمَلائی تَکُنین «عَمِرْدَن»: [💬به زبان ساده: «مورد تعمیرگرفته قرار دادن»]
- مثال. دیروز اِنْفَمال ([؟] موبایل؛ گوشی) اَم ([؟] من/خودم) را خودم تَعَمِرْدَم (؟ مورد تعمیرگرفته قرار دادم).ترجمه: دیروز موبایلم را خودم تعمیر کردم.
| عَمَلْواژههای اَنِجائی فَرْمانی سادی «تَعَمِرْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟 | |||||||
| نَهادْنَما | تَکْتایی | جَمِعْتایی | |||||
|---|---|---|---|---|---|---|---|
| یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] | یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آنها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.] | ||
| مُثْبَت [※ فراثاء:عملواژه/فرمانی/مثبت] | - | آواثاء:بتعمر | - | - | آواثاء:بتعمرید | - | |
| طَرْدی [※ فراثاء:عملواژه/فرمانی/منفی/طردی] | - | آواثاء:نتعمر | - | - | آواثاء:نتعمرید | - | |
| حَذَری [※ فراثاء:عملواژه/فرمانی/منفی/حذری] | - | آواثاء:ناتعمر | - | - | آواثاء:ناتعمرید | - | |
ترجمه
ردهها:
- صفحههای دارای پیوند خراب به پرونده
- واژهها
- واژه فارسی
- مصدر فارسی
- مصدر فارسی عملی
- مصدر فارسی عملی ناصریح
- مصدر فارسی عملی کنایی
- مصدر فارسی عملی کنادین
- مصدر فارسی عملی علنئا
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنایی
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنادین
- مصدر فارسی عملی کنایی کنادین
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنایی کنادین
- مصدر فارسی عملی ناصریح علنئا
- مصدر فارسی عملی کنایی علنئا
- مصدر فارسی عملی کنادین علنئا
- مصدر فارسی عملی کنایی کنادین علنئا
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنایی کنادین علنئا