بشردن
ظاهر
مصدر «بَشِّرْدَن»، به معنی «مورد بشارتیافتن قرار دادن»، از «بشر + دن [※ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده میشوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه است.] » ساختهشده است؛ و بن گذشته (ماضی)، کنون (مضارع)، و آینده اش، به ترتیب، «آواثاء:بشرد»، «آواثاء:بشر»، و «آواثاء:بشرن» میباشد.
فارسی
مصدر
- ️تلفظ: /بَشِّرْدَن/📥 ❖ریشهشناسی: بشر + دن [※ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده میشوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه است.] | متضاد «بشردن»: اُنْذِرْدَن ([؟] مورد هشدار قرار دادن)
- تعریف «بشردن». فرایند اُمْآگَهْتَن ([؟] مورد آگاهیداده شدن قرار دادن) خبر هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) پنهان و سرورانگیز: [💬یا بعبارتی «مورد بشارتیافتن قرار دادن»]
- مثال. بَشِّرْدَن (؟ مورد بشارتیافتن قرار دادن) عَذَب ([؟] عذاب) کُفْرَنْدِگان ([؟] کافران) اَزْطَرَف ([؟] از طرف) خدا ئَد ([؟] است).
عملواژه
- ️تلفظ: /بَشِّرْدَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «بشردن»: ▶ «آواثاء:بشرد» (بنگذشته «بشردن»)، «آواثاء:بشر» (بنکنون «بشردن»)، «آواثاء:بشرن» (بنآینده «بشردن») ◀
- تعریف «بشردن». خبر هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) پنهان و سرورانگیز را اُمْآگَهْتَن ([؟] مورد آگاهیداده شدن قرار دادن): [💬یا بعبارتی «مورد بشارتیافتن قرار دادن»]
- مثال. عَذَب ([؟] عذاب) هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) بزرگ به کُفْرَنْدِگان ([؟] کافران) را بِبَشِّر (؟ مورد بشارتیافتن قرار بده).
عَمَلْواژههای ناوَقْعائی فَرْمانی سادی «بَشِّرْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟 | |||||||
نَهادْنَما | تَکْتایی | جَمْعْتایی | |||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] | یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آنها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.] | ||
مثبت [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/مثبت] | - | بِبَشِّر | - | - | آواثاء:ببشرید | - | |
منفی [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/منفی] | - | آواثاء:نبشر | - | - | آواثاء:نبشرید | - |
ترجمه
اُمْآگَهْتَن (؟ مورد آگاهیداده شدن قرار دادن) خبر هی (؟ حرف نکره مفرد و جمع)
- ترجمه (معادل) انگلیسی «بشردن»: to give glad tidings؛ ترجمه (معادل) انگلیسی «بشردن»: To herald