بهریدن
ظاهر
مصدر «بَهْریدَن»، به معنی «استفاده کردن»، از «بهر + یدن [※ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، میگویند.] » ساختهشده است؛ و بن گذشته (ماضی)، کنون (مضارع)، و آینده اش، به ترتیب، «بَهْرید»، «آواثاء:بهر»، و «آواثاء:بهرین» میباشد.
فارسی
مصدر
- ️تلفظ: /بَهْریدَن/📥 ریشهشناسی: بهر + یدن [※ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، میگویند.]
- تعریف «بهریدن». فرایند دَخِلْدَن ([؟] مورد دخالت/پادرمیانی قرار دادن) چیزی بعنوان وسیله در اَنْجِدَن ([؟] انجام دادن) کار هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع): [💬یا بعبارتی «استفاده کردن»]
- مثال. بَهْریدَن (؟ استفاده کردن) پایگاهداده باعث کاهش زمان وُسْعِش ([؟] فرایند توسعه) نرمافزار بشود.
عملواژه
- ️تلفظ: /بَهْریدَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «بهریدن»: ▶ «بَهْرید» (بنگذشته «بهریدن»)، «آواثاء:بهر» (بنکنون «بهریدن»)، «آواثاء:بهرین» (بنآینده «بهریدن») ◀
- تعریف «بهریدن». چیزی را بعنوان وسیله در اَنْجِدَن ([؟] انجام دادن) کار هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) دَخِلْدَن ([؟] مورد دخالت/پادرمیانی قرار دادن): [💬یا بعبارتی «استفاده کردن»]
- مثال. به دو روش تایَد ([؟] شدنی است [الهام از «شاید»]) این پروژه را بِبَهْرید (؟ استفاده کرد).
عَمَلْواژههای ناوَقْعائی فَرْمانی سادی «بَهْریدَن» 「؟」 🎯 💡 🌟 | |||||||
نَهادْنَما | تَکْتایی | جَمْعْتایی | |||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] | یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آنها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.] | ||
مثبت [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/مثبت] | - | بِبَهْر | - | - | بِبَهْرید | - | |
منفی [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/منفی] | - | آواثاء:نبهر | - | - | آواثاء:نبهرید | - |
ترجمه
دَخِلْدَن بعنوان وسیله
- ترجمه (معادل) انگلیسی «بهریدن»: To use
همصدرها
هممصدرهای ناصَریح «بَهْریدَن» | |||||||
سانَّما[+ «ـدن/ـتن» [※ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، میگویند.] ] | گُزارِشی- | گُزاری«ـا» [※ میانوند «ـا» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن عاقل یا با اراده بودن فاعل استفاده میشود؛ مثل «اِرْثادَن ([؟] معناء:ارثادن)».] | اَنْگیزی«ـانـ» [※ میانوند «ـانـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله کسی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده مجاب شده، استفاده میشود؛ مثل «قَبولانْدَن ([؟] مورد پذیرفتهشدن قرار دادن)».] | سَبَبی«ـار» [※ میانوند «ـار» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله سیستمی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده برنامهریزی شده، استفاده میشود؛ مثل «اِجْرارْدَنْ ([؟] توسط سیستم به اجرا در آوردن)».] | باعِثی«ـابـ» [※ میانوند «ـابـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل توسط پدیدهای بوسیله کسی که مجاب یا مجبور شده، استفاده میشود؛ مثل «خورابْدَن ([؟] معناء:خورابدن)» در «سرما گندمها را [به پرندگان] خُورابْد (؟ معناء:خورابد)».] | حَقایی«ـژ» [※ میانوند «ـژ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن فعلی است که براثر یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حقیقت یا واقعیت رخمیدهد، استفاده میشود؛ مثل «فَراموژْدَن ([؟] فراموش کردن)» در «اسم دوستم را فَراموژْدَم (؟ معناء:فراموژدم)».] | |
---|---|---|---|---|---|---|---|
ناصَریح | کُنْمادین«ـمـ» [※ میانوند «ـمـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما ناکُنائی» است که برای ساختن مصدر ناگذرا استفاده میشود؛ مثل، «ذِکْرِمْدَن ([؟] متذکر شدن (دچار یادآوردن خود شدن))» در «احتمالا با این متن بِذِکْرِمَد ([؟] متذکر بشود)».] | [[بهرمدن|آواثاء:بهرمدن]] ([؟] معناء:بهرمدن) | [[بهرمادن|آواثاء:بهرمادن]] ([؟] معناء:بهرمادن) | [[بهرماندن|آواثاء:بهرماندن]] ([؟] معناء:بهرماندن) | [[بهرماردن|آواثاء:بهرماردن]] ([؟] معناء:بهرماردن) | [[بهرمابدن|آواثاء:بهرمابدن]] ([؟] معناء:بهرمابدن) | [[بهرمژدن|آواثاء:بهرمژدن]] ([؟] معناء:بهرمژدن) |
کُنادین- | بَهْریدَن ([؟] استفاده کردن) | [[بهرادن|آواثاء:بهرادن]] ([؟] معناء:بهرادن) | [[بهراندن|آواثاء:بهراندن]] ([؟] معناء:بهراندن) | بَهْرارْدَن ([؟] مورد استفاده شدن قرار دادن) | [[بهرابدن|آواثاء:بهرابدن]] ([؟] معناء:بهرابدن) | [[بهرژدن|آواثاء:بهرژدن]] ([؟] معناء:بهرژدن) | |
کُناشْتین«ـ*شـ» [※ میانوند «ـشـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما ناکُنائی» است که برای ساختن مصدر مجهول ناگذرا استفاده میشود؛ مثل، «بَهْرِشْتَن ([؟] استفاده شدن)» در «چسب هه ([؟] مذکور؛ یادشده) بِبَهْرِشَد (؟ استفاده میشود)».] | بَهْرِشْتَن ([؟] استفاده شدن) | [[بهراشتن|آواثاء:بهراشتن]] ([؟] معناء:بهراشتن) | [[بهرانشتن|آواثاء:بهرانشتن]] ([؟] معناء:بهرانشتن) | [[بهرارشتن|آواثاء:بهرارشتن]] ([؟] معناء:بهرارشتن) | [[بهرابشتن|آواثاء:بهرابشتن]] ([؟] معناء:بهرابشتن) | [[بهرژشتن|آواثاء:بهرژشتن]] ([؟] معناء:بهرژشتن) | |
کُنِشانْدین«ـش*ـ» [※ میانوند «ـشـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما ناکُنائی» است که برای ساختن مصدر مجهول گذرا استفاده میشود؛ مثل، «خُورِشانْدَن ([؟] مورد خوردهشدن به علت سوقیافتگی قرار دادن)» در «علی غذا اَم ([؟] من/خودم) را خُورِشانْد ([؟] مورد خوردهشدن به علت سوقیافتگی قرار داد)».] | - | - | [[بهرشاندن|آواثاء:بهرشاندن]] ([؟] معناء:بهرشاندن) | [[بهرشاردن|آواثاء:بهرشاردن]] ([؟] معناء:بهرشاردن) | [[بهرشابدن|آواثاء:بهرشابدن]] ([؟] معناء:بهرشابدن) | [[بهرشژدن|آواثاء:بهرشژدن]] ([؟] معناء:بهرشژدن) |
هممصدرهای نااَثَری «بَهْریدَن» | |||||||
سانَّما[+ «ـدن/ـتن» [※ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، میگویند.] ] | گُزارِشی- | گُزاری«ـا» [※ میانوند «ـا» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن عاقل یا با اراده بودن فاعل استفاده میشود؛ مثل «اِرْثادَن ([؟] معناء:ارثادن)».] | اَنْگیزی«ـانـ» [※ میانوند «ـانـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله کسی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده مجاب شده، استفاده میشود؛ مثل «قَبولانْدَن ([؟] مورد پذیرفتهشدن قرار دادن)».] | سَبَبی«ـار» [※ میانوند «ـار» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله سیستمی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده برنامهریزی شده، استفاده میشود؛ مثل «اِجْرارْدَنْ ([؟] توسط سیستم به اجرا در آوردن)».] | باعِثی«ـابـ» [※ میانوند «ـابـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل توسط پدیدهای بوسیله کسی که مجاب یا مجبور شده، استفاده میشود؛ مثل «خورابْدَن ([؟] معناء:خورابدن)» در «سرما گندمها را [به پرندگان] خُورابْد (؟ معناء:خورابد)».] | حَقایی«ـژ» [※ میانوند «ـژ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن فعلی است که براثر یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حقیقت یا واقعیت رخمیدهد، استفاده میشود؛ مثل «فَراموژْدَن ([؟] فراموش کردن)» در «اسم دوستم را فَراموژْدَم (؟ معناء:فراموژدم)».] | |
---|---|---|---|---|---|---|---|
نااَثَری | کُنْمادین«ـفمـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/فم] | [[بهرفمدن|آواثاء:بهرفمدن]] ([؟] معناء:بهرفمدن) | [[بهرفمادن|آواثاء:بهرفمادن]] ([؟] معناء:بهرفمادن) | [[بهرفماندن|آواثاء:بهرفماندن]] ([؟] معناء:بهرفماندن) | [[بهرفماردن|آواثاء:بهرفماردن]] ([؟] معناء:بهرفماردن) | [[بهرفمابدن|آواثاء:بهرفمابدن]] ([؟] معناء:بهرفمابدن) | [[بهرفمژدن|آواثاء:بهرفمژدن]] ([؟] معناء:بهرفمژدن) |
کُنادین«ـفـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/ف] | [[بهرفتن|آواثاء:بهرفتن]] ([؟] معناء:بهرفتن) | [[بهرفادن|آواثاء:بهرفادن]] ([؟] معناء:بهرفادن) | [[بهرفاندن|آواثاء:بهرفاندن]] ([؟] معناء:بهرفاندن) | [[بهرفاردن|آواثاء:بهرفاردن]] ([؟] معناء:بهرفاردن) | [[بهرفابدن|آواثاء:بهرفابدن]] ([؟] معناء:بهرفابدن) | [[بهرفژدن|آواثاء:بهرفژدن]] ([؟] معناء:بهرفژدن) | |
کُناشْتین«ـف*شـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/ف*ش] | [[بهرفشتن|آواثاء:بهرفشتن]] ([؟] معناء:بهرفشتن) | [[بهرفاشتن|آواثاء:بهرفاشتن]] ([؟] معناء:بهرفاشتن) | [[بهرفانشتن|آواثاء:بهرفانشتن]] ([؟] معناء:بهرفانشتن) | [[بهرفارشتن|آواثاء:بهرفارشتن]] ([؟] معناء:بهرفارشتن) | [[بهرفابشتن|آواثاء:بهرفابشتن]] ([؟] معناء:بهرفابشتن) | [[بهرفژشتن|آواثاء:بهرفژشتن]] ([؟] معناء:بهرفژشتن) | |
کُنِشانْدین«ـشف*ـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/شف*] | - | - | [[بهرشفاندن|آواثاء:بهرشفاندن]] ([؟] معناء:بهرشفاندن) | [[بهرشفاردن|آواثاء:بهرشفاردن]] ([؟] معناء:بهرشفاردن) | [[بهرشفابدن|آواثاء:بهرشفابدن]] ([؟] معناء:بهرشفابدن) | [[بهرشفژدن|آواثاء:بهرشفژدن]] ([؟] معناء:بهرشفژدن) |
هممصدرهای اَثَری «بَهْریدَن» | |||||||
سانَّما[+ «ـدن/ـتن» [※ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، میگویند.] ] | گُزارِشی- | گُزاری«ـا» [※ میانوند «ـا» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن عاقل یا با اراده بودن فاعل استفاده میشود؛ مثل «اِرْثادَن ([؟] معناء:ارثادن)».] | اَنْگیزی«ـانـ» [※ میانوند «ـانـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله کسی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده مجاب شده، استفاده میشود؛ مثل «قَبولانْدَن ([؟] مورد پذیرفتهشدن قرار دادن)».] | سَبَبی«ـار» [※ میانوند «ـار» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله سیستمی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده برنامهریزی شده، استفاده میشود؛ مثل «اِجْرارْدَنْ ([؟] توسط سیستم به اجرا در آوردن)».] | باعِثی«ـابـ» [※ میانوند «ـابـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل توسط پدیدهای بوسیله کسی که مجاب یا مجبور شده، استفاده میشود؛ مثل «خورابْدَن ([؟] معناء:خورابدن)» در «سرما گندمها را [به پرندگان] خُورابْد (؟ معناء:خورابد)».] | حَقایی«ـژ» [※ میانوند «ـژ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن فعلی است که براثر یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حقیقت یا واقعیت رخمیدهد، استفاده میشود؛ مثل «فَراموژْدَن ([؟] فراموش کردن)» در «اسم دوستم را فَراموژْدَم (؟ معناء:فراموژدم)».] | |
---|---|---|---|---|---|---|---|
اَثَری | کُنْمادین«ـخمـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/خم] | [[بهرخمدن|آواثاء:بهرخمدن]] ([؟] معناء:بهرخمدن) | [[بهرخمادن|آواثاء:بهرخمادن]] ([؟] معناء:بهرخمادن) | [[بهرخماندن|آواثاء:بهرخماندن]] ([؟] معناء:بهرخماندن) | [[بهرخماردن|آواثاء:بهرخماردن]] ([؟] معناء:بهرخماردن) | [[بهرخمابدن|آواثاء:بهرخمابدن]] ([؟] معناء:بهرخمابدن) | [[بهرخمژدن|آواثاء:بهرخمژدن]] ([؟] معناء:بهرخمژدن) |
کُنادین«ـخـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/خ] | [[بهرختن|آواثاء:بهرختن]] ([؟] معناء:بهرختن) | [[بهرخادن|آواثاء:بهرخادن]] ([؟] معناء:بهرخادن) | [[بهرخاندن|آواثاء:بهرخاندن]] ([؟] معناء:بهرخاندن) | [[بهرخاردن|آواثاء:بهرخاردن]] ([؟] معناء:بهرخاردن) | [[بهرخابدن|آواثاء:بهرخابدن]] ([؟] معناء:بهرخابدن) | [[بهرخژدن|آواثاء:بهرخژدن]] ([؟] معناء:بهرخژدن) | |
کُناشْتین«ـخ*شـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/خ*ش] | [[بهرخشتن|آواثاء:بهرخشتن]] ([؟] معناء:بهرخشتن) | [[بهرخاشتن|آواثاء:بهرخاشتن]] ([؟] معناء:بهرخاشتن) | [[بهرخانشتن|آواثاء:بهرخانشتن]] ([؟] معناء:بهرخانشتن) | [[بهرخارشتن|آواثاء:بهرخارشتن]] ([؟] معناء:بهرخارشتن) | [[بهرخابشتن|آواثاء:بهرخابشتن]] ([؟] معناء:بهرخابشتن) | [[بهرخژشتن|آواثاء:بهرخژشتن]] ([؟] معناء:بهرخژشتن) | |
کُنِشانْدین«ـشخ*ـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/شخ*] | - | - | [[بهرشخاندن|آواثاء:بهرشخاندن]] ([؟] معناء:بهرشخاندن) | [[بهرشخاردن|آواثاء:بهرشخاردن]] ([؟] معناء:بهرشخاردن) | [[بهرشخابدن|آواثاء:بهرشخابدن]] ([؟] معناء:بهرشخابدن) | [[بهرشخژدن|آواثاء:بهرشخژدن]] ([؟] معناء:بهرشخژدن) |